قاهره: منى أبو النصر

جو اندلس به همراه تاریخ لبریز از شکست و پیروزی خود، همواره برای رمان نویسان مختلف منبع وجدآمیز بود.
برخی ها را بر این داشت تا جسارت به طرح پرسش هایی کنند که درباره تاریخ و پشت پرده آن بود، به این امید که برخی اجزای روایت قدیم را بازگویند و در قالب اشخاصی تخیلی عظمت آن را بار دیگر روایت کنند، تا آنچه رخ داده بود را بفهمند: چگونه اندلس از دست رفت و سرنوشت مردم آن چه بود؟
در مصر در ادبیات پژوهش های آکادمیک ساحتی به نام «ادبیات اندلسی» وجود دارد، هر چند بررسی آن به صورت گذرا انجام می گیرد، اما تاثیر بسزایی بر این نوع ادبیات آکنده از پرسش درباره گذشته داشته اشت. این نوشته تلاشی است برای بررسی این جنبه ادبی.

«ادبیات اندلس»
شعبان یوسف شاعر و منتقد می گوید: مساله نوشته های مبتکرانه مصری درباره تاریخ عرب و مسلمانان در اندلس قدیم است و قدمت قصیده احمدی شوقی به نام«اندلسی» را دارد. پس از او نیز مورخ مصری محمد عبدالله عنان درباره تاریخ اندلس یکسری کتاب هایی نگارش کرد که برای تاریخ این سرزمین دایرت المعارف جامعی بود و یک منبع اصلی در مطالعات تاریخ اندلس به شمار می آید. یکی دیگر از ادیبان مصری به نام رضوی عاشور نیز آثاری تحت عنوان «سه گانه کارتاژ» درباره زوایای مختلف تاریخ اندلس منتشر کرده است.
رمان عاشور سه جز است: «کارتاژ» و «مریم او» و «رفتن». آغاز حکایت سال ۱۴۰۱ یعنی زمانی است که کارتاژ توسط مسیحی ها تصرف شد. یکی از منتقدان ادبی به نام علی الراعی درباره این سه گانه می گوید: «در این سه گانه رویدادهای تاریخ زنده و پر شور جلوی دیدگان ما تکرار می شود». البته یکی از ویژگی های بارز تاریخ نگاری برای اندلس توجه به حقایق تاریخی است. رضوی عاشور تاریخ این سرزمین را گویی بهشت زنان می داند و از یک دیدگاه فمنیستی به تاریخ این سرزمین می نگرد.

«ارگ خاکی»
احمد عبداللطیف نویسنده «ارگ خاکی» این رمان خود را برای بازگویی نامه خانواده «موریسکیه» در هنگامه سقوط شهر «ارگ خاکی» در جوار کارتاژ باز می گوید. در این هنگامه رخدادهای هولناکی برای مسلمانان اتفاق افتاد. آنان تفتیش عقاید شدند و زجرهای فراوانی متحمل شدند. ما درباره این رمان از او پرسش کردیم، که چرا جنبه ادبی خوش دارد بر ویرانه های اندلس و طعم تلخ حکایت آن، تک نگاری کند؟ او در پاسخ گفت: «می پندارم دلتنگی برای اندلس دلتنگی برای دوران همزیستی مسالمت آمیز است، برای دورانی که طی آن فرهنگ عرب پیروز بود و علم جایگاهی بزرگ داشت و اندیشه افق فراخی تری داشت. اما اندلس یک جو عربی ناب نداشت، بلکه آمیخته ای از عرب و اروپائیان بود، و نتیجه این آمیختگی یک تمدن عظیم بود. تا جایی که می دانم ادبیات اندلسی تا به این مقدار بسنده نمی کند، و به لحظه سقوط و شکست اندلس توجه زیادی می کند. ادیبان وقتی به تاریخ اندلس توجه می کنند در واقع به جستجوی معنای زندگی می پردازند».
عبداللطیف درباره مقدار اندک ماده تاریخی متعلق به دوران اندلس می گوید: «اینکه درباره دورانی تاریخ نگاری کنی که فاصله میان تو و آن سده هایی دراز است و حوادث و شخصیت های مختلفی درگیر آن هستند، و در این کار به کتاب هایی اعتماد کنی که خود با هم متناقض هستند، روند تاریخ نگاری را بسیار سخت و ناممکن می کند».

«قمارش»
این عنوان نام رمانی است از محمود زکی، او الهام بخش خود را سفر به اندلس می داند که در مقابل تمدن و معماری اسلامی شگفت زده شده بود. او در این باره می گوید: «سفر من به اندلس همزمان بود با سالگرد جشن ملی مالقه، و روز تصرف شهر که منجر به خروج حاکم عربی آن شده بود. اسپانیایی ها مسلمانان را اشغالگرانی می دانند که ۸۰۰ سال استعمار را بر اندلس تحمیل کردند، در مقابل مسلمانان این منطقه را سرزمینی می دانند که از آنها تصرف شده است. به همین خاطر، رمان نویس، این پرسش را مطرح می کند که آیا اندلس آزاد شده است یا اینکه به تصرف و اشغال درآمده است. نگارنده قمارش عنوان می کند که فقر ادب عربی و غنای ادبیات غربی باعث شده است که او شخصیت های تاریخی را بشناسد، که در منابع تاریخی عربی کمتر ذکر شده اند، مانند «عمر بن حفصون» که یک پیشوای محلی است و در مقابل حکمرانی عربی شورش کرده بود. زکی مهمترین منابعی که برای نگارش کتابش تکیه زده را نام می برد، از جمله «دولت اسلام در اندلس» محمد عبدالله عنان، و «یاری امت برای جلای نکبت» مقریزی، و «عمارت اندلسی و فقرا» حسن فتحی، و دیگر منابع خارجی که از آنها سود برده است.