در کتاب «درسهایی از قدرت» رؤیای دوباره مبارزه سیاسی درسر دارد و تیرهایش را به سمت مکرون نشانه می‌رود

اولاند در کتابش می‌نویسد، رئیس پوتین فوریه ۲۰۱۵ در جلسه‌ای با حضور اولاند و مرکل در مینسک رئیس جمهوری اوکراین پترو پروشنکو را به نابودی نیروهای اوکراینی تهدید کرد

پاریس: میشل ابونجم

کمتر از یک سال پس از ترک کاخ الیزه، رئیس جمهور سابق فرانسه به دنیای سیاست برگشت تا صدایش را به گوش برساند و از تجربه پنج ساله‌اش در مدیریت کشور بگوید(۲۰۱۲تا ۲۰۱۷) و به ویژه برگشته تا از «دستآوردهایش» دفاع کند. کار اولاند چندان آسان نبود. مرد به دلیل ضعف‌های سیاسی، توان نداشت تا دوباره نامزد ریاست جمهوری بشود چراکه ستاره مشاور و بعداً وزیر اقتصادش، ایمانوئل مکرون درخشید و  آخرین نخست وزیرش مانوئل والس دراعلام نامزدی شتاب کرد و خودش را به جای او نامزد اعلام کرد.

بدتر از آن، پایگاه مردمی‌اش به نمایندگی از حزب سوسیالیست، در نتیجه سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی‌اش ضعیف شده بود تا اولین رئیس جمهوری باشد که درها برای رسیدن به دوره دوم ریاست جمهوری به رویش باز نشد، برعکس امثال نیکولای سارکوزی، ژاک شیراک، فرانسوا میتران و والری ژیس کاردیستن.

مثلی فرانسوی می‌گوید: «مرد سیاست، (به شکل سیاسی) نمی‌میرد مگر بعد از دفن شدن» به این معنا که می‌تواند دوباره بلند شود، با همه لغزش‌ها و سختی‌هایی که با آنها روبه رو شده بود. این مثل کاملا بر فرانسوا اولاند، رئیس جمهوری سوسیالیست منطبق می‌شود، کسی که هیچ احدی گمان نمی‌کرد با وجود بارون‌های حزب سوسیالیستی روزی پا به کاخ الیزه بگذارد. اما دوره او دوره رسوایی‌ها، زیرپاگذاشتن وعده‌های انتخاباتی، عقب نشینی در برابر صاحبان بنگاه‌های اقتصادی، فشار مالیاتی بر طبقه متوسط و حوادث تروریستی از ابتدای سال ۲۰۱۵ بود، تروریسمی که فرانسه سالها چنین نمونه‌ای را تجربه نکرده بود. با این همه اولاند عزم جزم کرد که به دنیای سیاست برگردد و راهش تاکنون کتابی است که اخیرا منتشر شده با عنوان «درسهایی از قدرت».

کتاب اولاند، خاطرات به معنای کلاسیک کلمه نیست که به سرانجام راهنمایی می‌کند که این حال رئیس جمهوری سابق نیست. از زمان ورود به کتابفروشی‌ها، موفقیت قابل توجهی یافت و ترجمه‌اش به زبان‌های دیگر شروع شد، اما مهم‌تر اینکه اولاند برای تبلغ کتابش در پاریس و شهرهای بزرگ مایه گذاشته تا چهره‌ خودش و دوره‌اش را بازسازی کند و به قول خودش «ظلمی» را که در حق او و دوره‌اش رفته تصحیح کند و دیدگاهش رادر باره وضع فرانسه بگوید. باکی ندارد تیرهایش را به سمت خلفش در کاخ الیزه ایمانوئل مکرون نشانه بگیرد.

اولاند در کتابش به مسائل داخلی فرانسه بسنده نکرده و به درگیریهای بین المللی که در آنها دستی داشته، مثل جنگ سوریه، جنگ با تروریسم و جنگ اوکراین سری می‌زند. باز ابایی ندارد که چهره رهبران بزرگ را ترسیم کند که ناچار بوده در مدت پنج سال حکومتش با آنها وارد داد و ستد شود مثل رئیس جمهوری امریکا بارام اوباما و همتای روسش ولادمیر پوتین و صدراعظم آلمان آنجلا مرکل… و دیگران. با انتشار کتاب و مضامینش، آرام آرام واکنش‌ نشان دادن به او شروع شد. اولین رگبار از روسیه و دقیقا از کرملین بارید. اولاند می‌نویسد که رئیس پوتین، رئیس جمهوری اوکرای پترو پروشنکو را به «نابودی» نیروهای اوکراینی تهدید کرد آن هم در جلسه‌ای در حضور اولاند و مرکل در مینسک پایتخت بلاروس در ماه فوریه در سال ۲۰۱۵٫ در بخشی از کتاب آمده «بیش از یک بار، بحث بین پروشنکو و پوتین بالا گرفت و دومی ناگهان از کوره در رفت و پروشنکو را تهدید کرد که به نیروهایش آماده باش می‌دهد و این یعنی اعتراف به اینکه نیروهای روسیه در شرق اوکراین حضور دارند». مسئله‌ای که روسیه به طور کامل رد می‌کرد.

سخنگوی کرملین دیمیتری پسکوف روز جمعه گذشته در واکنش نشان داد و رد کرد که پوتین چنین تهدیدی را به زبان آورده باشد. پسکوف گفت «در همه جلسات مذاکرات حاضر بودم و چنین جمله‌ای را نشنیدم». «جنگ اوکراین» که هنوز به پایان نرسیده، سال ۲۰۱۴ آغاز شد و در حدود ۱۰ هزار کشته گرفت. نتیجه مهم آن خارج شدن جزیره کریمه از اوکراین و پیوستن آن به روسیه بود و جداشدن شرق آن با جمعیت اکثرا روسی از کیف.

در مقدمه و ۱۸ فصل کوتاه در ۴۰۷ صفحه، اولاند تجربه پنج ساله‌اش درکاخ الیزه را روایت می‌کند و از لحظه دیدارش با مکرون در دفترکارش برای تحویل سکان رهبری و اسرار حکومتی آغاز می‌کند. اولاند توضیح می‌دهد اوضاع فرانسه و جهان را مرور کردند و مکرون علاقه داشت صحبت درباره ترامپ و پوتین و دیگران طول بکشد اما او برای آن جلسه پشت درهای بسته زمانی معین کرده بود تا مانع حدس و گمان‌ها درباره احتمال وجود مشکلات و مسائل بشود. اولاند می‌گوید، تهدید واقعی فرانسه در سال ۲۰۱۷ همان «تهدید بین المللی» بود که در تروریسم خلاصه و عنوان می‌شود و مشکل «پیش بینی» خواسته ترامپ با آن «زبان تند و تحرک آمیزش». همچنین بریکسیت و تلاس پوتین برای بهره برداری از ضعف غرب. به گفته اولاند، اصول ژئوپلوتیک گذشته از «موفقیت‌های پوپولیست‌ها در شرق رنج می‌برد کما اینکه در غرب هم همین‌طور، به گونه‌ای که جهان خطرناک‌تر، ناآرام‌تر و گسیخته‌‌تر از همیشه شده است».

رئیس جمهوری سابق فرانسه، بخش‌هایی از کتاب را به جنگ سوریه اختصاص داده و به تفصیل می‌نویسد که در سال ۲۰۱۳ چه اتفاقی افتاد وقتی که اوباما با کامرون نخست وزیر بریتانیا توافق کردند نظام سوری را به خاطر استفاده از سلاح شیمیایی در غوطه شرقی وغربی، «تنبیه» کنند، اما کامرون بعدا نتوانست چراغ سبز مجلس عوام را برای زدن ضربه نظامی سه گانه(با فرانسه و ایالات متحده) بگیرد و چطور اوباما هم به او ملحق شد. اوباما بعد از مدتی تردید و دودلی تصمیم گرفت با کنگره مشورت کند و بعد از آن عقب نشینی کرد تا به جای زدن ضربه زدن، به سمت پادرمیانی پوتین رفت. پوتین به جای حمله، پیشنهاد خلع سلاح شیمیایی در مقابل کوتاه آمدن غرب از تنبیه را داد.

اولاند می‌گوید:«عقب نشینی واشنگتن موجب اثر فاجعه باری در جنگ سوریه شد. روسیه از آن استفاده کرد تا به شکل اساسی وارد بازی شود و برعکس وعده‌هایی که داده شذ، اسد بخشی از زرادخانه‌ شیمیایی‌اش را نگه داشت که بعدا علیه مردمش به کار برد».

رئیس جمهوری سابق تأکید می‌کند که « ا گر غرب مداخله می‌کرد، سرنوشت جنگ در سوریه تغییر می‌کرد و اضافه کرد، فرانسه آماده بود اما عقب نشینی متحدش مانع از این شد که نقشه‌اش را ادامه دهد چرا که نمی‌توانست به تنهایی و بدون مصوبه شورای امنیت وارد جنگ شود».