هواداران حزب عدالت و توسعه ترکیه با تجمع در محل ستاد مرکزی این حزب در آنکارا پیروزی در انتخابات شهرداری ها را جشن گرفتند - عکس از رویترز

هواداران حزب عدالت و توسعه ترکیه با تجمع در محل ستاد مرکزی این حزب در آنکارا پیروزی در انتخابات شهرداری ها را جشن گرفتند – عکس از رویترز

هفته گذشته اتفاق های زیادی در ترکیه رخ داد: بحران سوریه همچنان امنیت و ثبات مرزهای جنوبی را تهدید می کرد، فیلترینگ شرم آور توئیتر برداشته شد و البته انتخابات محلی برگزار شد. همزمان با نوشتن این سطرها، فیلترینگ یوتیوب نیز لغو شد.

با این همه، مردم طی هفته گذشته بیشتر وقت خود را صرف گپ و گفت راجع به انتخابات کردند. طبق نتایج اعلام شده، حزب عدالت و توسعه با کسب ۴۵ درصد از آرا به پیروزی چشم گیری دست پیدا کرد. آمار جالب دیگر این که ۸۹٫۱ درصد از واجدان شرایط در انتخابات شرکت کردند. سوالی که در بین گفت‌وگوها شنیده می شود این است که چطور حزب حاکم، یعنی حزب عدالت و توسعه، موفق شد در انتخاباتی دیگر پیروز میدان باشد.

نگاه به آمار مربوط به مناطقی که حزب عدالت و توسعه در آن ها با شکست مواجه شده جالب است. این مناطق را می توان به ترکیه شرقی و ترکیه غربی تقسیم کرد. منظور من از مناطق ترکیه غربی، شهرهای ساحلی است. این شهرها جزء حوزه های انتخابیه ای بودند که حزب عدالت و توسعه در آن ها شکست خورده است.

این شهرها طی ۱۲ سال اخیر که قدرت در دست حزب عدالت و توسعه بوده، هیچ گاه به نفع حزب حاکم رای نداده اند. چرا؟ بیشتر به این دلیل که جغرافیای ترکیه باعث ایجاد فرهنگ های متنوع شده است. شهرهای غربی مفهوم آزادی را به گونه ای متفاوت از شهرهای شرقی می بینند. شهرهای غربی که عمدتا شهرهای توریستی هستند، بیشتر آزادی خواهند و جامعه آن ها احساس نزدیکی بیشتری به فرهنگ اروپایی دارد.

شهرهای ساحلی نسبت به شهرهای دیگر ترکیه در برابر محدودیت های اعمال شده اخیر عکس العمل متفاوتی نشان دادند. آن ها آزادی را ارزش می دادند، خصوصا زمانی که پای سبک زندگی، پوشش و تفریح های آن ها پیش می آید. بنابراین هر اقدامی که رنگ و بوی سرکوب بدهد، ساکنان این شهرها را بیش از دیگر مناطق آشفته می کند.

حزب عدالت و توسعه نمی تواند نظر شهرهای غربی را جلب کند، نه به خاطر این که حزبی مذهبی است، دلیل آن است که این حزب نتوانسته خود را حزبی آزادی خواه و مدرن و به دور از اعمال محدودیت ها معرفی کند.

رهبران حزب عدالت و توسعه بعد از انتخابات گرد هم آمدند تا دلایل عدم تمایل مردم شهرهای غربی به این حزب را بررسی کنند. این اتفاق به زعم آنها با وجود عدم دخالت در زندگی شخصی افراد رخ داده است. پاسخ آن است که اگرچه در زندگی خصوصی افراد دخالتی صورتی نگرفته، اما تاثیری که این افراد از سیاست های دولت گرفته اند، آن ها را می ترساند.

آن ها تصور می کنند تفکری محافظه کار و سرکوب گر که به دنبال اعمال محدودیت است برتری پیدا کرده است. ساکنان این شهرها معتقدند دولت مخاطب خود را طبقه محافظه کار جامعه، و نه آنان، قرار داده است. گرچه نخست وزیر اردوغان در موقعیت های مختلف گفته «همه زن ها، چه با روسری چه بدون روسری، خواهران من هستند»، مردم این شهرها در عمل چنین رویکردی را ندیده اند.

دولت اکنون نیازمند سیاستی است که قدری فضا را باز کند؛ سیاستی که آزادی و فرهنگ موجود در شهرهای ساحلی را به رسمیت بشناسد، آن ها را از جامعه جدا نبیند و به اهمیت هنر، علم و زنان تاکید داشته باشد. نباید فراموش کرد که ممنوعیت ها و محدودیت ها و حتی کلمه هایی که تداعی کننده آن ها باشند، حس سرکوب را منتقل می کنند و این همان اساس نارضایتی است.

بیایبد به سمت شرق برویم. حزب دموکراسی و صلح، که حامی کردها بوده، در مناطق جنوب شرق ترکیه در مقابل حزب حاکم به پیروزی رسیده است. حزب دموکراسی و صلح، حزبی دموکراتیک است و طبیعی است که بتواند در شهرهای متعدد پیروز انتخابات باشد. آنچه غیرعادی است، به حزب کارگران کردستان مربوط می شود. این حزب که طی ۳۰ سال گذشته همیشه مانند تازیانه ای بر پیکیره ترکیه فرود آمده، در انتخابات اخیر حزب دموکراسی و صلح را مورد حمایت قرار داد و این حزب در شهرهایی که حزب کارگران کردستان طرفداران زیادی دارد، به پیروزی رسید.

پیگیری روند صلح از سوی دولت از سال پیش که به پایان درگیری ها منجر شد، همه مردم ترکیه را خوشحال کرد. با این حال، حزب کارگران کردستان دست به تغییر تاکتیک زده و به دبنال جدایی جنوب شرق از خاک ترکیه است، این بار نه از طریق جنگ های پارتیزانی، بلکه از طریق تسخیر قلعه از درون.

اعمال فشار از سوی حزب کارگران کردستان و گزارش هایی مبنی بر اجبار مردم به رای دادن در این مناطق همچنان نشان از وجود تهدیدی غیرعادی دارد. همچنین فراموش نکنیم که غیر از حزب عدالت و توسعه و حزب دموکراسی و صلح، احزاب دیگر نتوانستند به دلایل امنیتی برای برگزاری راهپیمایی انتخاباتی به این مناطق بروند.

به نظر می رسد تاکتیک کنونی، جداسازی منطقه جنوب شرق با استفاده از پول دولت ترکیه است. این اقدام از طریق تسخیر و تحویل شهرداری ها به حزبی نزدیک به حزب کارگران کردستان و از طریق فشار بر ساکنان این مناطق و دست زدن به تبلیغات کمونیستی انجام می شود. طی ماه های اخیر، تلاش هایی در جریان بوده تا مردم ترکیه را کم کم با استفاده از کلمه هایی استادانه و صحبت های سربسته در مورد خودمختاری، نسبت به ایده واگذاری این مناطق عادت دهند.

آن ها به دنبال این هستند که از طریق اصطلاح هایی مانند «خودمختاری دموکراتیک» و «بخشی سازی» که انتقادهای کمتری را متوجه خود می کنند، به مدیریت افکار مردم بپردازند. هدف، مشروع سازی مرحله به مرحله حزب کارگران کردستان در چشم مردم و القای این حس است که دولت آنکارا با شکست مواجه شده است.

جدایی، همیشه به معنای نارضایتی است، اما این اتفاق اگر قرار باشد برای بخشی از خاک کشور شما بیفتد و سپس یک سازمان تروریستی استالینی کنترل آن را به دست بگیرد، وحشتناک است. کردها، که گفته می شود تحت تاثیر سیاست های همگون‌سازی به اصطلاح «ترک های سفید» قرار داشته اند، باید تازیانه تروریسم حزب کارگران کردستان را تجربه می کردند تا این تراژدی را درک کنند. نقشه انتخابات به خوبی پرده از برنامه حزب کارگران کردستان بر می دارد. این بزرگ ترین تهدیدی است که اکنون ترکیه با آن مواجه است.