گروهی از مسلمانان در آگوست 2011 بیرون مسجدی در پاریس نماز جماعت می‌خوانند. دولت فرانسه در سپتامبر 2011 خواندن نماز خارج از مسجد را منع کرده است.

گروهی از مسلمانان در آگوست ۲۰۱۱ بیرون مسجدی در پاریس نماز جماعت می‌خوانند. دولت فرانسه در سپتامبر ۲۰۱۱ خواندن نماز خارج از مسجد را منع کرده است.

نخستین واکنش دولت فرانسه این بود که مراح را «هیولا» بخواند، کسی که به مانند گرگی تنها، نشان دهنده فرد یا چیزی نبود اما سه سربازی که در افغانستان می جنگیدند را ترور کرد و سپس در فرانسه ۴ نفر را در مدرسه یهودی ها کشت.

[inset_right]سیاستمداران فرانسوی به همه نسل های مهاجران این اجازه را داده اند که در اطراف شهرهایشان پرورش یابند و بزرگ شوند.[/inset_right]

به آرامی اما به طور اجتناب ناپذیری، «مراح» به مسلمانان رادیکال پیوند خورد. این ادعا درباره «مراح» مطرح شد که او یک فرد جهادگر است که نه تنها ارتباط با القاعده دارد که در واقع در کمپ های آموزشی تروریستی در افغانستان آموزش دیده است.

مراح پیش از اینکه در عملیات نیروهای ویژه پلیس کشته شود (در بررسی جسدش حداقل ۳۰ گلوله در بدن او پیدا شد) ، توسط دوربینی که روی بدنش بسته بود از جنایت های خود فیلم گرفته بود.

در بررسی این فیلم موسیقی جنگی که همراه با آیه های قرآن بود به دست آمده است. «مرآح» همچنین پیش از کشته شدن به طور واضح به پلیس گفته بود که یهودی ها برادران و خواهران ما را در فلسطین می کشند.

همه شواهد حکایت از این داشت که هم مراح و هم برادر ۲۹ ساله او یعنی «عبدالقادر مراح»، به سلفی ها که گروه بسیار محافظه کار اسلامی است وابسته بودند. «عبدالقادر» نیز همزمان با جنایت های برادرش بازداشت شد و در زندانی در پاریس بسر می برد. او ادعا کرده است که به شدت مذهبی است و تنها برای اینکه مسلمان بهتری شود تمرکز کرده است اما شواهد امر نشان می دهد که او با افراط گرایان ارتباط داشته است.

با توجه به اینکه این اتفاق در نزدیکی انتخابات ریاست جمهوری فرانسه رخ داد، «محمد مراح» به عنوان یک اسلامگرای رادیکال تحت نظر دولت نیکولا سارکوزی متوقف و کشته شد. «مراح» به کاریکاتوری از دشمنی کلاسیک در درون خود تبدیل شده است یعنی خارجی ناسازگاری که از همه چیز کنار گذاشته شده بود و فرانسه به دلیل افراطی گری در خشونت او را در اختیار گرفته بود.

با نگاه بدبینانه بیشتر می توان گفت که هزاران جوان یاغی در سراسر فرانسه حضور دارند که پیشینه ای به مانند «مراح» دارند.سارکوزی شوک حاصل از این کشتار اخیر را با آنچه که در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در شهر نیویورک ایالت متحده آمریکا اتفاق افتاد مقایسه کرد.

او با اشاره به تعداد زیادی از پلیس هایی که در سراسر فرانسه توسط گروه های مختلف مسلمانی که «مراح» در بین آنها بزرگ شده است مورد حمله قرار گرفته اند گفت:« ما بیکار نمی توانیم بنشینیم. عملیات های دیگر پلیس در پیش است.» طبق توصیه منطقی سارکوزی، «مراح» در واقع یک گرگ تنها نیست.
«مراح» در یک خانواده پرجمعیت و در عین حال فقیر مسلمان رشد پیدا کرد. او در تولوز جاییکه تبعیض بخشی از زندگی روزمره است بزرگ شد. «لزی زرد» و «مرل» دو منطقه ای است به مانند بسیاری از پروژه های مسکن خارج از شهر که به شهر اصلی نزدیک است در اطراف تولوز قرار دارد و در واقع منطقه محل سکونت مراح بوده است. در این دو منطقه میزان بیکاری ۶۰ درصد است. مدارس نامناسب هستند و از سوی دیگر تسهیلات و حمل و نقل عمومی در وضع خوبی قرار ندارد.

علاوه بر این ها باید پلیس سرکوبگر و نژاد پرست را هم به آن اضافه کرد جاییکه خشم به طور دائمی شعله ور می شود.

«مراح» در این شرایط و با جرم های کوچک وارد زندگی اجتماعی شد در حالیکه چشم انداز کوچکی برای بهتر شدن از نظر قانونی برای او وجود داشت. او به طور مرتب بازداشت می شد و دو زندان کوتاه را در کارنامه زندگی خود ثبت کرده است. به طور معمول همراهی با افرادی که مجرم بودند از او یک نوجوان مجرم ساخت. او همچنین متوجه شد که به طور طبیعی بسیاری از پسرانی که او با آنها بزرگ شده بود حداقل دورانی از زندگی خود را در زندان گذرانده بودند. طبق آماری که توسط رهبران مسلمان و جامعه شناسان تهیه شده است اما رسمی و دولتی نیست بیش از ۷۰ درصد از زندانیان فرانسوی مسلمان هستند و بسیاری از آنها را مردان جوانی تشکیل می دهند که وابسته به گروه های مختلف اسلامی هستند. این آمار با افرادی که با همین عقیده ۱۲ درصد از جمعیت این کشور را شکل می دهند مقایسه می شود.

مددکاری اجتماعی از یکی از گروهی که مراح در آن پرورش یافته است به من می گوید: «محمد بیشتر با اسلام هویت پیدا می کند تا اینکه با فرانسه معرفی شود.» او می گوید: « در این حالت او به مانند بسیاری از جوانان فرانسوی شمال آفریقا است که نسبت به جایگاهش در جامعه نفرت دارد و همیشه با هویت دیگری به او نگریسته می شود. رفتارهای ضد اجتماعی که در محمد به شدت نمود پیدا کرده بود نشان می دهد که او چه میزان نسبت به جامعه ای در آن زندگی می کند نفرت دارد. بیشتر از این، افرادی مانند سارکوزی اجازه می دهند که این حالت و این اتفاق ها رخ دهد چراکه آنها از «مراح» به عنوان بهانه ای برای اینکه نشان دهند امنیت را می توانند برقرار سازند استفاده می کنند. اما این القاعده نبود که «محمد مراح» را شکل داد. این فرانسه بود.»

ادعاهای سارکوزی تصویری ساخت که درواقع باعث تشدید بیشتر در پرونده مراح شد. او به طور مرتب از سیاست پنهانی «امنیتی» خاصی را برای برچسب زدن به مسلمانان استفاده می کند به طور مثال به دلیل مشکلاتی که سر گوشت حلال که مسلمانان می خورند ایجاد کرد یا رفتاری که با نمازگزارانی که به دلیل کمبود مسجد در خیابان نماز می خواندند کرد. یا دلیلی که پوشاندن کامل صورت توسط زنان را منع کرد به طور مثال به خاطر ترس از تروریست ها بود که از آن وسیله ای برای پنهان کردن مواد منفجره استفاده کنند.

همان شد که خود مراح هم ذکر کرد که ممنوعیت پوشیدن برقعه یکی از انگیزه های او برای قتل بوده است. جلوگیری از تردد زنان مسلمانی که صورت خود را در مکان های عمومی می پوشانند نشان دهنده این است که جمهوری فرانسه به قول خیلی ها به تحمل عقاید دیگران با برخورد یورشی نگاه می کند چرا که برقعه را به عنوان «تابوت متحرک» توصیف می کند که توسط مردان مسلمان به زنان برای مطیع کردن آنها تحمیل شده است.

سیاستمدارانی مانند سارکوزی تعصب شدید خود را بارها اعلام کرده اند و دوباره سعی در برچسب زدن به همه جامعه کردند. موسسه بین المللی آمنستی در گزارشی به مسلمانان این پیشنهاد را داد که به طور سنتی لباس بپوشند و صورت خود را نمایان کنند تا بتوانند درخواست کار و یا ادامه تحصیل بکنند.

«مارین لوپن» و حزب ملی او با تمرکز بر روی منحرف کردن گروه های مختلف مردم که مهاجران نشان دهنده یک بمب ساعتی اجتماعی هستند تعداد زیادی رای جمع کرد. این موضوع هشداری است که نشان می دهد ۶ میلیون نفر که به لوپن در مرحله نخست انتخابات ریاست جمهوری فرانسه رای دادند پیرو این دیدگاه هستند.

باید به یاد آورد که منشا و متهم آشوب سال ۲۰۰۵ که حکومت را در وضعیتی اورژانسی در سراسر فرانسه قرار داد مرد جوانانی با پیشینه مشابه مراح بود. در آن زمان «دومینیک دوویلپن» نخست وزیر وقت فرانسه برای کنترل بحران، قانون حالت فوق العاده را که مربوط به جنگ الجزایر بود را به حالت اجرا درآورد. این قانون شامل مقررات حکومت نظامی و خاموشی در ساعت معین شب و گشت زنی در داخل شهر بود.

سارکوزی که در آن زمان وزیر کشور بود واکنش های ارتجاعی ویژه ای را نسبت به این ماجرا اتخاذ کرد تا اینکه به قدرت تازه ای دست یافت.

البته ماجرای مراح ماجرایی مجزا بود. این فرد سنگدل قابلیت این را داشت که به یکی از بدترین قاتلان سریالی تاریخ اخیر فرانسه تبدیل شود به طوریکه با ذات بدی عده ای غیر نظامی را قربانی کرد و همه چیز را به باورهای مسلمانان منحرف کرد. آنچه اتفاق افتاد ماجرایی شیطانی بود اما در واقع بسیار چیزهای کوچک درباره موضوعات امنیتی این کشور را آشکار کرد. عده ای از مردم احساس آسیب پذیری بیشتری کردند به طوریکه طبق نظر سنجی صورت گرفته بلافاصله بعد از حمله مراح ، امنیت در لیست خواسته های مردم به درجه پنجم رسید. این نظر سنجی با توجه به انتخابات ریاست جمهوری فرانسه در سال ۲۰۱۲ صورت گرفت . این طبیعی است که جامعه ای که در آن قاتلی این تعداد قتل را انجام می دهد واکنش تندی داشته باشد.

ماجرای مراح چه چیزی را در پی داشت ؟ به واقع این موضوع را پررنگ کرد که چگونه سیاستمداران فرانسوی به حمله نسل های مهاجران جوان اجازه می دهند در شهرهای اطرافشان زندگی کنند. این به اندازه کافی بد است که دولت سارکوزی هیچ گونه کاری را برای برطرف کردن این مشکل نکرده است اما هم اکنون آنها در زمینه های مشابه مراح واکنش های تند خواهند داشت. آنها به سمت یک طبقه دیگر از بدبینی حرکت می کنند. بدبینی ای که باعث بدتر شدن وضع مسلمانان در همه جا می شود.