به نظر می آید که رژیم آخوندی ایران در پی آن است که عملیات نظامی اهواز را به یک قضیه میهن پرستانه تبدیل کند، و آن را به عنوان یک هجوم به ملت ایران جا بزند، و نه یک عملیاتی که نظام را مورد هجوم قرار داده است. رژیم آخوندی می خواهد این عملیات را برای پشتیبانی همگان از خود جا بزند. در واقع رژیم ایران گرفتاریهای بیشینه ای از عملیات اهواز دارد، و این حادثه تروریستی یک عمل کاملا مسبوق به مثل بوده، که منطقه خاورمیانه هر روز آن را در مصر در اردن و عراق و پادشاهی سعودی به خود می بیند که همگی با تروریست دست به گریبان هستند. اما باید دانست عملیات تهاجمی که رژیم آخوندی از آن هراسان است، و به آن را به عنوان تهدیدی برای وجود کل نظام به شما ر می آورد، در واقع همان هجوم اقتصادی است که نظام را هدف قرار داده؛ تهاجمی که پس از دوره دوم تحریم ها شدت بیشتری به خود می گیرد.
این تحریم سوای تاثیرات اقتصادی مهلکی که دارد ملت ایران را در مقابل رژیم آخوندی قرار می دهد، درست بر خلاف تحریم های سابق که این رژیم توانسته بود تا حدودی از آنها جان سالم به در برد و ملت را متقاعد کند که از سوی تحریم ها مورد هجوم قرار گرفته است. اما این بار مساله بسیار مختلف است زیرا این تحریم ها پس از دو جنبش مردمی همه گیر اجرا می شود: نخست جنبش ۱۳۸۸ که در مرکز ایران و شهرهای بزرگ به پا خاست و دوم جنش اعتراضی همه گیر که چندی پیش همه روستاها و شهرهای کوچک را بر ضد سیاست های اقتصادی دولت شوراند.
حکومت حسن روحانی ادعا می کند که این تهاجم یک عمل خلیجی –اسرائیلی- آمریکایی است که با هدف بهم زدن نظم ایران انجام گرفته. این البته یک ادعای باطل است، زیرا رژیم آخوندی با این عملیات در پی آن است تا ۸۰ ملیون ایرانی را از تروریسم دروغین بترساند و حکومت را در هیات مدافع آنها جا بزند. البته نظام ایران متخصص این گونه سیاه کاریها است به ویژه در ابتدای بحران سوریه دیدیم که چگونه دفاع از رژیم بشار اسد را به عنوان دفاع از مقدسات، و ایران و ایرانی جا زده بود، و اینکه لازمه جلوگیری از داعش جنگ با آن در لبنان و سوریه و عراق است. و نتیجه این بوده که میزان دخالت های ایران در سوریه افزایش یافت و ایرانیان زیادی در این دخالت ها کشته شدند، و این جنگ دیوانه وار رژیم آخوندی را وادار به پرداخت میلیاردها دلار کرد که در داخل ایران نیاز مبرمی به این همه اموال بود. با گذشت زمان برای ایرانیان حقیقت دخالت در سوریه برملا شد و این دست آویزی شد برای قیام مردم علیه کل رژیم، اعتراضاتی که عمده شعارهای آن محکوم کردن دخالت های خارجی به ویژه در سوریه و لبنان بود، و دعوت به توجه به اوضاع داخلی کشور بجای آن سیاست ها بود.
عملیات الاحواز البته برای تهران غافلگیرانه نبود و نظام آخوندی همانگونه که نیکی هیلی می گوید:« برای کشف عاملان عملیات اهواز باید به آینه نگاه کند». خشونتی که در اهواز دیدیم درست همانند خشونتی است که در… . این ماهیت خشونت است که خشونت می زاید و رهبران ایران بزرگ ترین حامیان مالی ونظامی تروریست در بحرین و عراق و سوریه و لبنان و غیره هستند. اگر رژیم آخوندی واقعا در صدد مبارزه با تروریسم بود دست از حمایت اشکال مختلف تروریسم در منطقه می کشید. رژیم آخوندی تا الان از تسلیم کردن برخی از عناصر القاعده که در ایران به سر می برند ابا دارد و با تایید آنان در مقابل نظام جهانی ایستاده است. ایران برای مثال از تروریست هایی چون هادی العامری دفاع می کند و از بسیاری از شخصیت های تروریست دیگری تقدیر و تجلیل می کند.
به هرحال این لباس میش پوشیدن ایران فرار رو به جلو است و مساله ایران در خصوص مشکلات داخلی استمرار خواهد یافت ما دامی که به ما جراجویی های نظامی خود در منطقه و پشتیبانی از گروهک های تروریستی ادامه دهد.