عمر موسی

عمر موسی

قاهره، الشرق الاوسط – در حالی که رییس جمهور منتخب مصر، عبدالفتاح السیسی، آماده می شود تا زمام امور دولت جدید این کشور به دست گیرد، مردم این کشور همچنان با شرایطی نامطمئن روبرو هستند. این در حالی است که رهبری جدید تلاش می کند امید و آرزوی آن ها برای احیای اقتصاد و پیاده سازی ارزش های دموکراتیک را به واقعیت تبدیل کند.

سردبیر الشرق الاوسط با یکی از بهترین گزینه ها برای اظهار نظر در مورد شرایط سیاسی مصر و آینده این کشور به گفت و گو نشسته است: عمر موسی؛ یکی از چهره های کهنه کار سیاسی مصر که پیش از این به عنوان وزیر امور خارجه این کشور مشغول بوده و اخیرا ریاست کمیته تهیه پیش‌نویس قانون اساسی را بر عهده داشته است. عمر موسی همچنین دبیرکل اتحادیه عرب بوده است.

الشرق الاوسط: به نظر شما مهم ترین اولویت برای رییس جمهور آینده مصر چیست: امنیت یا اقتصاد؟

عمر موسی: مشخص است که شرایط فعلی، موضوعات مختلفی را می طلبد، از امنیت گرفته تا اصلاحات و توسعه. در حال حاضر بیشتر از یک اولویت وجود دارد، چرا که شرایط مصر بسیار نامتوازن شده است. بازسازی کشور اقدامی جامع است، بنابراین اولویت های متعددی می طلبد. این اولویت ها هم سیاسی هستند و هم اقتصادی و در این میان، توسعه و عدالت اجتماعی از اهمیت بالایی برخوردار است. اولویت های موجود هم داخلی هستند، هم منطقه ای و هم بین المللی.

مطمئنا برنامه رییس جمهور جدید آماده خواهد شد. من اطمینان دارم که السیسی از (شرایط) آگاهی دارد و فکر می کنم کارهای زیادی پیش رو خواهد داشت. بخش مهمی از کار هم به تیمی که برنامه ها را اجرا و پیگیری می کند بستگی دارد. البته، چندین تیم وجود خواهد داشت، نه یک تیم.

رییس جمهور منتخب در مورد اولویت ها و برنامه های کاری خود صحبت کرده است. آیا تیمی که با رییس جمهور کار می کند نقش پر رنگی در این رابطه خواهد داشت؟

رییس جمهور به تنهایی نمی تواند به خواسته خود یا خواسته های ما برسد. کاری که او باید طبق قانون اساسی انجام دهد، راهبری و مدیریت نهادها و سازمان های زیرمجموعه دولت از زوایای مختلف است. تمرکز هم باید روی انجام اصلاحات جامع باشد. این بسیار مهم است؛ در غیر این صورت، مصر نمی تواند به مسیری که در آن قرار داشت بازگردد. کشور شرایط سختی را پشت سر گذاشته که اساسا به دلیل حکومت داری ضعیف، یکی پس از دیگری، اتفاق افتاده است. مدت زمان زیادی است که دوره ای پس از دوره دیگر، تنها شاهد دولت های ضعیف و نتایج ضعیف عملکرد آن ها بوده ایم. بنابراین بسیار مهم است که به سطحی از حکومت داری مطلوب و مدیریت توانمند برسیم.

در واقع، مصر در شرایط سختی وارد جمهوری سوم خود می شود. این دوره جمهوری محمد نجیب، جمال عبدالناصر یا انور سادات نیست؛ جمهوری محمد مرسی هم نیست. این جمهوری سوم است با قانون اساسی به کلی متفاوت و در دوره ای متفاوت. مشکلات متعددی پیش روی این جمهوری است که باید به گونه ای دیگر با آن ها برخورد شود.

آیا قانون اساسی جدید مصر یک قدم بزرگ رو به جلو است؟

بله، این یک قدم بزرگ است و باید روی پیاده سازی آن کار کنیم. این درست همان چیزی است که از پارلمان آینده توقع داریم. پارلمان قوانین مکمل را تهیه و دستورات و الزامات قانون اساسی را پیاده می کند. قانون اساسی به تنهایی اجرا نمی شود. قضات قوانین حقوقی را اعمال می کنند و قوانین حقوقی نیز اصول قانون اساسی را دنبال می کنند.

اتفاقات زیادی رخ داده است. مردم تغییر کرده اند و بیدار شده اند. آن ها رییس جمهوری که به خواسته هایشان توجه نداشته باشد را نمی پذیرند. با وجود مشکلاتی که وجود دارد، ما می خواهیم جمهوری سوم موفق شود. مردم منتظر هستند؛ آن ها می دانند چه می خواهند و کجا می خواهند بروند. شکست دولت قبل به افرایش فقر منجر شد، ارائه خدمات را مختل کرد و رکود اقتصادی همه گیر شد.

چیزی که الان شاهد آن هستیم، به کلی متفاوت است. توده مردم علاقه خود را به ژنرال السیسی نشان داده اند و به او اعتماد دارند. شهروندان مصری او را مردمی می دانند. ایستادگی او در کنار مردم در مقابل اخوان المسلمین بسیار سرنوشت ساز بود. سیسی باید بازسازی کشور را دنبال کند، چرا که اکنون شرایط مصر در حوزه های مختلف وحشتناک است. رییس جمهور و دولت جدید باید مشکلات حوزه کشاورزی، صنعت، توریسم، انرژی، آموزش و بهداشت را به درستی حل کنند. دولت باید همه این مشکلات و مشکلات دیگر را حل کند؛ و من فکر نمی کنم این غیر ممکن باشد. تنها چیزی که لازم است، حکومت داری خوب است. ما در تمامی زمینه ها متخصص لازم، برنامه خوب و عزم و اراده قوی داریم. به همین دلیل است که در عمل می توانیم به موفقیت برسیم. اگر چنین نکنیم، تبعات سختی به دنبال خواهد داشت.

مصر در سایه گذار سیاسی که در جریان است، چطور می تواند به رشد اقتصادی برسد؟ آیا ممکن است همزمان هم فرهنگ سیاست فعال حزبی را ایجاد کرد و هم اقتصاد را متحول کرد، یا باید بین این دو توازن برقرار شود؟

اول باید در نظر داشت که احیای اقتصاد خود موضوعی سیاسی است. برنامه های کاری آن گونه که رییس جمهور و دولت بخواهند، پیاده می شوند. پروژه های زیادی وجود دارد که می توان آن ها را الگو قرار داد. کانال سوئز خود نمونه خوبی از ایجاد یک منطقه بزرگ صنعتی است که می تواند ساخت و نگهداری کشتی، منطقه آزاد اقتصادی، احیای اراضی و تقویت توریسم را در بر بگیرد. همه این ها امکانات متعددی را فراهم می کنند. اگر این ها اتفاق می افتاد، مردم برای زندگی و کار به حاشیه کانال سوئز هجوم می آوردند. البته در حال حاضر، شهرهای حاشیه این کانال برای چنین افزایش جمعیتی آماده نیستند. این کار نیازمند ساخت شهرها، روستاها، کارخانه ها، مزارع و مکان های اقامتی جدید است. این چنین اقدامی پروژه های ساختمانی، کشاورزی و صنعتی دیگری را نیز شامل می شود. چنین طرحی افراد زیادی را جذب (این منطقه) می کند و با استانداردها و اصول موجود در قرن ۲۱ نیز همخوانی دارد. حتی بر اساس ایده غربی ها، در منطقه صحرای غربی می توان پروژه های انرژی خورشیدی راه اندازی کرد. همه این ها در برنامه های رییس جمهور منتخب گنجانده شده است.

مرزهای مناطق مصر صعید نیز قرار است تغییر کند. به طور مثال، منطقه لاکسر که روی توریسم متمرکز شده، کیلومترها گسترده تر می شود تا مناطق بیشتری را در بر بگیرد و بتواند پروژه های مختلفی را در این زمینه دنبال کند. این اتفاق از جنبه های مختلف گشایش ایجاد می کند. تنها به مدیریت صحیح نیاز است. قانون اساسی جدید روی نوع جدیدی از مدیریت تاکید دارد و انتخابات را در همه سطوح دیده است؛ از شوراهای روستایی گرفته تا شهرداری ها و انتخابات استانی. این تغییر بزرگ اگر به درستی اجرایی شود، مصر را در مسیری متفاوت قرار می دهد. از منظر آمار اگر بخواهیم بگوییم، ۴۵ هزار کرسی شواری شهر در نظر گرفته شده و طبق قانون اساسی، ۲۵ درصد آن ها به زنان اختصاص داده خواهد شد. ۲۵ درصد هم به جوانان زیر ۳۰ سال اختصاص داده می شود. سهمیه هایی هم برای کارگران، مسیحیان، کشاورزان و دیگران در نظر گرفته شده است.

این تغییرات، نیروی حرکت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ایجاد می کند. سیاست های جدیدی هم لازم است که از طریق پارلمان اجرایی خواهد شد. بحث راجع به برخی مسائل خاص، در حوزه اقتصاد و دیگر حوزه ها، در پارلمان باعث ایجاد گفتمان های (سیاسی) جدیدی می شود که ممکن است موافق یا مخالف دولت باشند. من فکر می کنم مکتب های سیاسی جدیدی از درون پارلمان شکل می گیرند.

اشاره کردید که قانون اساسی خواستار اعاده «روح» مصر است. منظورتان چیست؟

این قانون اساسی به درستی روح مصر را باز می گرداند. در چارچوب این قانون، اصول حقوق اسلامی بنیان قانون گذاری است و قوانین مربوط به مسیحیان و یهودی ها شرایط حاکم بر جوامع آن ها را تعیین می کند. قانون اساسی تاکید می کند که مصر، هم زمان عضوی از دنیای عرب و قاره آفریقا است. این قانون حقوق و آزادی های شهروندان را تعیین می کند، محدوده قدرت نهادهای دولتی را مشخص می کند و به دنبال مفهوم تمرکززدایی است. قانون اساسی جدید نه تنها روح مصر را باز می گرداند، بلکه خطوط آینده آن را ترسیم می کند.

آیا به خاطر اتفاقاتی که طی سه سال اخیر رخ داده، مصر پس‌رفت داشته است؟

نه، این به خاطر شرایط نبوده است. مصر به دلیل ارزیابی غلط از شرایط کشور پسرفت داشته است. حرکت رو به پایین از ابتدای قرن حاضر آغاز شد و طی پنج سال اخیر به پایین ترین حد خود رسید. رویکرد مبارک در آن زمان مصداق این ضرب المثل عربی بود که می گوید، اگر نسیمی از گوشه در وارد شود، ممکن است از پس آن طوفان هم وارد شود، بنابراین در را ببند و راحت باش.

خاورمیانه در اثر برخی اتفاقات در غلیان بود؛ از همان سال ها تئوری آشوب سازنده پدید آمد و صحبت هایی راجع به خاورمیانه جدید شنیده شد. جنبش های شبکه های اجتماعی فعال شدند و ارتباط آن ها با شبکه های جهانی برقرار شد. نتیجه، همان طور که دیدیم، بستن درها برای ممانعت از ورود بادهای تغییر بود، ولی نسیم آرام به طوفان هولناک تبدیل شد. مصر نمی تواند درها را به روی خود ببندد.

اتحادیه عرب، که شما پیش از این دبیرکلی آن را برعهده داشته اید، بار دیگر مورد احترام قرار گرفت. اخیرا گفت‌وگوهای زیادی در مورد لزوم اجرای اصلاحات در اتحادیه عرب در جریان بوده، اما آیا چنین اتفاقی رخ داده است؟

بدون اینکه بخواهم تعصبی نسبت به اتحادیه عرب داشته باشم، باید بگویم، مهم است که راجع به جنبش عربی برای تغییر یا آنچه غرب آن را “بهار عربی” می خواند، سخن بگوییم. این باعث ایجاد تغییر در سیستم منطقه ای می شود. باید تلاش کنیم بهترین و مؤثرترین سیستم را برای منطقه خود پیدا کنیم. طی سفر اخیری که به واشنگتن داشتم، خواستار تغییر شدم و با هرکسی که ملاقات کردم در مورد آن صحبت کردم. به صورت علنی گفته ام که دوره سایکس-پیکو گذشته و یک وزیر امور خارجه، یا حتی دو یا پنج وزیر، نمی تواند سرنوشت خاورمیانه را تعیین کند، چرا که برای مقابله با آن بلافاصله انقلابی رخ خواهد داد. وزیر امور خارجه روسیه سرگئی لاورف و وزیر امورخارجه ایالات متحده جان کری دیگر نمی توانند برای سرنوشت خاورمیانه تصمیم گیری کنند، مثل آنچه در سال ۱۹۱۴ بین سایکس و پیکو اتفاق افتاد. این ما اعراب هستیم که باید تصمیم بگیریم.

در حال حاضر چندین جنگ داخلی در منطقه در جریان است و تصمیم به مداخله برای جلوگیری از این جنگ ها بسیار سخت است چرا که اختلافات بسیار ریشه دار است. نظر شما در این باره چیست؟

اختلاب نظرهای بسیاری وجود دارد، اما اگر در چارچوب اتحادیه عرب برای رفع اختلاف ها به مذاکره بنشینیم، حداقل می توانیم بخشی از آن ها را حل کنیم. قبل از این زمانی که دبیرکل اتحادیه عرب بودم، اعضا اینجا در خانه من تشکیل جلسه دادند و ما از طریق بحث و گفت و گو و درک شرایط، به راه حل هایی برای برخی از مسائل و مشکلاتی که در دنیای عرب وجود دارد رسیدیم. لازمه این کار آن است که با هم همکاری کنیم تا بتوانیم یک نظم جدید منطقه ای ایجاد کنیم، ایده ها، امکانات و برنامه ها را پرورش دهیم و روی یک ساختار مشترک به تفاهم برسیم.

عناصر جدیدی هم وجود دارند که باید به آن ها توجه داشت. اول، مراکش دیگر برادر کوچک تر ما نیست و ما نباید نقشی که این کشور در روند ایجاد تغییرات رخ داده در تونس و لیبی داشت را فراموش کنیم. وقتی می گویم دیدگاه های مراکش باید مورد توجه قرار گیرد، واقعا به این گفته اعتقاد دارم.

دوم، ما باید یک تنوع و گوناگونی از بربرها، کردها، مسیحیان و فرقه های مختلف اسلامی را در میان خود بپذیریم. باید از حیطه ناسیونالیسم عربی به معنای قدیمی و رمانتیک آن گذر کنیم. دنیای عرب باید از این تنوع بهره بگیرد.

سوم، باید نسبت به دلایل توسعه نیافتگی خود آگاه باشیم، بدانیم که برخی مسائل خاص را چگونه مدیریت کنیم و اینکه چه موضوعاتی می توانند جامعه را تحت تاثیر قرار دهند. قبل از هر چیز باید یک سیستم آموزشی داشته باشیم که بتواند نیروهای مناسب شرایط فعلی را تربیت کند؛ خصوصا که آموزش و اقتصاد با هم در ارتباط هستند و تربیت نیروهای کارآمد می تواند کالاهایی برای ما تولید کند که در عرصه بین المللی امکان رقابت داشته باشند.

چهارم، ما به دموکراسی نیاز داریم. باید یک بار برای همیشه با تفکر تقسیم قدرت خداحافظی کنیم و با جدیت و به طور گسترده به سراغ دموکراسی برویم.

خوب این بحث، موضوع سوریه را به یاد ما می آورد و اختلاف نظر بر سر اینکه آیا باید آشتی ملی برقرار شود یا خیر. نظر شما چیست؟

در مورد سوریه اختلاف نظر بسیار است و تا همین الان هم خیلی چیزها از دست رفته است.

اما شما به خاطر طبیعت کارتان با رییس جمهور پیشین سوریه، حافظ اسد، و خود سوریه در ارتباط بوده اید. شرایط امروز را چگونه می بینید؟

سوریه مولد پان-عربیسم است و سقوط، تقسیم و تخریب آن به شدت بر شرایط حال حاضر و آینده کشورهای عربی تاثیرگذار است. در اینجا هم، دموکراسی از اهمیت بالایی برخوردار است، چرا که بدون آن همه مشکلات همچنان باقی می ماند. من فکر می کنم رویکردهای کنونی کارایی ندارند و رویکرد گول زننده گفت‌وگوهای صلح ژنو هم در نهایت به نفع سوریه نخواهد بود. راه حل این بحران باید از درون منطقه باشد.

آیا فکر می کنید یک قانون اساسی “نمونه” می تواند وجود داشته باشد که نیازها و منافع مردم را با وجود واقعیت های پیچیده ای که بر تهیه پیش نویس قوانین سایه انداخته، برآورده کند؟

شاید. البته ما باید به مردمی که خشمگین شدند و شورش کردند اعتماد کنیم. ما تجربه مدل اخوان المسلمین را داریم که تنها به اولویت های خود فکر می کردند. آن ها از جیب مردم و فقرا حکومت می کردند؛ مردم هم خشمگین شدند و رژیم اخوان المسلمین را ساقط کردند. ایده آل وجود ندارد، هرچه هست واقعیت است. واقعیت آن است که مردم دیگر نمی توان حکم‌رانی ضعیف را تحمل کنند، در حالی که نیازهای آن ها به فراموشی سپرده می شود، تهدید می شوند و به تمسخر گرفته می شوند. ما با قدرت تضمین های قانون اساسی‌مان پیش می رویم. هر که می گوید ما به فلان و فلان تجربه گذشته باز می گردیم در اشتباه است، چرا که ما در دوره ای جدید زندگی می کنیم. نمی شود طبق استانداردهای قرن بیستم زندگی کرد. باید در این قرن زندگی کنیم. بازگشت به هیچ رژیم گذشته ای اتفاق نخواهد افتاد. رژیم های گذشته شکست خوردند، چطور می توان بار دیگر به سراغ آن ها رفت؟

در مورد حمایت از اقتصاد مصر و تجربه دیگران، خصوصا تجربه پرتغال که اخیرا سیسی در مصاحبه اخیر خود با ما راجع به آن صحبت کرد، نظرتان چیست؟ در مورد حیطه قدرت نخست وزیر چه فکر می کنید؟

قانون اساسی قدرت نخست وزیر را محدود می کند. او در سیاست گذاری ها شرکت دارد و بر اعمال آن ها نظارت می کند. نخست وزیر قدرت تصمیم گیری اجرایی ندارد. رییس جمهور نقش رهبری و ریاست دولت را بر عهده دارد و نخست وزیر در دولت وظیفه نظارت بر اجرای دستورات رییس جمهور را دارد. اگر بخواهیم نمونه ای برای بازسازی کشور در نظر بگیریم، به اعتقاد من برزیل و رییس جمهور (پیشین) این کشور، لولا داسیلوا، نمونه خوبی است.

آیا این پیشنهاد شما شامل بسته اصلاحی مالی برزیل هم می شود؟

منظور من دموکراسی و آزادی اقتصادی است. لولا ناظری ریزبین است که به دنبال توسعه اقتصادی و عدالت اجتماعی است؛ این نظریه او است.

در دنیای عرب نسبت به مفهوم خصوصی‌سازی به شدت دید منفی وجود دارد. نظر شما چیست؟

بله، کلمه خصوصی سازی ناشناخته است. با این وجود، ۷۵ درصد از اقتصاد مصر در بخش خصوصی متمرکز شده است. از این منظر، می توان راجع به این اصطلاح و معنای آن صحبت کرد. طی سه سال، از ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۳، چرخ های تولید متوقف و ذخیره ملی مصرف شد. اما، اقتصاد بخش خصوصی ادامه پیدا کرد و بخش اعظم اشتغال، تولید و درآمد را به خود اختصاص داد – برخی از این ها بنگاه های کوچک و متوسط بودند و برخی پروژه های بزرگ.

آیا به شرایط خوش‌بین هستید؟

همیشه جواب من به این سوال این است که کمی خوش هستم. مشکلات مهمی پیش رو داریم، اما اصلاحات و بازسازی امکان پذیر است.

نظرتان در مورد جایگاهی که در قانون اساسی برای جوانان در نظر گرفته شده و نقش آن ها در جنبش تغییر در دنیای عرب چیست؟

در مورد قانون اساسی، همان طور که پیش از این هم اشاره کردم، ۲۵ درصد کرسی های شوراهای محلی و استانی در اختیار جوانان قرار خواهد گرفت، این یعنی ۱۴ هزار کرسی. این رقم، رقم بالایی است، چرا که جوانان به تازگی وارد عرصه سیاست شده اند. طبق پیش نویس قانون انتخابات مجلس، هر لیست انتخاباتی باید سه زن، سه مسیحی، دو جوان، یک فرد دارای کم توانی جسمی و یک تبعیدی را شامل شود. جایگاه جوانان در روند قانون گذاری تضمین شده است. این علاوه بر آموزش سیاسی برای آن هایی است که مسئولیتی بر عهده دارند.

نظرتان در مورد این سهمیه بندی ها چیست؟ آیا با روند دموکراسی هم‌خوانی دارند؟

این یک سیستم نسبی سهمیه بندی است که به ۱۲۰ کرسی انتخابات پارلمانی پیش رو محدود می شود. هدف این است که حضوری حداقلی برای زنان و جوانان قائل باشیم، اما این امکان وجود دارد که زنان بیشتری به پارلمان راه پیدا کنند. حضور زنان و جوانان به دانش موجود در پارلمان می افزاید و بر همین اساس، شرکت آن ها در احزاب و ائتلاف های جدید بیشتر خواهد شد. بنابراین شاهد افزایش حضور زنان و جوانان در سیاست و توسعه خواهیم بود؛ در مراحل بعدی حوزه این سهمیه بندی گسترده تر خواهد شد.

اخوان المسلمین پیش از این از طریق کاندیداهای خود به موفقیت هایی دست پیدا کرد، آیا ممکن است این اتفاق بار دیگر رخ دهد؟

جامعه مصر به شدت از اخوان المسلمین و مدیریت ضعیف و سیاست های سخت‌گیرانه آن ها خشمگین است. اخوان المسلمین باید سعی کند از موقعیت قانون اساسی جدید استفاده کند. این قانون اساسی با قانون اساسی آن ها که صدها چهره سیاسی و مقامات دولت پیشین را به انزوا می کشاند، متفاوت است. قانون اساسی ۲۰۱۴، هیچ کسی را به انزوا نمی کشاند و درها به روی همه باز است تا بتوانند در روند سیاسی کشور دخیل باشند. اما اخوان المسلمین باید این قانون اساسی را به رسمیت بشناسد، از اقدامات خشن خود دست بکشد و اعلام کند که مشروعیت (حکومت) جدید را پذیرفته است.

اسلام گرایان مصری چگونه با شرایط فعلی کشور کنار می آیند، با توجه به اینکه رژیم های اسلام گرای دیگری نیز در منطقه حضور دارند؟

اسلام گراها در مصر به قدرت رسیدند، اما تنها ظرف مدت یک سال با شکست روبرو شدند. هیچ کس این بلا را سر آن ها نیاورد، آن ها خود باعث این اتفاق شدند. این را باید مدنظر قرار داد. آن ها حاکمانی بی کفایت و کودن بودند. مدیریت آن ها ضعیف بود و در نهایت سقوط کردند. این سقوط موقعیت آن ها را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد و بازگشت امکان پذیر نیست. ممکن است سال ها یا حتی دهه ها طول بکشد تا بتوانند تفکر خود را بار دیگر تنظیم کنند تا بتوانند درک کنند وقتی یک گروه بر سر قدرت می آید باید برای دستیابی به منافع و حس احترام مردم و همچنین برای برقراری دموکراسی تلاش کند. این مسئله برای همه است.

رویکرد السیسی در برابر کشورهایی که نسبت به تحولات مصر موضع گیری منفی داشتند، چگونه خواهد بود؟

او کاملا شرایط داخلی، منطقه ای و بین المللی را درک می کند. سیسی می داند که این امکان وجود دارد که کتاب را ورق بزنیم و به ملزومات زندگی در قرن ۲۱ برسیم. این جمهوری سوم است و دنبال نکردن رویکردهای دوره قبل مهم تر از هر چیزی است. در ایالات متحده گفتم ما نیازمند چارچوبی جدید برای روابط مصر و بازیگران بین المللی خصوصا ایالات متحده هستیم. مصر نمی تواند اجازه دهد سیاست هایش از راه تلفن و از سوی کشورهای خارجی دیکته شود، این نکته بر اساس حس احترام به خود مصری ها است. من سیسی را فردی “بله قربان گو” نمی بینیم. او موضوعات را به بحث می گذارد، با نهادهای دولتی مشورت می کند و اگر فکر کند سیاستی قابل قبول است ممکن است در نهایت “بله” بگوید. در این صورت مصر بر اساس بنیان های یک سیستم دموکراتیک اداره می شود.

در مورد روابط با قطر و ترکیه چطور؟

من از قطر و ترکیه می خواهم صفحه جدیدی در روابط خود با مصر باز کنند. جمهوری جدیدی در مصر شکل گرفته و ساخت آن کار زیادی می برد. بنابراین زمانی برای بازگشت به عقب وجود ندارد.

نظر شما در مورد تربیت رهبران سیاسی و انتقال دانش به آن ها چیست؟ پیش از این، دیپلمات ها در این حوزه بسیار فعال بودند.

لازمه تربیت یک سیاستمدار، تحصیلات مناسب و توانایی فرد در دسترسی و نظارت بر رخدادها است. از این جا، کیفیت وارد دولت و مراکز تصمیم سازی می شود.

یک سیاستمدار نسبت به دوره ای که در آن زندگی می کند هوشیار است. ملزومات آن را با حساسیت دنبال می کند و با بازگشت به عقب مسیر آسان تر را انتخاب نمی کند. تاریخ باز نمی گردد، اما ممکن است گاهی تکرار شود، اما به شکلی دیگر. یک رهبر سیاسی مرد اکنون است، نه مرد گذشته.