رجب طیب اردوغان رییس جمهور ترکیه در جریان سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل - عکس از اسوشیتدپرس

رجب طیب اردوغان رییس جمهور ترکیه در جریان سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل – عکس از اسوشیتدپرس

رجب طیب اردوغان در بیش از یک سال گذشته تمام قواعد دیپلماتیک و پروتوکل های سیاسی را با خصومت شدیدش با هر آنچه که مصری است و حمایت آشکارش از اخوان المسلمین که توسط مردم مصر از قدرت خلع شد، نقض کرده است.

این مساله با حمله شدید اردوغان علیه مصر و عبدالفتاح السیسی رییس جمهور این کشور در جریان سخنرانی هفته پیش در مجمع عمومی سازمان ملل به اوج خود رسید.

مولوت چاووش اوغلو وزیر خارجه جدید ترکیه هم در ادامه این مسیر، گفت که سیاست های اخیر دولت مصر حاکی از آنست که از «عقده حقارت» رنج می برد.

اما در واقع این موضع اردوغان است که به جای مجموعه ای از سیاست ها یا موضع گیری واقعی سیاسی از هر نوع آن، نشان از عقده حقارت دارد.

خط رسمی ترکیه آنست که موضع اردوغان درباره مصر ناشی از «اصول دموکراتیک، حقوق بین الملل و ارزش های انسانی است». وی محمد مرسی رییس جمهور برکنار شده مصر را رییس جمهور واقعی می داند و سیسی را رهبر کودتایی شریرانه و یک غاصب.

حتی به فرض اینکه تنها اصول دموکراتیک – و نه برنامه های مخفی – عامل اصلی ورای سیاست های آنکارا است، آیا اردوغان واقعا تصور می کند می تواند ما را متقاعد کند که دموکراسی ترکیه بزرگ تر از کشورهای غربی است که شاید به رغم موافقت نداشتن با سیاست های مصر، حتی ۱۰ درصد آنچه را اکنون آنکارا می کند، انجام نداده اند؟

و نظر اردوغان درباره دیدار هفته گذشته باراک اوباما رییس جمهور آمریکا با سیسی چیست؟ آیا او هنوز بر این باور است که سیاست های او می تواند متحدانش در قاهره را به قدرت بازگرداند؟

آنکارا حق دارد با سیاست های قاهره موافقت یا مخالفت کند اما بر طبق آداب اولیه و یا بر اساس پروتوکل دیپلماتیک، قطعا حق ندارد که به این شکل به مصر حمله کند – حمله ای که واقعا مناسب کشوری که ادعای دموکراسی دارد نیست.

حقیقت آزاردهنده برای اردوغان، دولت وی و متحدانش آنست که هیچ یک از سیاست های خشن او علیه مصر، وضعیت را ذره ای تغییر نداده و نیز نتوانسته کشورهای غربی را وادار کند آنطور که او انتظار داشت به مصر فشار بیاورند.

از این مهم تر آنکه مصر اکنون به شدت در راه نظم دادن به اوضاع و تکمیل نقشه راه سیاسی که در پی انقلاب سی ام ژوئن سال ۲۰۱۳ تبیین شد، گام بر می دارد. آن هنگام که مصری ها بخشی از این نقشه راه را با موفقیت به اجرا در آورند، بی ربطی حملات اردوغان مشخص تر خواهد شد.

هر وقت اردوغان به مصر حمله می کند در واقع به متحدان این کشور مانند عربستان سعودی یا امارات عربی متحده هم که نمی تواند مستقیما به آنها حمله کند، پیام می دهد. علاوه بر این، پایبندی مصر به نزاکت دیپلماتیک پس از اظهارات اردوغان در مجمع عمومی سازمان ملل نیز مثال زدنی است: وقتی سامح شکری وزیر خارجه مصر در پاسخ به این حملات گفت: «مصر کشوری بزرگ است، ما خود را در سطح فرومایگان خفیف نمی کنیم.»

بعد از آن هم امارات عربی متحده با انتشار بیانیه ای رسمی مداخله ترکیه در امور هر کشور دیگر را محکوم کرد.

خوب، اکنون توپ در زمین اتحادیه عرب است: اتحادیه هم باید با ابراز موضع رسمی کشورهای عربی، رفتار نامناسب ترکیه را رد کند.

رهبری ترکیه در برخورد با دولت و ملت مصر، به کلی راه خود را گم کرده است. رفتار خلاف عرف، ظاهرا کار مورد علاقه آنکارا شده چرا که هیچ یک ارزش های اخلاقی یا بنیان ها و اصول از هر نوع آن اجازه نمی دهد کشوری به این شکل شرم آور در امور کشوری دیگر مداخله کند.

اقدامات آنکارا از جمله تصمیم پذیرش اعضای اخوان المسلمین که به تازگی از قطر اخراج شدند و یا خودداری ترکیه تاکنون از مشارکت در ائتلاف بین المللی علیه داعش، به این نظر اعتبار می دهد که این کشور بیشتر با عناصر تندرو و تروریست به هم زده است.

در این میان تعجب بیشتر همگان زمانی بر انگیخته شد که ترکیه توانست ۴۹ دیپلمات گروگان در دست داعش را آزاد کند. آیا ما جدا باور می کنیم که این گروه بدون آنکه چیزی از ترکیه بخواهد آنها را آزاد کرد؟

هیچ کشوری در منطقه نمی تواند قطع رابطه با مصر را برتابد و علت این مساله نقش منطقه ای مصر به شدت حیاتی است و هیچ چیز واقعا بدون مشارکت مصر در خاورمیانه قابل تحقق نیست. هر روز که می گذرد، ترکیه بیشتر به شهرتش لطمه می زند و حرمتش را به خاطر تحریکات بی پایانش می بازد.

اردوغان با سیاست های داخلی اقتصادی اش که موفقیت آنها قابل انکار نیست، احترام جهان عرب را کسب کرد؛ اما همین و بس چرا که زورگویی ها و سیاست های او علیه دیگر کشورهای منطقه عامل این توقف است.

مصر اکنون در راه به دست آوردن دوباره جایگاه و نقش خود در منطقه است. سروصدای ترکیه، هر چقدر هم بلند شود، نمی تواند مانع این امر شود.