عکس از خبرگزاری فرانسه

عکس از خبرگزاری فرانسه

در یک کلمه می توان گفت این سرنوشت عربستان سعودی است که برای هر مساله کوچکی که در بازارهای جهانی نفت رخ می دهد، مسئول شناخته می شود. اگر قیمت ها بالا یا پایین برود، انگشت اتهام به سوی این کشور گرفته می شود.

اگر اقتصاد جهانی به موازنه بین عرضه و تقاضای نفت نیاز پیدا کند، همه نگاه ها ناگهان به ریاض دوخته می شود و همه منتظرند ببینند بزرگترین تولیدکننده نفت جهان چه می کند.

در هر صورت این سرنوشت عربستان است و این مسئولیت های آنست که نمی تواند از آنها و پیامدهای آنها هر چه که باشد بگریزد.

در چند هفته اخیر کاهش شدید بهای نفت – به میزان قابل توجه ۲۰ درصد – همه را غافلگیر کرده است. و طبیعتا همه توجهات ناگهان به سوی همانی که می دانید جلب شده است. می شنویم که بعضی می گویند که بزرگترین تولید کننده نفت جهان عقب ایستاده و تنها شاهد سقوط قیمت است، بدون آنکه تلاش کند تولیدش را کاهش دهد تا قیمت را در سطح قبلی اش یعنی بیشتر و یا در حدود یکصد دلار حفظ کند.

به خاطر این شایعات، بعضی توهمات توطئه مربوط به نقش ریاض در اثر گذاری بر قیمت جهانی نفت رواج یافته است از جمله اینکه ریاض مسئول سقوط بهای نفت است و بخشی از آن توطئه ای شیطانی با انگیزه های سیاسی برای ضربه به اقتصادهای روسیه و ایران است. و البته مانند همیشه، این تئوری پیروانی پیدا کرده که همچنان به رواج آن ادامه می دهند گویی این یک حقیقت ثابت و آشکار است.

در ورای همه این پیش بینی ها، انتظارات و گمانه زنی های غیرحرفه ای، می توانیم بینیم که تنها یک حقیقت وجود دارد: تنها عوامل سقوط بهای نفت، عواملی اقتصادی است؛ این مساله تنها به اصل ساده عرضه و تقاضا بستگی دارد، چیزی که همه کارشناسان و متخصصان آنرا تایید کرده اند.

عرضه جهانی نفت به خاطر عرضه از سوی کشورهای غیرعضو اوپک، به ویژه نفت شیل آمریکا که در حال حاضر روانه بازار شده و جایگزینی برای نفت خام محسوب می شود، افزایش یافته است. در واقع، کاهش شدیدی که ما اکنون شاهد آن هستیم تقریبا سه سال پیش پیش بینی شده بود، اما عملکرد بازار و کمبود عرضه از سوی تولیدکنندگانی مانند عراق و لیبی این وضعیت غیرقابل اجتناب را به تاخیر انداخت.

در همین حال، به محض آنکه تقاضای جهانی با توجه به افزایش عرضه کاهش یافت، آن غیرقابل اجتناب بالاخره به وقوع پیوست، و بعید نیست ما حتی شاهد کاهش بیشتر قیمت در هفته های آینده، درست پیش از اجلاس حساس کشورهای اوپک در ۲۷ نوامبر باشیم.

یک شاخص بازار مانند عربستان سعودی به تقاضای مداوم وابسته است. نفت کالایی موقت نیست، بلکه کالایی است که دست کم ۴۰ تا ۵۰ سال دیگر باقی خواهد بود. بهای آن به بعضی عوامل مانند عرضه، تقاضا و حجم ذخایر نفتی در سراسر جهان بستگی دارد. از نظر اقتصادی، غیرممکن است یک یا دو کشور به تنهایی بتوانند بهای جهانی را برای دوره مداوم زمانی کنترل کنند.

در همین حال همچنان سوال اینست که چرا عربستان سعودی تولید خود را برای حفظ قیمت ها درحد شاخص ۱۰۰ دلار در هر بشکه کاهش نمی دهد، بهایی که این کشور همواره گفته منصفانه ترین بها برای خریدار و فروشنده است؟

اول از همه اینکه من فکر می کنم آنهایی که سیاست های نفتی عربستان سعودی را مدیریت می کنند در سالهای اخیر با ارائه برداشت های نادرست به بازار خطا کرده اند، از جمله اظهارات مکررشان مبنی بر اینکه بهای نفت همچنان در حد ۱۰۰ دلار ثابت خواهد ماند زیرا این حد، نقطه تعادل خریدار و فروشنده است.

این مساله بازار را متقاعد کرد که حفظ قیمت در این سطح مسئولیت عربستان سعودی است و نه هیچ کشور دیگر، چه عضو اوپک باشد و چه نباشد.

دوم اینکه در جریان بحران اقتصادی جهانی، عربستان سعودی مجبور شد در حدی بی سابقه عرضه نفت را افزایش دهد و در این روند میلیاردها دلار هزینه کرد. این کار توانست طوفان بحران آرام شود و با رکود جهانی مقابله شود و قیمت های جهانی در حد ۱۵۰ دلار باقی بماند.

هر بشکه نفتی که در عربستان سعودی تولید می شود برای آن هزینه دارد بنابراین طبیعی است که ریاض تلاش می کند از سهم خود در بازار حفاظت کند. اگر هر گونه تصمیمی گرفته شود مبنی بر اینکه تولید کاهش یابد، آن تصمیمی مشترک خواهد بود که توسط همه اعضای اوپک گرفته می شود و نه یکی از آنها به تنهایی.

یکی از خبرنگاران بی بی سی اخیرا از من پرسید که آیا عربستان سعودی هم اکنون از نفت به عنوان «سلاحی سیاسی» بهره می گیرد همانطور که در دهه ۱۹۷۰ میلادی با قطع جریان نفت به غرب در پی جنگ ۱۹۷۳ بین اعراب و اسرائیل و نیز در دهه ۱۹۸۰ در پی اشغال افغانستان توسط اتحاد شوروی این کار را کرد؟

پاسخ من این بود که، بله، عربستان سعودی پیش از این از نفت به عنوان اهرمی سیاسی بهره گرفته اما فقط یک بار در دهه ۱۹۷۰ و آن هم علنا توسط ریاض اعلام شده بود و موقعیتی استثنایی بود؛ و اگر شما استدلال می کنید که اقدامات سعودی به سقوط اتحاد شوروی انجامیده، خوب پس باید بپذیرید که عربستان سعودی کشوری بزرگ است که توانسته کاری بکند که هیچ یک از ابرقدرت ها نتوانستند انجام دهند.

در اینجا باید به آنهایی که با این تئوری ها درباره تاثیر ریاض بر بهای نفت و بهره برداری از سلاح نفت علیه بعضی کشورها بازی می کنند خاطرنشان کرد که حتی اگر شرایط کنونی برای تهران و مسکو مشکل ایجاد کند، مساله به خود آنها مربوط می شود نه ریاض. علاوه بر این، این غیرمنطقی است که ریاض برای مثلا نجات آنها مداخله کند.

بگذارید آمریکا این کار را بکند: بگذارید آمریکا ۳ میلیون بشکه تولید نفت شیل خود را که در حال حاضر روانه بازار شده کاهش دهد و اقتصاد روسیه را نجات دهد.