پس از گذشت ۱۸ ماه از قطع روابط با قطر اینک چنین به نظر می‌رسد که این مسئله بی‌اهمیت شده و در حد چند جمله خبری درآمده است، یا پرسشی است از جانب روزنامه نگارانی که از سوی قطر برای مطرح کردن آن فرستاده می‌شوند. بیش از این نیز کسی از این مسئله سخن نمی‌گوید مگر هم پیمانان قطری در تهران و آنکارا.
قطر این بحران را به درستی یک چالش وجودی تلقی می‌کند و همه این کشور به همراه امیر آن و نهادهای در اختیار او و البته ریال‌های کلان در خزانه او تلاش می‌کنند تا بحران آنها فراموش نشود. در تمام طول این مدت قطر در پی آن بود که این قضیه را زنده نگه دارد و برای دخالت کشورهای دیگر تلاش کند و موضع دولت را نسبت به این مسئله جویا شود. همه اینها ثابت می‌کند که این بحران بیشتر قطری است و نه ناشی از منظومه همکاری خلیج. از این رو کاملاً طبیعی است آن کسی برای حل بحران تلاش کند که در واقع آن را بحران خود می‌داند. شاید اکثر کسانی که می‌پنداشتند این مسئله یک مسئله گذرا است، و در راس آنها سردمداران قطر، می‌پنداشتند که به زودی حل خواهد شد و با اسلوب بخشش و گذشت مسایل به بیش خواهد رفت. این طرز تلقی دیگر قابل ادامه نیست و بر نظامی که در دوحه توسط حمد بن خلیفه بنیاد گذاری شده الزامی است روش سیاست ورزی خود را تغییر دهد و گرنه این بحران می‌تواند برای سالیان درازی ادامه پیدا کند و قطر را از صحنه حضور عربی دور کند. درست است که تاکنون برخی فشارها کارساز بوده و قطر بخشی از سیاست خود را در تعامل با تروریست‌ها، در نتیجه رصد فعالیت‌های قطری در ارتباط با تروریست از سوی سازمان‌های اطلاعات غرب، تغییر داده‌است اما هنوز راه درازی در پیش است تا دوحه به تمام الزامات خود پایبند شود و آنها را اجرا نماید و این باعث شده که راه حل این مسئله بعید به نظر رسد و بجای آن قطر تمام تلاش خود را صرف نشان دادن این بحران به عنوان یک بحران خلیجی کرده‌است تا ثابت کند برخی از خلیجی‌ها از آن حمایت می‌کنند.
اینک که این بحران وجودی قطر استمرار یافته و کشورهای جهان با این وضع انزوا عادت کردند، می‌بینیم که تمام تلاش‌های قطر اینک متوجه وضع داخلی کشورهای خلیجی شده تا مسئله ای را در آن کشورها بیابد و برای بزرگ نمایی آن از طریق رسانه‌ها تلاش کند و مبالغ زیادی را به گروه‌های فشار بدهد تا موجب خرابکاری بیشتری شود. هدف قطر از این سیاست این است که به قطری‌ها ثابت کند که تنها آنها نیستد که دچار مشکلات هستند بلکه در این کشورها مشکلاتی وجود دارد که از برطرف کردن آنها عاجز هستند. درست است که کشورهای دیگر سرانجام به راه حلی برای بحران خود می‌رسند اما بحران قطر هیچ راه حلی پیش رو ندارد و به قول شیخ خالد بن احمد آل خلیفه، وزیر خارجه بحرین، این بحران بحران ما نیست بلکه بحران قطر است از این رو هیچ نیازی به واسطه نیست بلکه تمام مسئله مربوط به این است که عاقلی در قطر یافت شود و بحران آن را به سر آورد.