رسانه‌های غربی هیچ‌گاه کامل نبودند و لبریز از تحریف و اغراق و منافع شخصی. آنها تلاش می‌کردند آرای عمومی را از حقیقت دور سازند

قدرت رسانه نامرئی است و منبع آن نظام لیبرال دموکراسی است که به آزادی مطلق بیان و عقیده باور دارد. ما هنگامی که تبلیغات و رسانه این دولت را مشاهده می‌کنیم یاد می‌گیریم که چگونه در برابر آن احترام پیشه گیریم، احترامی که تنها منبع آن ترس است. این رسانه است که حقیقت را آن طور که هست جلوه می‌سازد و از این رو اکثر سیاستمداران و اقتصاددانان، ناشی از این طرز تلقی دربارهٔ رسانه، همیشه در تعامل با آن احتیاط پیشه می گرفتند و برای آن بسیار هیبت قائل بودند. رسانه البته از تنها یک سکویی برای انتقال اخبار، که قدمتی چهارصد ساله دارد، به یک تریبونی برای آزادی و ترقی و نگاهبانی از حقوق انسانها بدل شد.
البته امروزه قوه چهارم چنان قدرتمند گشته که از سه قوه دیگر نظام حکمرانی، از حیث تأثیر گذاری، نیرومندتر است تا حدی که نوشتن خبر و انتشار آن به یک کار کاملاً حرفه ای تبدیل شده‌است. با وجود همه اینها رسانه‌های غربی، به عنوان الگوی همه رسانه‌ها، هیچ‌گاه کامل نبودند و لبریز از تحریف و اغراق و منافع شخصی و دشمنی بودند و تلاش می‌کردند آرای عمومی را از حقیقت دور سازند. برای مثال در قضیه ویتنام تمام رسانه‌های غربی بسیج شدند تا شکست آمریکا در سایگون را زیبا جلوه دهند و آن را پیروزی جا بزنند و آرای عمومی آمریکا را بدین باور کشانند که کشور آنها در حال کسب پیروزیهای بزرگ است.
رسانه‌های عربی نیز یکی از وسایل زیباسازی استبداد و لاپوشانی اشتباهات و ندانم کاری مستبدان بود. امروزه البته مشکل جدید رسانه، دیگر کتمان واقعیت نیست زیرا امروزه دیگر کسی نمی‌تواند واقعیت را پنهان کند، بلکه این مشکل تحریف‌های زیادی است که از یک واقعیت ایجاد می‌شود طوری که رسانه را از کار حرفه ای خود به دور برده و آن را شبیه به یک باشگاه‌های ورزشی کرده که در مالکیت عده ای خاص است.
از آنجایی که همیشه تلقی این بوده که رسانه‌های آمریکایی را به عنوان الگو در نظر گرفت به همین خاطر به شیوه عمل این رسانه‌ها دربارهٔ دونالد ترامپ اشاره می‌کنیم. مشاهده می‌کنیم که از بدو نامزدی او تمام رسانه‌های چپ‌گرا بر ضد وی عمل کرده و تا هم‌اکنون سعی می‌کند تمام موفقیت‌های او در طول دوره ریاست اش را کم رنگ کند یا آنها را منعکس نسازد.
یک مثال دیگر شبکه «الجزیره» است که به دلیل اختلافات جدید میان قطر و برخی کشورهای عربی، به صورت زیادی بر مسایل این کشورها، به ویژه پادشاهی عربی سعودی، تأکید کرده و اگر دقت شود ملاحظه می‌گردد که بخش اعظم محتوای خبری این شبکه متعلق به کشور سعودی است و سعی دارد به عنوان اهرم فشار علیه این کشور عمل کند. این شبکه در قضیه خاشقجی به صورت متمرکزی فعالیت کرده و سعی داشت با توسل به این قضیه بر کشورهایی چون سعودی، مصر، بحرین و امارات فشار آورد.
هر چند این شبکه و همکاران چپ‌گرای آن در آمریکا تلاش کردند با دست آویز قرار دادن قضیه مرگ خاشقجی ولی عهد سعودی را هدف قرار گیرند اما با وجود همه این هجمه‌ها ولی عهد سعودی همچنان جایگاه جهانی خود را حفظ کرده و برای تحقق اهداف خود بیش از گذشته مصر است.
رسانه یک کاخ شیشه ای و فریبا است که در پسِ خود چیزی را پنهان نمی‌کند اما این کاخ شیشه ای هر آن در معرض ترک و شکستن است و بدترین قسمت آن این است که هر گاه این بلور بشکند دیگر برای اصلاح آن نمی‌توان کاری کرد.