Categories: دیدگاه

ظهور افراط و اعتدال در جهان اسلام

عکس از اسوشیتدپرس

در تاریخ اندیشه سیاسی اسلام همواره اعتدال به عنوان یکی از فضیلت های اخلاقی و مدنی مورد شناسایی و تاکید قرار گرفته است. این بینش خاستگاهی مشترک در آموزه های دینی و فلسفی دارد و بر اساس آن افراط و تفریط و اسراف و تبذیر، ناپسند و در برابر، اقتصاد و اعتدال و میانه روی، پسندیده قلمداد شده است.

در همین حال، اعتدال، همچون دموکراسی، مفهومی است که با وجود اتفاق نظرهمگان بر ارزش آن، در مورد معیار آن اختلاف نظر بسیار شدید وجود دارد. از این رو همه جریان های فکری می کوشند خود را معتدل جلوه دهند و رقیبان را به دور شدن از اعتدال متهم کنند. با وجود این فهم متعارف در هر دوران دست کم معیارهای حداقلی برای اعتدال ترسیم می کند که بر اساس آن می توان خروج از مرز اعتدال را تعیین کرد.

از سوی دیگر مفهوم اعتدال با وجود اهمیت و ارزش آن از ظرفیت محدودی برخوردار است. این محدودیت ریشه در مناقشه پذیر بودن معیار اعتدال دارد زیرا هر جریانی کوشش می کند خود را غیر افراطی نشان دهد و جریان های رقیب را به افراط یا تفریط متهم کند. از سوی دیگر ظرفیت این مفهوم تا حدود زیادی به وضعیت و شرایط اجتماعی و سیاسی نیز بستگی دارد.

در شرایط بحرانی که جامعه دچار افراط زدگی شده و در اثر تندروی آسیب دیده است، اعتدال از ظرفیت بالایی برای گرد آوردن گروه های مختلف و نخبگان جامعه برخوردار است. در چنین وضعیتی عقلای جامعه می توانند با توافق بر مشترکات و جلوگیری از آسیب بیشتر به منافع ملی و عمومی راهی برای خروج از بحران بیابند.

از این دیدگاه می توان رابطه اعتدال و نو اندیشی دینی را نیز مورد توجه و تاکید قرار داد. در جوامع دینی که در حال گذار به وضعیت جدیدی هستند، موضوع رابطه دین و تجدد، یکی از مهم ترین مسایل و دشواری ها است. بخش مهمی از مشکلاتی که امروز جوامع اسلامی تجربه می کنند، ریشه در تعارض برداشت ها و تفاسیر سنتی از دین دارند. این تفاسیر که در پیوند با شرایط خاص تاریخی پدیدار شده اند، پاسخگوی نیازهای زندگی امروز مسلمانان نیستند و با تغییرات اجتماعی پدیده آمده ناسازگارند.

تصلب بر این تفاسیر و انعطاف ناپذیری در برابر تحولات اجتماعی خاستگاه اصلی افراطی گری در جوامع اسلامی است. در برابر نفی یکسره تعالیم و آموزه های دینی که ممکن است با ادعای منسوخ شدن آن ها توجیه شود، راهکاری تفریطی است. در میانه این دو جریان، نو اندیشی دینی و روشنفکری دینی به عنوان دو پروژه فکری متفاوت و در عین حال همسو، می توانند به عنوان جریان اعتدالی مطرح شوند. این دو پروژه می توانند تفسیری اعتدالی از اسلام ارائه کنند که در عین تاکید بر ارزش های دینی، پاسخگوی نیازهای زندگی فرد مسلمان امروزی باشد.

برجسته شدن مفهوم اعتدال در فضای سیاسی ایران را بر اساس دو عامل می توان توضیح داد: نخست ناکامی رادیکالیسم در جهان اسلام و تقویت گرایش به اسلام اعتدالی در بین اسلام گرایان و دوم تجربه زیان بار افراطی گری در دوران پس از اصلاحات.

در توضیح عامل نخست می توان به منحنی تجربه اسلام سیاسی در جهان اسلام اشاره کرد که با احیاگرایی و اصلاح طلبی آغاز شد و سپس در مواجهه با تجدد، راه سلفی گری و بنیاد گرایی و ستیز با تمدن غربی را در پیش گرفت. نظریه پردازان این مرحله افرادی چون سید قطب بودند که ایدئولوژی پر شور تقابل و نبرد با مدرنیته را پی ریزی کردند. القاعده و طالبان تجلی این ایدئولوژی در شکل افراطی آن بودند که به طور رسمی تروریسم را به عنوان موثر ترین راهکار برگزیدند.

بازتاب این مرحله را می توان در ایران پس از انقلاب به خوبی مشاهده کرد که با فراز و نشیب تا دهه اخیر تداوم یافت. پیامد های زیانبار کارزار با غرب و اجتناب ناپذیری فرایند تجدد، افراطی گری را به عنوان تجربه ای نا موفق معرفی کرد. اسلام گرایی نیز در واکنش به این ناکامی دچار تحول و گرایش به اعتدال تقویت شد.

در گرایش به اسلام اعتدالی در جهان اسلام دو عامل نقش مهم ایفا کرده اند: نخست روی کار آمدن اسلام گرایان در ترکیه و دوم اسلام اروپایی. اسلام گرایان ترکیه به درستی دریافتند که در جهان کنونی نمی توان از راه ستیز با نظام بین الملل و اقتصاد جهانی در صحنه قدرت باقی ماند و به پیشبرد منافع دست یافت.

این دریافت آنان را به بازنگری در ایدئولوژی خود فراخواند. نتیجه این کوشش ها نوعی اسلام گرایی سازگار با دموکراسی و عرفی گرایی بود که در عین پذیرش ارزش های مدرن، دغدغه پاسداری از ارزش های دینی را نیز داشت.

موفقیت های چشم گیر ترکیه در معرفی و جا انداختن این الگو در جهان اسلام تاثیر گذاشت و گرایش به اسلام اعتدالی را تقویت کرد. از سوی دیگر مهاجرت مسلمانان به اروپا وتنفس و زیستن در فضای تجدد، در ارائه چنین الگویی تاثیر داشته است. اندیشمندانی همچون آرکون، جابری، طارق رمضان و راشد الغنوشی در معرفی و جا انداختن چنین برداشتی تاثیر گذار بودند. اسلام سیاسی در ایران نیز از این موج تاثیر پذیرفت وگرایش به اسلام اعتدالی تقویت شد.

بی تردید اسلام اعتدالی پشتوانه محکم تری در سنت اندیشه شیعی و اندیشه سیاسی معاصر شیعه داشته است؛ همچنان که افراطی گری جای پای محکمی در سنت فکری شیعه ندارد. فقهای مشروطه خواه نیز در پرتو همین سنت توانستند، ایده حکومت قانون و محدودیت قدرت سیاسی را توجیه کنند.

جمهوری اسلامی نیز که بیشتر ریشه در نوگرایی دینی داشت و بر سازگاری ارزش های مدرن با اسلام استوار بود، با پذیرش ارزش های دموکراتیک راه را برای تقویت این برداشت تسهیل کرد. هر چند روند های اقتدار گرایانه به همراه رادیکالیسم مانع از تحقق این ظرفیت ها بوده اند، ولی از انسداد کلی آن نیز ناتوان بوده اند. بنابر این می توان گرایش به اعتدال را در نهایت حاصل تعامل برداشت های نواندیشانه و الزامات بیرونی دانست.

سید علی میر موسوی: دکتر سید علی میر موسوی عضو هیات علمی دانشگاه مفید قم است. وی در گروه علوم سیاسی این دانشگاه تدریس می کند. تخصص دکتر میرموسوی در زمینه فقه و اصول و علوم سیاسی است. از جمله آثار وی می توان به کتاب هاي "اسلام سنت، دولت مدرن" و "روحانيت و مردمسالاري" اشاره کرد.
Related Post