پرچم های کشورهای خلیج فارس

این که ایران خیال کند که می تواند نقش پلیس منطقه خلیج را داشته باشد، به خودش مربوط است. و اگر غرب به رهبری ایالات متحده این اجازه را به ایران بدهد، این هم به علت منافع مشترک بین آنهاست. اما آنچه که بر واشنگتن و دوست جدید آن در منطقه، یعنی ایران، پوشیده است این است که منطقه خلیج تا قبل از «طوفان قاطع» همانند بعد از آن نخواهد بود. تنها پلیس واقعی کشورهای منطقه هستند. بخصوص پس از اینکه ثابت کردند که ائتلاف آنها ائتلافی عاقلانه و واقع گرایانه و منطقی است که به دنبال جنگ طلبی نبوده و در راستای آن تلاش نمی کند بلکه علاقمند به حفظ امنیت و ثبات منطقه است و اجازه نمی دهد کسی در امور داخلی کشورهای منطقه دخالت کند. تنها «طوفان قاطع» خواهد بود که نقش پلیس خلیج را بر عهده خواهد داشت و اجازه نخواهد داد که یک پلیس ایرانی وجود داشته باشد.

بزرگ ترین معظلی که دولت اوباما از آن رنج می برد، اعتقاد عمیق به توانایی خود در حل مشکلات منطقه بیش از کشورهای منطقه است. آمریکا در برخورد با بحران های آمریکای جنوبی این گونه عمل می کند. این همان نگرش آمریکا در آمریکای میانه و آسیا و همه نقاط جهان است. دولت اوباما از ۶ سال پیش برای تحکیم یک قاعده کار می کند و آن این است: اگر نمی توانید مشکلی را حل کنید… با آن کنار بیایید. پرونده هسته ای ایران را بر اساس این قاعده اداره کرد و با بحران سوریه نیز بر همین مبنا عمل کرد. در هر نقطه ای از جهان خواهید دید که اصل مهار کردن، تیتر سیاست خارجی ایالات متحده است. تا جایی که آمریکا حتی با خود کشورهای منطقه هم در خصوص منافعشان گفت و گو نمی کند.

ناظران معتقدند که اوباما کاملاً معتقد است که ایده اتحاد با ایران، همان امپراتوری فارسی که سابقه تاریخی طولانی دارد، مفید تر از اتحاد با کشورهای مختلف مانند کشورهای خلیجی و یا دیگر کشورهای عربی است. علاوه بر این اوباما متقاعد شده است که اتحاد با شیعیان از اتحاد با آنچه او آنها را «عرب های سنی» می نامد مؤثر تر است. در راستای به پیروزی رساندن توافق هسته ای، که اوباما به شدت به دنبال تاجگذاری ۸ سال دوره ریاست جمهوری خود با آن است، مشخص نیست که آیا معاملات بزرگ دیگری ، که به عراق و سوریه متعلق باشد، بین طرفین وجود دارد یا خیر؟ و البته همین طور در مورد خلیج که ایرانی ها در حال مبارزه برای به دست گرفتن نقشی در آینده آن هستند. با توجه به عقیده اوبامایی، اتحاد با تهران به حل مشکلات منطقه کمک خواهد کرد. برای همین است که او تلاش می کند تا خطراتی که به علت توسعه طلبی ایران امنیت خلیج را تهدید می کند را بکاهد. حال که ایران پذیرفت که در برابر غرب کوتاه بیاید و برنامه هسته ای خود را متوقف کند، همه این موارد مجاز است.

نظریه «تعامل» که اوباما از آن پیروی می کند و به دنبال ترویج آن است، چیزی بیش از یک صفحه نمایش انفجاری نیست که سیاست و منافع او را در معرض خطر قرار می دهد در حالی که او نخواهد فهمید کی و کجا منفجر خواهد شد. هر چه که درباره آن می شود فهمید این است که کسی در راه اشتباهی گام بردارد و بخواهد به آدرس درست برسد. درست است که اوباما می گوید کشور وی از معامله کردن با ایران چیزی را از دست نخواهد داد، اما متضرر واقعی کشورهای خلیج هستند. خطر ایران بر علیه کشورهای خلیج در هر سطحی که باشد، دولت اوباما، که در جهت حفظ موفقیت سیاسی و نظریه رئیس جمهور خود گام بر می دارد، آن را آنگونه که هست نخواهد دید. بعید نیست که آنچه اوباما درباره دفاع از منافع کشورهای خلیجی در مقابل هر گونه تجاوز خارجی می گوید، تنها شعاری باشد که به وسیله آن می خواهد متحدان خود را راضی نگه دارد، هر چند تفسیر این دفاعیه تا زمان موفقیت مورد انتظار با ایران به تعویق خواهد افتاد.

دفاع واشنگتن از منافع خود به خوبی قابل درک است، ، اما موانع عمده ای وجود دارد که از موفقیت استراتژی اوبامایی جلوگیری می کند. آنچه در واقعیت در نظر گرفته نشده است این است که چگونه کشورهای خلیج از اشغال جزایر امارات متحده عربی توسط ایران چشم پوشی کنند؟ چگونه چشم خود را بر دخالت های ایران در بحرین ببندند؟ چگونه جنگ حوثی ها در یمن به نمایندگی از ایران را نادیده بگیرند؟ ما درباره دخالت های مستقیم ایران در امور داخلی کشورهای خلیج سخن می گوییم و به آنچه در دیگر کشورهای عربی روی می دهد نپرداخته ایم. همه کشورهای جهان دخالت های آشکار ایران می بینند، به جز دولت رئیس جمهور آمریکا، که از «سرکوب» در کشورهای خلیجی هشدار می دهد ولی آن را در ایران نمی بیند!

یکی از مهم ترین پایه های اتحاد تاریخی بین کشورهای خلیجی و ایالات متحده، جلوگیری از ایران برای بهره وری از جاه طلبی این کشور در تسلط بر خلیج است. اگر واشنگتن، حتی به صورت غیر مستقیم، به تهران اجازه تحقق آرزوها و گسترش نفوذ خود را بدهد، لازم نیست منتظر کمک ایالات متحده ماند. «طوفان قاطع» تغییری سیاسی و نظامی است که می تواند نبود قدرت های بزرگ را در خلیج جبران کند و با آرزوهای جاه طلبی ایران مقابله کند.