ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه (راست) حسن روحانی رئیس جمهور ایران

ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه (راست) حسن روحانی رئیس جمهور ایران

ایران با اعطای اولین پایگاه نظامی در تاریخ این کشور به روسیه، مسافتی نزدیک به هزار کیلومتر را برای بمب افکن های روس کم کرد، اما معنای سیاسی این اقدام در تحول روابط بین دو کشور بزرگ تر و مهم تر است به طوری که یک رویداد تاریخی توصیف می شود.

هزار کیلومتر مسافت بسیار بزرگی نیست که برای افزایش قابلیت ها و بالا بردن میزان تأثیر نیروهای روسیه، از این پایگاه استفاده شود. بر خلاف موضوع آمریکایی ها است هنگامی که پایگاه هایی در قطر و ترکیه را برای اجرای عملیات خود در عراق و سوریه به کار می برند، زیرا آن ها مسافت را به اندازه بسیار زیادی، نزدیک به شش هزار کیلومتر کاهش می دهند.

تعجب و شوک در پایتخت های غربی و عربی، پس از اعلام اولین پایگاه نظامی روسیه در خاک ایران، نشان دهنده پیش بینی غلط آن ها از ماهیت روابط بین تهران و مسکو، و عمق این روابط و مقاصد آتی آن ها است.

پنج سال است که دولت آمریکا از خطر نفوذ ایران در عراق و سوریه و یمن و بحرین می کاهد، و هرگز به خود زحمت توجه به تأیید رو به افزایش روسیه از تهران را نداد، و بدتر از همه این ها، دروغ رژیم آخوندی تهران را باور داشت که پوست خود را عوض کرده و آماده تحول به یک دولت مدنی صلح آمیز و دوست با غرب شده است، به همین دلیل توافق نامه هایی با آن امضا کرد که اکثر آن ها به نفع تهران هستند و اتحاد اقتصادی و نظامی آن را با کرملین تقویت می کند.

آیا باید برای ایجاد اولین پایگاه نظامی روسیه در ایران خشمگین شویم؟

به نظر من، خشم فایده ای ندارد، زیرا مدتی بسیار طولانی از همکاری روسیه و ایران می گذرد، و نتیجه آن آوارگی ۱۲ میلیون انسان در سوریه است. رقم بسیار وحشتناکی که نیاز به توضیح ندارد، و پیامدهای آن بر امنیت خاورمیانه و اروپا و جهان مشخص است. اتحاد ایران و روسیه تقریباً از یک دهه و نیم پیش وجود دارد و در ساخت نیروگاه های هسته ای، قراردادهای نظامی، و تبادلات تجاری در طول مدت تحریم های بین المللی علیه تهران آشکار بود.

ساخت یک پایگاه نظامی روسیه در ایران، و ائتلاف نظامی بین دو کشور در جنگ ها، منطقه را به دوران جنگ سرد و اختلافات آن باز می گرداند، و علی رغم آن چه از گسترش دایره تنش و افزایش نظامی گری در منطقه نشان می دهد، ممکن است غرب را به بازنگری در محاسبات خود در خصوص ایران و بحران های منطقه متقاعد سازد. تعدادی از سیاستمداران آمریکایی هشدار داده بودند که اعتماد دولت این کشور به رژیم تهران و دادن تمامی این تسهیلات و رفع تمام محدودیت های اقتصادی، گام هایی عجولانه است که مبتنی بر حسن نیت بی جا می باشد.

خلیجی ها، و همچنین اسرائیلی ها نیز درباره زیاده روی در باور وعده های رهبران تهران درباره تغییر و پایان یافتن ذهنیت انقلابی، به دولت آمریکا هشدار دادند. در ایران هیچ چیز واقعی تغییر نکرد تا تغییر در مقاصد و سیاست را باور کنیم؛ رهبر همان رهبر است، و مسؤلان ارشد سیاسی همان ها هستند و تنها چهره ها تغییر کرد، فرماندهان نظامی در ارتش و سپاه پاسداران و بسیج همان ها هستند، خطبه های تهدید آمیز نمازهای جمعه نیز همان است. آن چه تغییر کرد این است که ایران ماجراجویی های نظامی، و هزینه های جنگی خود را در خارج افزایش داد.

با وجود خشمی به وجود آمده از سطح همکاری روسی با ایران در سطح ائتلاف، اما من در آن لااقل یک چیز مثبت می بینم، آن هم این است که حجم و عمق روابط میان قم و کرملین را فاش می کند. رفقای ما در واشنگتن نمی توانند ما را به بدگمانی و سوء ظن متهم کنند، و نمی توانند ما را متهم کنند که درها را به روی خود می بندیم و از همکاری امتناع می کنیم و هنوز در اسارت مفاهیم قدیمی گرفتار هستیم که از دوران جنگ سرد باقی مانده است. جنگ یمن، جنگ سوریه، و درگیری ها در عراق، همگی جنگ های ایران است که می خواهد نقشه منطقه را تغییر دهد، به طوری که اسکادران جنگنده های سوخوی روسیه از نیروهای زمینی سپاه پاسداران ایران حمایت می کنند.

ائتلاف جدید روسیه، امتداد روابط سابق و دنباله دار است، به طوری که روس ها احساس می کنند ایرانی ها را برای گسترش نفوذ خود، و محاصره منطقه ای به کار می برند که از نظر سنتی متحد غرب است. اما اهداف و پایان این بازی چیست؟ احتمالاً بزرگ تر از آن خواهد بود که امروزه می بینیم.