اجلاس وزیران خارجه "شورای همکاری خلیج" - عکس از خبرگزاری فرانسه

اجلاس وزیران خارجه “شورای همکاری خلیج” – عکس از خبرگزاری فرانسه

بسیاری تفکر اتحاد عرب و احتمال موفقیت آن را زیر سوال برده اند، خصوصا پس از شکست چندین پروژه پان عربی و امیدهای نقش بر آب شده این جنبش ها در طول جنگ سرد. با این حال، همیشه تمایل به سمت همکاری و هم‌گرایی در میان کشورهای عربی وجود داشته، خصوصا در میان آن ها که نظام های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و نرخ رشد مشابه دارند. همین نگاه در نهایت به استقرار “شورای همکاری خلیج” منجر شد.

شورای همکاری در اوایل دهه ۱۹۸۰ بر اساس ابتکار عمل امارات متحده عربی و حمایت عربستان سعودی و کویت تاسیس شد. از آن زمان شهروندان عرب از تجربه منحصر به فرد این سازمان چیزهایی آموخته اند.

اول این‌که، رویای اتحاد عرب اکنون بیش از هر زمان دیگری دور از دسترس است. دوم این‌که، مطمئن ترین مسیر برای رسیدن به این اتحاد مطلوب از طریق همکاری و همگرایی بین کشورهایی است که دارای اشتراکات جغرافیایی، تاریخی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هستند. و سوم این‌که اختلافات ایدئولوژیک آخرین مانع در برابر پروژه دولت – ملت عربی است.

البته مهم ترین درسی که گرفته ایم مربوط به تهدیدی است که از آن دسته از شعارهای افراطی که خواهان نابودی بنیان دولت – ملت های عرب و تشکیل یک امت عرب یا کشور متحد اسلامی هستند بر می آید.

“شورای همکاری خلیج” برخلاف دیگر سازمان های همکاری که خیلی زود از هم پاشیده اند، توانسته سه دهه دوام بیاورد و بر همه چالش ها، اختلافات و توطئه هایی که علیه آن ایجاد شده فائق آید.

متاسفانه برای اولین بار، شورای همکاری با حالتی از اختلاف بین اعضا مواجه شده که پیش از این سابقه نداشته است؛ اختلاف بر سر چند مسئله خارجی و داخلی که به نوعی به هم مرتبط هستند. اگر به این موضوع توجه نشود، ممکن است با بدتر شدن شرایط، خدای ناکرده، به سمت نابودی شورای همکاری پیش برویم.

منشا این مشکلات برخلاف قبل بر سر مناقشه های مرزی، حساسیت پیرامون اقتدار و ثروت یا تلاش طبقه حاکم برای حفظ امتیازهای خود نیست، بلکه ترکیبی است از فاکتورهای جدیدی که از تغییرات منطقه ای و بین المللی ناشی شده و بر صحنه داخلی و در نتیجه روابط بین اعضای شورای همکاری نیز تاثیر گذاشته اند.

نمی توان راجع به شکاف میان اعضای شورای همکاری صحبت کرد اما به دخالت های آمریکایی ها و کشورهای اروپایی در امور منطقه، سیاست های ایران توسعه طلب که بر دامنه دخالت های خود در منطقه افزوده، فرسایش بنیان های اجتماعی در اثر گسترش توطئه آمیز فرقه گرایی در برخی کشورهای عضو و نقش گروه های سیاسی اسلام گرا که مخالف تفکر پان عربی هستند، اشاره نکرد.

به این موارد اضافه کنید بازگشت گروه های جهادی افراطی را که دنبال کننده تفکرات القاعده هستند و قصد دارند برای رسیدن به اهداف سیاه خود فضایی مملو از هرج و مرج ایجاد کنند.

بنابراین در پاسخ به این سوال که آیا شورای همکاری باید مکانیسمی ایجاد کند که برطرف کننده اختلافات و دیدگاه متضاد بین کشورهای عضو باشد تا بتواند به سمت یک اتحاد یکپارچه پیش برود، باید با صدای بلند گفت: «بله.»

هیچ سازمان منطقه ای یا بین المللی نمی تواند از اعضای خود این انتظار را داشته باشد که روی همه موضوعات اتفاق نظر داشته باشند. به عبارت دیگر، سازمانی مثل شورای همکاری ممکن است روی یک مکانیسم کلی برای رسیدگی به یک مسئله یا بحران خاص، اجرای یک برنامه سرمایه گذاری مشترک یا توافق با طرف سوم به اجماع برسد – اما این نمی تواند مانع از آن شود که اعضا برای خود حق شرط قائل شوند یا نسبت به قطعنامه های مشخص این سازمان مواضع متضاد بگیرند، مسئله ای که می تواند بذر اختلافات و تنش های آینده را با خود به همراه داشته باشد.

به همین دلیل، منشور اغلب سازمان های منطقه ای و بین المللی برای صدور قطعنامه یا اتحاذ مواضع سیاسی به رای اکثریت متکی هستند و این شیوه کار انعطاف پذیری مشخصی برای آن به دنبال دارد. این مسئله با رویه سازمانی های متشکل از کشور های عربی مثل اتحادیه عرب و سازمان همکاری کاملا در تضاد است، چرا که این سازمان ها بر اساس اجماع عمل می کنند.

ماده ۱۰ منشور شورای همکاری خواستار تشکیل “کمیسیون رفع اختلافات” زیر نظر شورای عالی این سازمان شده تا چنین مشکلاتی را برطرف کند. زمانی که این کمیسیون تشکیل شد، هدف اصلی آن کمک به یافتن راه حل و ایجاد توافق در زمینه اختلافات دراز مدت مرزی بین کشورهای عضو بود. البته این کمیسیون نتوانست به موفقیتی دست پیدا کند تنها به این دلیل ساده که هیچ گاه رسما تشکیل نشد و تنها در حد جملاتی روی کاغذ باقی ماند.

اکنون که از طرفی این بند در منشور شورای همکاری وجود دارد و از طرف دیگر، باید فکر چاره ای برای اختلافات موجود کرد، چرا سازمان نباید چنین کمیسیونی تشکیل دهد؟ اسم این کمیسیون را هرچه می خواهید بگذارید، مهم این است که بتواند نیازهای مردم و رهبران کشورهای منطقه را برآورده سازد که همان حرکت به سمت تشکیل اتحادیه ای بزرگ‌تر است.

شورای همکاری باید هرچه سریع تر در قبال تغیرات چشمگیری که در منطقه و شبه جزیره عربستان، خصوصا از منظر سیاست های امنیتی، دفاعی و روابط خارجی در حال وقوع است، هماهنگ شود – و بله، متحد شود. باید مکانیسمی ایجاد شود تا هرچه زودتر به آشتی کشورهای عضو، حتی بر سر کوچک ترین اختلافات، منجر شود. می توان این مکانیسم را اکنون دنبال کرد و نباید منتظر جلسه سالانه سازمان یا انجام میانجی‌گری بین کشورها ماند. (هرچه رفع اختلاف طولانی تر شود، ریشه دار تر می شود.)

تنها در این صورت است که “شورای همکاری خلیج” می تواند به سمت اتحادی که به آن نیاز دارد، برود.