شش آوریل؛ روز بین‌المللی ورزش برای صلح و توسعه

شش آوریل؛ روز بین‌المللی ورزش برای صلح و توسعه

در یونان باستان زمانی که بازی های المپیک به سبک و سیاق آن دوران برگزار می شد، مشهور است که دولت-شهرها که همیشه و در همه ایام سال در نبرد و جنگ با یکدیگر بودند، حق جنگ نداشته‌اند. صلح پیامی بود که از آن دوران قدیم توسط ورزش اعلام می شد.

بازی های المپیک امروزه که از اواخر قرن نوزدهم به شکل مدرن احیا شد نیز همیشه آوای صلح را در جهان به صدا درآورده و با میلیاردها تماشاگر از سراسر دنیا، خواستار همدلی، دوستی و جوانمردی بین ملت ها بوده است. گرچه دو جنگ جهانی اول و دوم پیام صلح این ورزش ها را نشنید و مانع از برگزاری سه دوره از این بازی ها شد اما همچنان ورزش غیر از المپیک نیز دنبال صلح و توسعه در جوامع جهانی است.

اما بازی های المپیک بی شک یکی از بزرگترین رویدادهایی است که انسان ها را از سراسر جهان با رنگ و نژاد و زبان مختلف، به یکدیگر نزدیک می کند. تجلی نزدیک شدن انسان ها به یکدیگر را در مراسم افتتاحیه بازی های المپیک که در آن، کشورهای شرکت کننده در قالب کاروان های مجزا و با پرچم و رنگ خاص رژه می روند و همچنین در مراسم پایانی که ابتدا حمل کنندگان پرچم از هر یک از کشورهای شرکت کننده در یک ردیف و در پشت سر آنها تمامی دیگر ورزشکاران جهان در کنار یکدیگر در قالب “یک ملت” و بدون هیچ نشانه یا دسته بندی خاصی رژه می روند و وارد استادیوم می شوند؛ می توان مشاهده کرد.

از سوی دیگر معروفترین نماد این بازی ها یعنی حلقه های المپیک که پنج حلقه در هم بافته شده است، نمادی از اتحاد میان پنچ قاره (آسیا، اروپا، آفریقا، اقیانوسیه و آمریکا) است که رنگ های پنجگانه آن به گونه‌ای انتخاب شده که هر کشوری حداقل یکی از این رنگ‌ها را در پرچم ملی خود دارد.

اما به راستی ورزش می تواند صلح را به جهانیان هدیه دهد؟ واژه دیپلماسی ورزشی که بارها از گوشه و کنار دنیا شنیده می شود چه میزان در روابط کشورها موثر و مفید است؟

“مهدی رستم پور”، کارشناس ورزشی و مربی کشتی در گفت و گو با “شرق پارسی”، این موارد را اینگونه تحلیل می کند: «دیپلماسی ورزشی به طور عام، نقشی تعیین کننده در بهبودی روابط تیره سیاسی ندارد، اما در تلطیف فضا بین مردم دو کشوری که دولت‌هایشان روابط سردی دارند موثر است. چه بسا گاهی بتواند بستر مذاکرات سیاسی را مهیا کند.»

او در این بین از یکی از معروفترین دیپلماسی های ورزشی یاد می کند: “دیپلماسی پینگ پنگ”.

“دیپلماسی پینگ‌ پنگ” میان ایالات متحده آمریکا و چین در آوریل سال ۱۹۷۱ و در جریان سی‌ویکمین دوره بازی‌های جهانی تنیس روی میز در ژاپن رخ داد. جایی که مقامات چین از تیم پینگ‌ پنگ آمریکا برای برگزاری مسابقه و بازدید از چین دعوت کردند. تیم آمریکا به محض دریافت پاسخ مثبت از سوی مقامات خود، دعوت را پذیرفت و در سفر به چین کمونیست از سوی «چوئن لای» مورد استقبال قرار گرفت. نخست‌ وزیر چین در این دیدار با ورزشکاران آمریکایی به آن‌ها گفت: «شما فصل جدیدی در روابط بین آمریکا و چین گشودید.من مطمئن هستم که این آغاز دوره دوستی ما قطعا مورد حمایت مردم دو کشور خواهد بود.»

با ادامه دیدارهای متقابل پینگ‌ پنگ بازان دو کشور و برگزاری مسابقات مشترک در این رشته و سفر تیم بسکتبال آمریکا به چین، بهبود در مناسبات بین دو طرف در سال‌های ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۷ به وقوع پیوست که بیشتر شامل تبادل دانشگاهیان، تجار و موسیقی دانان می‌شد.

رستم پور مثال دیگری از دیپلماسی ورزشی در المپیک می زند: «در المپیک ۱۹۷۲ مونیخ و اتحاد بیش از ۲۰ کشور علیه رژیم نژادپرست رودزیا (زیمباوه) پیام دیگری به همراه داشت. به نحوی که دو روز مانده به مسابقات، آمریکا هم به این تحریم پیوست و کمیته بین‌المللی المپیک به رغم مقاومت سرسختانه‌اش، مجبور شد رودزیا را از مسابقات کنار بگذارد.»

این کارشناس ورزش یک مثال دیگر درباره رقابت های ورزشی بین ایران و اسرائیل می زند: «مثلا تصور کنید اگر ممنوعیت ۳۵ ساله برداشته شود و ورزشکاران ایرانی اجازه بیابند با رقبای اسرائیلی‌شان مسابقه بدهند، عجب تحول شگرفی خواهد بود و چه بازتاب سیاسی شگفت‌انگیزی خواهد داشت.»

دیپلماسی کشتی بین ایران و آمریکا

در سال ۱۹۹۸ برای نخستین بار بعد از انقلاب ایران، تیم ملی کشتی آمریکا به ایران آمد تا پرچم این کشور این بار نه برای سوزاندن بلکه برای به احتراز در آمدن در خاک ایران برافراشته شود.

آنها در سالن یازده هزارنفری آزادی در مقابل چشمان سیزده هزار نفر بر روی تشک کشتی حاضر شدند. تشویق شدند.

هرچند کشتی تاکنون نتوانسته به اندازه دیپلماسی پینگ پونگ در راه های دیپلماتیک موفق عمل کند اما رقابت کشتی گیران ایرانی و آمریکایی از سال ۱۹۹۸ به بعد نیز ادامه داشت.

در آخرین مسابقات کشتی که اواخر اسفند ۱۳۹۲ در لس آنجلس آمریکا برگزار شد نیز، تیم ملی کشتی آزاد ایران شرکت کرد و در خاک آمریکا این تیم را شکست داد و در نهایت قهرمان جهان شد. گرچه این پیروزی از سوی برخی تندروها در ایران به جدال و دشمنی ۳۵ ساله این دو کشور ربط داده شد، اما از سوی دیگر برخی از مقامات آمریکایی مانند “آلن ایر” سخنگوی فارسی زبان کاخ سفید، این پیروزی را به طور رسمی تبریک گفت و برخی از مقامات ایرانی به دور از جدل های سیاسی، پیروزی های تیم ایران را نظاره کردند.

همچنین به نظر می رسد چنین مسابقاتی می تواند حتی وحدت بین ایرانی ها با وجود دیدگاه های سیاسی مختلف را ایجاد کند. به طوریکه “رسول خادم” مربی تیم ملی کشتی ایران بعد از کسب این پیروزی در گفت و گو با ایسنا گفت: «به وجود آوردن چنین فضای سیاسی مثبتی در خارج از کشور شاید با صرف میلیون ها دلار هزینه امکان پذیر نباشد، اما این کار توسط کشتی انجام شد.

در شرایطی مبارزه کردیم که مردم علاقمند به کشور با سلایق و تفکرات اجتماعی و سیاسی مختلف زیر پرچم ایران و با یک شعار واحد برای حمایت از تیم ملی گرد هم جمع شدند آن هم در فضای سیاسی خاصی که در لس‌آنجلس وجود دارد.»

از رستم پور این سوال را می پرسم که آیا چنین دیدارهای ورزشی پیامی بالاتر از ورزش را به همراه دارد؟ می گوید: «رفت و آمد بین تیم‌های کشتی ایران و آمریکا بی اعتنا به کشمکش سیاسی دولت‌ها برقرار بوده است. کشتی ایران ۱۲ بار در دو دهه اخیر به آمریکا اعزام شده است. کشتی آزاد آمریکا هم سال ۱۹۹۸ اولین تیم آمریکایی بود که پس از انقلاب اسلامی در یک مسابقه ورزشی به میزبانی ایران شرکت کرد. آن‌ها جمعا ۱۱ بار در ایران و در مسابقه‌های مختلف از تهران تا سنندج و بندرعباس به میدان رفته‌اند.»

این مربی کشتی معتقد است: «پس لعاب سیاسی این رویداد را نمی‌توان کتمان کرد. در آمریکا بین آن همه رشته ورزشی حرفه ای و پولساز، ناگهان توجه رسانه‌ها و حتی وزارت امور خارجه این کشور، به کشتی جلب می‌شود. در ایران هم بعد از پایان مسابقات اخیر در لوس آنجلس، رهبر، رییس جمهور، رییس مجلس و رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام همگی پیام تبریک دادند. این افراد حتی در ماجراهای پس از انتخابات ۸۸ هم پیام مشترکی نداشتند.»

دیپلماسی فوتبالی ایران در جام جهانی برزیل

کمتر از سه ماه دیگر نیز جام جهانی فوتبال از راه می رسد و بار دیگر سخن از صلح و بازی جوانمردانه به میان می آید.

ایران در جام جهانی سال ۱۹۹۸ فرانسه با تیم ملی آمریکا هم گروه بود و همین موضوع باعث ایجاد حساسیت ها فراتر از مستطیل سبز فوتبال شد. به طوریکه پیروزی بر آمریکا، کل کشور را با یک جشن ملی همراه کرد، در حالی که در زمین فوتبال تمام قواعد و چارچوب های یک بازی جوانمردانه با عکس های یادگاری و روبوسی های ورزشکاران همراه بود. دیگر نه شعار سیاسی مطرح شد و نه لفاظی ها و جدل های سال های پس از انقلاب ۵۷ به میدان آمد.

امسال نیز در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل، ایران با آرژانتین هم گروه است. شاید روابط سرد این دو کشور در سال های اخیر بر این بازی نیز سایه بیاندازد گرچه رستم پور تحلیل دیگری دارد: «بعید می‌دانم این بازی از طرف ایران سیاسی شود. حتی تندروهای شبه نظامی هم می‌دانند فوتبال آرژانتین بسیار قویتر است و با توجه به شکست احتمالی ایران، سیاسی کردن فضای این مسابقه به ریسک آن نمی‌ارزد. در طرف مقابل، دولت آرژانتین اصولا ورود سیاسی به مسائل ورزشی ندارد. بازیکنان آرژانتین هم چیزی از انفجار ۲۰ سال قبل مرکز همیاری یهودیان در بوئنوس آیرس یادشان نیست.»

او اما درباره سیاسی ترین بازی احتمالی در جام جهانی فوتبال ۲۰۱۴ می گوید: «یگانه فوتبال سیاسی برای بازیکنان آرژانتین در جام جهانی، مصاف احتمالی با انگلستان خواهد بود که ریشه در اختلافات دیرپای دو کشور بر سر جزایر مالویناس به زعم آرژانتینی‌ها و جزایر فالکند به قول انگلیسی‌ها دارد.»

صلح جای نفرت

از سوی دیگر در هفته های گذشته اعلام شد، تیم ملی فوتبال ایران در جام ملت های آسیا، با تیم های امارات، قطر و بحرین هم گروه شده است. کشورهایی که ایران در عالم سیاست با هر یک از آن ها مشکلاتی دارد.

اما به جای اینکه این هم گروهی بتواند زمینه های مودت را بیشتر کند. برخی از کارشناسان فوتبال زمینه های نفرت را ترویج می دهند. به طوریکه امیر حاج‌رضایی مربی سابق و مفسر فوتبال در واکنش به هم‌گروهی تیم ملی فوتبال ایران با تیم‌های امارات، قطر و بحرین در جام ملت‌های آسیا به ایسنا گفت: «ایران در گروه نفرت قرار گرفته است.»

وی افزود: «تیم ایران همانطور که با نفرت از بحرین در ورزشگاه آزادی شش گل به این تیم زد و همین‌طور مقابل دو تیم عربی دیگر که معمولا کشورهایشان در مسائل غیر فوتبالی همیشه علیه ما بوده‌اند، باید با نفرت از همه آنها بازی کند و از آنها بگذرد.»

به نظر می رسد این نوع واکنش های منفی جذابیت های فوتبال را تحت تاثیر خود قرار می دهد و حتی این نفرتی که این کارشناس فوتبال از آن یاد می کند، نمی تواند گره گشای مشکلات خارج از زمین فوتبال باشد که چه بسا اگر نوع دیگر به این بازی ها نگریسته شود در حوزه سیاست هم بتواند تاثیر مثبت خود را بگذارد.

“نلسون ماندلا” رئیس جمهور سابق و فقید آفریقای جنوبی و قهرمان مبارزه با نژاد پرستی در باره اهمیت نقش ورزش در جهان معتقد بود: «ورزش ظرفیت لازم را برای تغییر جهان دارد. ورزش با جوانان با زبان واحد حرف می زند. ورزش از همه دولت ها برای از میان برداشتن موانع نژاد پرستانه قدرتمندتر است.»

روز ششم آوریل هر سال برابر با روز بین‌المللی ورزش برای صلح و توسعه است و سال گذشته، “ژاک روگ” رییس کمیته بین المللی المپیک در نخستین همایش بین المللی ورزش، توسعه و صلح گفت: «ورزش نمی تواند به تنهایی مولد صلح باشد ولی می تواند نقش حیاتی در ایجاد جهانی بهتر و صلح آمیز داشته باشد. ورزش می تواند باعث تسهیل گفت و گو میان جوامع مختلف شود و به عنوان کاتالیزور برای درک متقابل در جامعه عمل کند.»

الشرق الاوسط:
Related Post