سیستانی و سلیمانی؛ دو ایرانی در عراق

عکس از العالم

این روزها هر جا که از تحولات عراق سخن گفته می شود نام ایران و دو ایرانی نیز به کرات شنیده می شود. دو ایرانی که گفته می شود تاکنون نقشی برجسته در توقف ماشین جنگی داعش ایفا کرده اند. نام ایران با این پرسش گره خورده است که این کشور در قبال تحولات همسایه غربی اش چه گزینه ای را در پیش خواهد گرفت و چگونه ایران می تواند مانع از سقوط متحد نزدیک خود در بغداد شود؟ تا تحلیلگران پاسخی برای این پرسش بیابند، دو ایرانی دیگر در عراق دست به کار شده اند: یکی آیت الله سیستانی چهره شاخص مذهبی در عراق و دیگری قاسم سلیمانی چهره نظامی مشهور ایرانی.

آیت الله علی سیستانی بی تردید پرنفوذترین شخصیت در میان شیعیان عراق است. این روحانی ۸۴ ساله ایرانی، مرجع و مرید میلیونها شیعه در عراق است و کسی بودکه با صادر کردن حکمی چند خطی، صدها هزار شهروند شیعه را در شهرهای مختلف عراق به خیابانها کشاند تا برای نبرد با داعش نام نویسی کنند.

فتوای سیستانی تاثیر دیگری هم داشت. دولت نوری مالکی در روزهای ابتدایی بحران عراق و با سقوط سریع و پی در پی شهرها به دست نیروهای داعش، اعتماد به نفس خود را از دست داد و ارتش تحت امر او، با سرعتی باور نکردنی رو به فروپاشی و سقوط گذاشت.

فتوای سیستانی و موجی که او در میان مناطق شیعی عراقی به راه انداخت هم برای دولت نوری مالکی دلگرمی بزرگ و قوت قلب شد و هم ارتش ترسیده عراق با دیدن انبوه داوطلبانی که می خواهند در کنار آنها سلاح به دست بگیرند و مبارزه کنند، جانی تازه گرفت.

آیت الله سیستانی فردی است که تاکنون نخواسته است از نام و جایگاهش برای سیاست هزینه کند. او بر خلاف روحانیون حاکم بر تهران معتقد به تشکیل حکومت توسط روحانیون نیست. او جریانی از روحانیون شیعه را نمایندگی می کند که حق برپایی یک حکومت اسلامی را تنها برای امام دوازدهم شیعیان قائل است. دیدگاهی که با دیدگاه های آیت الله خمینی و پیروان او در ایران در تضاد است.

علی رغم نفوذ گسترده ای که سیستانی در میان شیعیان عراق دارد او هرگز در میان درگیری های حزبی و گروهی موضع گیری نکرد. در انتخابات اخیر پارلمان عراق نیز نوری مالکی و عمار حکیم که هر دو در برابر هم صف آرایی کرده بودند تلاش های بسیاری کردند تا حمایت او را به سوی خود جلب کنند، تلاشهایی که در انتها بی فرجام بود.

با سقوط موصل و سرعت سقوط دیگر شهرهای عراق، آیت الله سیستانی به سرعت وارد عرصه شد و نماینده خود را به نماز جمعه شهر نجف فرستاد تا در آنجا پیام او خطاب به عراقی ها ابلاغ شود؛ اینکه هر کس می تواند سلاح به دست بگیرد و علیه داعش مبارزه کند. فرمانی که با استقبال گسترده جوانان شیعه رو به رو شد. برخی ها اما با نگرانی این پرسش را مطرح کردند که آیا چنین فراخوانی به گسترش جنگ فرقه ای در عراق دامن نمی زند؟ و در همین حال برخی دیگر در ستایش این پیام و خیزشی که در پی این پیام بود نوشتند.

برخی نیز با دیدن تصاویر جوانان کم سن و سالی که تفنگ به دست گرفته اند و در بغداد و نجف راهپیمایی های مسلحانه انجام می دهند از خود پرسیدند که آیا این جوانان بی تجربه می توانند در برابر نیروهای با تجربه داعش ایستادگی کنند؟ آن هم زمانی که ارتش عراق پس از صرف میلیاردها دلار نتوانست در مقابل جنگجویان داعش مبارزه کنند.

ظاهرا پاسخ به این پرسش بر عهده دومین فرد ایرانی این داستان است. قاسم سلیمانی، افسر عالی رتبه نظامی ایرانی که از سالها پیش در عراق حضور فعالی دارد و از اولین روزهای حضور داعش بسیاری سراغ او را گرفتند. برخی رسانه های غربی از جمله ساندی تایمز نوشته اند که او همراه با حدود ۷۰ نخبه نظامی ایران در روزهای اخیر وارد بغداد شده اند و در تلاش هستند تا به وضعیت آشفته ارتش عراق سر و سامانی بدهند.

سلیمانی احتمالا این روزها در پی شکل دادن به یک گروه شبه نظامی بزرگ با استفاده از داوطلبان شیعی است. او در این زمینه الگوی تشکیل و تربیت “بسیج” در ایران و سوریه را در عراق تکرار خواهد کرد، گروهی شبه نظامی که در اولین ماه های جنگ ایران و عراق و به فرمان آیت الله خمینی شکل گرفت تا افرادی که از آموزش نظامی برخودار نبودند هم بتوانند با آموزشی اندک وارد جبهه های جنگ شوند. سلیمانی چنین نیرویی را با عنوان ” نیروی دفاع ملی” در سوریه راه اندازی کرد تا به یاری متحد تهران در دمشق بیاید.

عراق در تمام ده سال گذشته یکی از تمرکز های اصلی فعالیت سلیمانی را تشکیل می داد، کسی که در میان رهبران مختلف سیاسی عراق نفوذ بسیاری دارد. او احتمالا این روزها کارهای بسیاری را برای دفاع از دولت مالکی به دوش گرفته است. او درباره ضعف دولت بغداد، هم از یکسو باید تلاش کند تا جلوی اختلافات بیشتر گروه های رقیب شیعه در عراق را بگیرد، هم بر امنیت شهر بغداد نظارت کند و جلوی سقوط شهر را بگیرد و هم اینکه تجربه ایران در راه اندازی گروه شبه نظامی “بسیج” را به عراق منتقل کند.

تهران که احساس می کند بازی برده در عراق را که در طی سالیان طولانی به دست آورده بود در یک چشم بهم زدن باخته است، امروز همه نگاهش را به توانایی های سردار سلیمانی دوخته است.

سیستانی تمام کاری که را که می توانست، انجام داد. اینک نوبت به سلیمانی رسیده است. آیا سلیمانی زمان کافی و توانایی کافی برای جلوگیری از سقوط بغداد را دارد؟ آیا او خواهد توانست دولت مالکی را نجات دهد؟ آیا سطح مداخله دولت ایران در حد ارسال چند ده نخبه نظامی و برخی تسلیحات سبک نظامی باقی خواهد ماند؟ اینها پرسش هایی است که با توجه به سرعت بالای تحولات عراق، می توان در روزهای آینده پاسخ هایشان را یافت.

فرهمند علیپور:
Related Post