نام کتاب: حافظ، زندگی و اندیشه
به اهتمام : دکتر اصغر دادبه
ناشر: مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی
تعداد صفحات: ۵۴۴ صفحه

حافظ شناسان و حافظ پژوهان در باب حافظ و هنرها و اندیشه های او بسیار سخن گفته اند و بسیار سخن خواهند گفت، چرا که حافظ با نگاهی بزرگترین و با نگاهی در شمار بزرگترین شاعران اندیشمند پارسی گوی ایران زمین محسوب می شود و دیوان او که حاوی کمتر از پانصد غزل، سه قصیده و چند قطعه و ….مثنوی و و احتمالا شماری رباعی است ، هنرمندانه ترین بیانیه فرهنگ گرانسنگ ایران به شمار می آید.

پیداست که سخن گفتن از چنین اثری و از چنین شخصیتی کاری بس دشوار است که به این سادگی ها به پایان نمی رسد. کتاب حاضر را می توان پژوهشنامه ای دانست که توسط ۲۴ نفر از حافظ شناسان و حافظ پژوهان تالیف شده که کوشیده اند با بکار گیری روشهای علمی در حوزه تخقیق و پژوهش و با تکیه کردن بر منابع اصیل و دستاوردهای حافظ شناسی در جهان، به معرفی حافظ از منظرهای مختلف بپردازند و این شاعر بزرگ را چنانکه شناخته اند به خوانندگان بشناسانند.

دکتر اصغر دادبه که خود از استادان ادبیات و زبان فارسی به شمار می آید و در حافظ شناسی نیز سالها تدریس و تحقیق کرده است، در معرفی حافظ به خوانندگان نوشته است : «شعر حافظ برخلاف سروده های شاعران دیگر، یک رویه و یک سویه نیست، و در یک یا چند دایره محدود سیر نمی کند. شعر حافظ طیف بسیار گسترده ای است که عارف و عامی و صاحبان آراء و عقاید گوناگون را در همه خال در بر می گیرد، و هر کس در هر مقام و منزلتی از فکر و دانش و ذوق و سلیقه که باشد، به نوعی به فراخور احوال و تجربه های خود از آن بهره می برد. این وسعت مشرب و گوناگونی دیدگاه موجب شده است که از دیرباز درباره شخصیت روحی و اخلاقی، و آراء و افکار او بیش از هر شاعر دیگری اختلاف نظر پیدا شود.»

اما کتاب حاضر از وجوه مختلفی به شعر و اندیشه حافظ پرداخته که در یازده فصل گردآوری شده است. عناوین فصول کتاب عبارتند از: زندگی و روزگار حافظ، مکتب حافظ مکتب رندی، قرآن و علوم قرآنی، حافظ و موسیقی، سبک حافظ، نمودهای اجتماعی و فرهنگی در غزلهای حافظ، حافظ در جهان، حافظ در هنر، نسخه ها و شرح های دیوان حافظ، آرانگاه حافظیه، فال.

یکی از نکاتی که بسیاری از حافظ شناسان بر آن تاکید دارند تاثیر پذیری حافظ از قرآن است. انس حافظ با قرآن کریم و تاثیر قرآن از جهات گوناگون، امری مسلم و مسئله ای است که جمله حافظ شناسان در آن اتفاق نظر دارند و بر آنند که بی گمان یکی از عوامل یا مهمترین عامل انتخاب واژه حافظ به عنوان شعری یا تخلص خواجه از سوی وی، حافظ قرآن بودن و انس این شاعر با قرآن کریم بوده است. بهاء الدین خرمشاهی تاثیر پذیری حافظ از قرآن را به شکل مبسوط و علمی بررسی کرده است.

اما فصل حافظ در جهان را می توان یکی از جذاب ترین و پرمعناترین بخشهای کتاب حاضر دانست. در این بخش مولفان مختلفی به بررسی جایگاه حافظ در شبه قاره هند، حافظ در حوزه زبان عربی، حافظ در حوزه زبان انگلیسی، حافظ در حوزه زبان آلمانی، حافظ در قلمرو روسیه، حافظ در ایتالیا، حافظ در اسپانیا، حافظ در قلمروز عثمانی، حافظ در فرانسه و حافظ در ادبیات کردی پرداخته اند.

دکتر آذرتاش آذرنوش از جمله پیشکسوتان زبان و ادبیات عربی در ایران در مقاله حافظ در زبان عربی می نویسد :«کار حافظ شناسی عربها، اساسا با کوششهای یک دانشجوی مصری به نام ابراهیم امین شورابی آغاز می شود. وی زبان فارسی را در مصر و انگلستان آموخت و سپس به ایران آمد و سرانجام دو کتاب با نام “اغانی شیراز” و “حافظ الشیرازی شاعر الغنا و الغزل فی ایران” را منتشر کرد که بر کتاب دوم طه حسین مقدمه ای ستایش برانگیز نوشته است.

پس از آن نیز کتابهای مختلفی نوشته شده اند که برخی از آنها درخور توجه است. اما آخرین کتابی که درمورد حافظ دیده ام از عمر محمد شبلی که لبنانی است و از در سیاست وارد شد و سر از حافظ شناسی درآورد، است».

بخش واپسین این اثر به فال حافظ اختصاص دارد که در فرهنگ ایرانی نمی توان از آن چشم پوشید. دکتر دادبه در بخش فال حافظ می نویسد: «فال هایی که حافظ از آنها سخن می گوید جمله حرکت آفرین و امید بخش است و از رخ نمودن رویدادهای نیک در آینده حکایت می کند.
چنین است که در نگاه حافظ، خودداری از اندوه خوردن، و شکیبایی پیشه کردن است برای ماندن و پایدار ماندن، و سرانجام دست یافتن به آرمانها و آرزوهایی که تا اکنون امکان تحقق یافتن آنها ناممکن است و در آینده با صبر و شکیبایی ممکن خواهد بود».

در پایان لازم است نام برخی از صاحب نظران که در تالیف این اثر نقش جدی داشته اند ذکر شود: دومینیکو اینجنیتو، علی بلوکباشی، طهمورث ساجدی، سید صادق سجادی، محمد حسن سمسار، نجمه شُبیری، اسماعیل شمس، سیروس شمیسا، صفر عبدالله، سعید کرمانی، مجدالدین کیوانی، فتح‌الله مجتبایی، عبدالله مسعودی آرانی، حسین میثمی، علی میرانصاری، حسین نکوروح و توفیق هاشم‌پور سجانی.