Categories: جامعه

سیاست‌هایی که رفاه و سلامت مردم را نابود می‌کند

در چنین شرایطی، انتظار تامین رفاه با استانداردهای موجود جهان پیشرفته برای مردم ایران انتظار به جایی نمی‌تواند باشد.

آخرین بار در یک مطب خیلی شیک و مدرن در ایران دندان‌هایم را پر کرده بودم. فکر می‌کردم به خاطر آن همه پولی که می‌گیرند، لابد همه چیز به روز و درست است. ظاهر کار هم ایرادی نداشت، دستگاه‌ها تازه بودند و همه چیز تمیز و مرتب بود؛ هرچند لابراتواری که قالب‌ دندانم را قرار بود بفرستد، کار را به چند بار رفت و برگشت کشاند اما در نهایت از نتیجه کار راضی بودم.

خارج از ایران، به یک دندانپزشکی‌ معمولی رفتم اما آن‌جا هم همه چیز مرتب بود. وقتی کار تمام شد، حس کردم چیزی متفاوت است. وقتی از دکتر پرسیدم دندانم را با چه پر کرده و چرا «آمالگام» برایم نگذاشته، گفت که این ماده چند سال است این‌جا استفاده نمی‌شود. از مدت‌ها قبل برای بچه‌ها استفاده نمی‌شد و حالا برای بزرگ‌سالان هم ممنوع شده. گفت که آمالگام مواد سمی دارد و باعث آلزایمر می‌شود و ….

با خودم فکر کردم کسی هرگز از اثرات این ماده بر انسان‌ها چیزی به من نگفته بود و هرگز فرصت انتخابی برایم وجود نداشت تا بگویم دلم نمی‌خواهد در معرض این عوارض قرار بگیرم و مانند من، میلیون‌ها ایرانی دیگر که خیلی دیرتر از باقی مردم دنیا، نتایج تحقیقات علمی در موردشان اجرا می‌شود و شاید با وجود اطلاعات کافی، اراده تصمیم گیران به دلیل سیاست‌های ماجراجویانه، هرگز به نفع سلامت آن‌ها قرار نگیرد.

از این نمونه‌ مستقیم‌تر و روزمره‌تر هم هست. در شهر محل زندگی‌ام، مدت زیادی دنبال مواد ضدعفونی کننده سبزیجات می‌گشتم؛ پیدا نکردم. از مسوول داروخانه‌ای پرسیدم و جواب داد که احتیاجی نیست؛ در این کشور سموم و کود مورد استفاده برای سبزی‌جات و میوه‌ها در حد استاندارد است و شست‌وشوی عادی کفایت می‌کند.

تصور خوردن میوه و سبزی بدون ضدعفونی کردن در ایران ممکن نیست و حتی ضد‌عفونی کردن هم کاری از پیش نمی‌برد. در خبرها آمده است که براساس نظر کارشناسان و آمار رسمی کشور، وضعیت محصولات کشاورزی در ایران به‌دلیل استفاده از سموم شیمیایی زیاد، خطرناک است. سالانه ۷۰ هزار بیمار سرطانی به آمار سرطانی‌های ایران اضافه می‌شود که یک سوم آن‌ها بر اثر محصولات کشاورزی مسموم، دچار این بیماری می‌شوند. هم‌چنین، ایران، رتبه نخست سرطان معده را در جهان دارد. وزارت بهداشت ایران نیز تأیید کرده که آمار ابتلا به سرطان رو به افزایش است و یک سوم مبتلایان به سرطان به‌خاطر آلودگی محصولات کشاورزی به این بیماری دچار می‌شوند. چندی پیش، دامنه این بحث به مجلس ایران هم کشیده شد و نمایندگان، اقدامات وزارت جهاد کشاورزی را برای رفع مشکلات مربوط به سموم موجود در محصولات کشاورزی کافی ندانستند.

بر اساس این اخبار و اطلاعات، محصولات کشاورزی ایران، بعد از صادر شدن مرجوع می‌شوند و همین محصولات مرجوعی که استانداردهای لازم را نداشته‌اند، باز در میان مردم توزیع می‌شوند. درد و رنج سرطان به یک طرف، هر سال میلیاردها تومان دارو نیز صرف درمان اینگونه بیماری‌ها می‌شود؛ سرمایه‌ای که می‌تواند صرف ایجاد اشتغال و صنعت شود.

یک سوی دیگر، اخبار آلودگی هواست که با موضوع بنزین‌های غیراستاندارد گره خورده است. بنزین «غیراستاندارد» که در مجتمع‌های پتروشیمی ایران تولید می‌شود به عنوان علت اصلی افزایش آلودگی در این کشور به‌ویژه در تهران اعلام شده است. یوسف رشیدی، مدیرعامل شرکت کنترل کیفیت هوای تهران درباره میزان ترکیبات آروماتیک موجود در بنزین گفته است: «این ترکیبات که شامل بنزن، تولوئن و زایلین است، همان مواد سرطان‌زای موجود در بنزین محسوب می‌شود که بسیار خطرناکند.» به گفته او «براساس استاندارد یورو چهار، میزان آن‌ها در بنزین باید زیر یک‌ درصد باشد که بر مبنای آزمایش‌های ما، در بنزین‌های تولید داخل بین دو تا سه‌ درصد است.»

ایران به دنبال اعمال تحریم‌ها و ناتوانی از واردات بنزین، چند سال پیش تعدادی از مجتمع‌های پتروشیمی را موظف کرد که بنزین تولید کنند. پیش از این در ایران فقط پالایشگاه‌ها بنزین تولید می‌کردند اما محمود احمدی‌نژاد، رییس‌جمهور ایران، پس از تحریم بنزین گفت که متخصصان ایرانی «ظرف یک هفته تا ۲۰ روز» بنزین تولید خواهند کرد و در نهایت، در شهریور ۱۳۸۹ اعلام شد که ایران در تولید بنزین به خودکفایی رسیده؛ نوعی خودکفایی که به قیمت سلامت مردم تمام شده است.

این‌ها تنها نمونه‌هایی از رویکرد یک حکومت در اداره امور است. مساله سلامت مردم، به عنوان یکی از بدیهی‌ترین حقوق آن‌ها در اجتماع، بازیچه سیاست‌ها، بی‌توجهی‌ها و اهمال‌های جمهوری اسلامی شده است. ماجراجویی‌هایی که سیاست ایران را در عرصه بین‌المللی به بن‌بست کشانده و کنترل بسیاری از امور را از دست حکومت گرفته است. اکنون فشار تحریم‌ها ایران را به جایی رسانده که حتی نمی‌تواند کود استاندارد برای تولید محصولات کشاورزی تهیه کند و بی‌اخلاقی حاکم بر آن، بازگرداندن مواد غذایی ناسالم مرجوعی را به داخل کشور مجاز می‌شمارد. از سویی، حکومت موضوعی مثل آلودگی هوا را که دلایل فراوان دارد، از ضعف در ارائه خدمات حمل و نقل عمومی گرفته تا مدیریت آشفته ترافیک، با بی‌وجدانی ناشی از مقاومت در برابر تحریم‌ها آمیخته و نتیجه آن میلیون‌ها لیتر بنزین آلوده‌ای است که می‌سوزد و نفس مردم را می‌بندد. اما حتی همین موضوع هم از سوی مسوولان انکار می‌شود و معاون وزیر نفت ایران ادعا می‌کند که «عامل آلودگی هوای تهران بنزین آلوده نیست و نتایج تمام آزمایش‌های انجام گرفته نشان می‌دهد تفاوتی بین استاندارد بنزین تولید شده در پتروشیمی‌ها و پالایشگاه‌های نفت وجود ندارد.»

حقوق مردم، موکول به آینده

نگاه به حقوق مردم در ایران از سوی حکومت، نگاهی حداقلی است. از سویی، خود مردم به دلیل بسته بودن فضای اجتماعی و سیاسی، مفهوم واقعی رفاه را نمی‌دانند و حتی اگر بدانند، آن‌چنان درگیر امور اولیه اقتصادی‌اند که بسیاری از حقوق خود را – که سلامت هم یکی از آن‌هاست- تجملی و درجه دو می‌دانند. در حالی که در جهان پیشرفته، به کوچک‌ترین عوارض داروها و مواد بر سلامتی مردم توجه می‌شود، مردم ایران در معرض انواع آلودگی‌های شیمیایی در هوا و غذا و پارازیت‌های ارسالی دولت برای منع استفاده از ماهواره‌ها هستند. آن‌ها حتی مطالبه‌ای از این بابت ندارند، بسیاری‌شان اصلا خبر ندارند که آن‌چه می‌خورند و نفس می‌کشند، آن‌چه به عنوان دارو برای‌شان تجویز می‌شود یا آن‌چه به عنوان تجهیزات جدید پزشکی برای‌شان به کار می‌رود، ممکن است به بهای جان‌شان تمام شود یا دست‌کم عوارض شدید و جبران ناپذیری برای‌شان داشته باشد.

در چنین شرایطی، انتظار تامین رفاه با استانداردهای موجود جهان پیشرفته برای مردم ایران انتظار به جایی نمی‌تواند باشد. آن‌ها در حالی که ممکن است با وجود همه گرانی‌ها و تحریم‌ها در خیابان میزبان جدیدترین اتومبیل‌ها باشند و در خانه، پیشرفته‌ترین لوازم صوتی- تصویری و خانگی را داشته باشند، از بدیهی‌ترین امکانات رفاهی مانند تامین اجتماعی و بیمه مناسب، ثبات اقتصادی، حمایت‌های اجتماعی و امنیت روانی بی‌بهره‌اند و پاسخ‌گویی در مقابل نیازهایشان وجود ندارد. رفاه، هرچند به معنی بهره‌مندی از اولین حقوق انسانی است و تامین آن از اولین وظایف حکومت‌ها به شمار می‌آید، در نظر‌گاه حکومت ایدئولوژیک ایران، موضوعی است که به سادگی می‌تواند فدای خواست قدرت شود و با توجیه‌های مختلف اعتقادی و سیاسی، به آینده‌ای موهوم حواله داده شود که تا رسیدن به آن جان‌های بی‌شماری فدا خواهند شد. خطرناک‌تر این‌که در بسیاری از موارد، زیرپا گذاشتن این حقوق و به خطر انداختن سلامت روح و روان مردم، نه فقط بر اثر بی‌کفایتی و ناتوانی در اداره امور، که با اراده مستقیم و تصمیم‌گیری‌های عامدانه اتفاق می‌افتد؛ درست مانند پارازیت‌هایی که حکومت به سمت سلول‌های بی‌دفاع بدن میلیون‌ها ایرانی می‌فرستد تا بقای خود را تضمین کند.

نعیمه دوستدار: نعیمه دوستدار، متولد 1356 در تهران، کارشناس ارشد رشته زبان و ادبیات فارسی است. او در نشریات مکتوب و آنلاین بسیاری در داخل و خارج از ایران قلم زده و برنامه‌سازی رادیویی نیز بخش دیگری از فعالیت‌های او بوده است. حوزه اصلی کار او مسائل اجتماعی، زنان، حقوق بشر و سیاست است. دوستدار به دنبال وقایع پس از انتخابات 1388 در ایران، مجبور به ترک کشور شد و اکنون به عنوان نویسنده مهمان در شهر مالموی سوئد زندگی می‌کند.