رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه (راست) محمد مرسی رئیس جمهور سابق مصر

رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه (راست) محمد مرسی رئیس جمهور سابق مصر

درست است که رجب طیب اردوغان ما را خشمگین کرد، در امور ما و اختلافاتمان دخالت کرد، گروههایی را بر ضد دیگر گروهها کمک کرد، با حکومتی بر ضد حکومت های دیگر بود، اما دشمن ما نیست، و اختلاف با او بر سر جزئیات بود. اما نتایج شگفتی ساز انتخابات اخیر تسلط مطلق او و حزبش را بر ترکیه از بین برد، و او را در گرو پارلمانی قرار داد که رقبایش نزدیک به شصت درصد کرسی های آن را در اختیار دارند. امری که آن ها را قادر می سازد راه را بر روی هر تصمیمی که حکومت اتخاذ کند، مسدود کنند. در عین حال حزب او در حکومت باقی خواهد ماند. میان پیروزی و شکست، تحولاتی وجود دارد که باید عوارض ناشی از آن ها را مطالعه کنیم.

بیشترین دلایلی که به افت نتایج حزب اردوغان، یعنی حزب«عدالت و توسعه»، منجر شد، به قضایای خارجی ارتباطی ندارد. اولاً ، این افت در نتیجه طولانی شدن حکومت بود. حکومت حزب برای دوازده سال پی در پی ادامه یافت، و طبیعی است که طولانی شدن مدت زمان باعث از هم گسیخته شدن زمینه مردمی او شود. در طی این سال ها او مهم ترن هم پیمان خود، یعنی فتح الله گولن، یکی از رهبران اسلامگرا، را از دست داد. با قدرت های اقتصادی و اجتماعی که حامی او بودند، اختلاف پیدا کرد. اعتراضات و انتقادهای شخصی از او افزایش یافت، و حزبش دیگر از آن قوام درونی برخوردار نبود. همه این دلایل، مسیر طبیعی معاملات دموکراسی و رقابت های آن است.

«عدالت و توسعه» اکثریت مطلق را از دست داد اما همچنان به عنوان بزرگترین حزب در پارلمان ترکیه، باقی است، و توانمند ترین حزب برای تشکیل حکومت جدید با ائتلاف یکی از احزاب دیگر است. اردوغان به عنوان رهبر حزب، یک چهره مهم سیاسی باقی خواهد ماند. اما زندگی پارلمانی و مجلس و حکومت، به همان آسانی نخواهند ماند. این است دموکراسی لیبرال؛ یک روز همراه تو و روز دیگر بر علیه تو!

سؤال هایی که برای ما اهمیت دارند و به دنبال پاسخی برای آن ها باشیم این ها هستند: نقش ترکیه در قضیه سوریه چه خواهد بود؟ همچنین روابط ترکیه با ایران، و روابط آنکارا با «اخوان المسلمین» و به ویژه روابط آن با مصر چگونه خواهد بود؟

در طی چهار سال، حکومت اردوغان از نظر نظامی کار زیادی بر ضد رژیم بشار اسد در جنگ سوریه انجام نداد، اما دست کمک را به سوی میلیون ها آواره دراز کرد و مرزهای خود را برای استفاده در اختیار مبارزان قرار داد. صرف نظر از نخست وزیر جدید آنکارا، موضوع سوریه در قلب منافع عالی ترکیه باقی خواهد ماند، و بعید به نظر می رسد که حکومت جدید موضع خود را تغییر دهد.

همچنین پیش بینی می کنیم که ترکیه از ورود در جنگ مستقیم در خاک سوریه اجتناب کند، به خصوص با وجود نیروها و شبه نظامیان ایرانی در داخل سوریه. اما به تأثیر گذاری بر معارضه سوریه ادامه دهد. آنکارا به ائتلاف خود با عربستان سعودی و قطر ادامه خواهد داد، زیرا این امر نفوذ او را افزایش خواهد داد و موضع او را در غرب تقویت خواهد کرد. اهمیت ترکیه، در جنگ سوریه و تغییر نقشه کشمکش زمینی مبنی بر تضعیف اسد، افزایش یافت، چرا که این امر نیازمند مشارکت ترک ها برای مقابله با سازمان داعش است و در مقابل آن، این سه هم پیمان (ترکیه، عربستان، قطر) بر خواسته خود مبنی بر کنار رفتن رژیم اسد، و یا لا اقل سر این رژیم، ادامه خواهند داد. به همین علت گمان نمی کنم کاهش تعداد کرسی های حزب اردوغان در پارلمان، در موضع ترکیه نسبت به جنگ سوریه تغییر ایجاد کند.

در عین حال گمان نمی کنیم تغییری در روابط با ایران ایجاد شود، زیرا اردوغان در طول سال های ریاست خود از روابط خوب با نظام تهران حفاظت کرد، به ویژه این که روابط ایران و غرب نیز هم اینک در حال بهبود است، و ترکیه یکی از اعضای ناتو غربی است.

اما درباره «اخوان المسلمین» که استانبول را پناهگاه راحتی برای خود یافتند، به ویژه پس از این که از قطر تبعید شدند، وضعیت چگونه خواهد بود؟ درست است که اردوغان آن ها را به عنوان قضیه خود در نظر گرفت، و به خاطر آن ها با بسیاری از رهبران حزب اختلاف نظر پیدا کرد، که در رأس آن ها احمد داوود اوغلو، نخست وزیر اردوغان بود که روز گذشته استعفا داد، و بیش از یک بار از دخالت های اردوغان در امور داخلی مصر ابراز نارضایتی کرد.

در این جا، به طور خاص، انتظار می رود که «اخوان المسلمین» حمایت و پشتیبانی ترکیه را از دست بدهند، زیرا در مصر شکست خوردند، و به بار سنگین سیاسی بر دوش ترکیه تبدیل شدند، و حزب اردوغان هم دیگر به کار حمایت از آن ها علاقمند نیست.

«اخوان» در ارائه یک رهبری جایگزین برای آن هایی که در زندان های مصر به سر می برند، شکست خوردند؛ و در تحریک خیابانی مردم نیز موفق نشدند، در نتیجه وزن سیاسی و تأثیر گذاری آن ها هم کاهش یافت.