Categories: دیدگاه

سلاح کوبنده پوتین در برابر غرب

اینک شاهد جنگ سرد نوپایی هستیم که به شکل های دیگری ظاهر شده و به واسطه مواضع روسیه و غرب هویدا می شود. هک کردن موسسات امنیتی غربی اوسط روسیه و تعقیب عوامل اطلاعات روسیه در غرب، همه ما را به آن زمان باز می گردانند. سخن از دخالت روسیه در عملیات انتخاباتی غربی ها نیز مزید بر علت شده است. سخن از دخالت پوتین در انتخابات آمریکا و پیروزی دونالد ترامپ و گفته های ایمانویل ماکرون درباره نقش روسیه در قضیه انگلستان و خروج آن از اتحادیه اروپا، و همچنین امول روسی که برای تقویت احزاب راست افراطی در اورپا هزینه می شود همه اینها نشانه های است از دخالت های روسیه در غرب برای تلاش درجهت تضعیف اتحادیه اورپا.
اینک درست در زمانی که انگلستان در باتلاق بریگزست غرق گشته و تنش های موجود در کشورهای اروپایی تحت صعود جریانات افراطی راست گرا که دارای ریشه های فاشیستی واضحی هستند ولادیمر پوتین در آن سوی قاره اروپا به نظاره نشسته و سلاح کوبنده خود را برای نابودی وحدت اروپا به کار می برد تا بتواند نقشه اروپا را همجهت با سوداهای خود تغییر دهد.
برای یادآوری بد نیست بدانیم پوتین نواده جنگ سرد است و یکی از عناصری که هماره طرفدار دوپارگی اورپا بوده اند. در آن دوران او مدیر یک شبکه اطلاعاتی در برلین بود و بر کار ادامه دوپارگی آلمان سخت می کوشید. پوتین ازآنجایی که می داند توان نظامی روسیه در هیچ یک از عرصه ها به پای توان نظامی اروپا-آمریکا نمی رسد رو به سوی سلاح آشنای خود یعنی کار اطلاعاتی دست زده و برای فاعلیت آن در اروپا سعی می کند: از بریتانیا گرفته تا مجارستان تا یونان و هلند، این در حالی است که هلندی درباره مجموعه ای که قصد هک کردن رایانه های سازمان منع سلاح های شیمیایی در لاهه را داشته اند و در پی اجرای حملاتی در سوییس بودند شخن می گویند.
پوتین نمی تواند تبعات هر گونه برخورد نظامی با غرب را تحمل کند. او گرچه هماره از قدرت روسیه در برابری با غرب سخن می گوید اما آمار معتبر نشان می دهد که بودجه نظامی اروپا در حال کاهش بوده و ۲۰ درصد کمتر شده است و این میزان تنها برابر با ده درصد از میزان بودجه نظامی آمریکاست. اگر این میزان با مقدار تولید خالص ملی کشورهای غربی مقایسه شود در این حالت روسیه پشت سر کشورهایی چون آمریکا و بریتانیا و آلمان و فراسنه قرار می گیرد.
البته شاید از یک لحاظ بتوان گفت که اتحادیه روسیه نسبت به اروپا دارای استقرار بیشتری است و از هر تنش هایی که کشورهای دمکراتیک اروپایی با آنها دست به گریبان هستند به دور است. آنجا پوتین از سال ۲۰۰۰ بر روسیه حکمفرمان است و در باب سیاست خارجی یگانه تصمیم گذار است.
البته پوتین به نقاط ضعف خود آگاه بوده و از این رو تلاش می کند وسایل دیگری را به کار بندد تا بتواند در مقابل اروپا بایستد و تلاش خود برای تفکیک اتحادیه اروپا را از طریق تقویت جریان های افراطی راست گرا قوت بخشد. همین سخن از دخالت روسیه در بریتانیا به میان می آید و سخن از پشتیبانی روسیه از محافظه کاران بریتانیایی برای اتمام بریگزیت بسیار تکرار می شود. همین سخن نیز در ایالات متحده آمریکا در خصوص کمک روسیه برای پیروزی دونالد ترمپ به میان می آید. اضافه بر این برخی شبکه های روزنامه نگاری به درج نام ویکتور اوربان نخست وزیر مجارستان و ماتیوس سالوینی وزیر داخله ایتالیا و هاینز کریستیان ستراتس دبیر دوم حزب «آزادی» اتریش در لیست تحت لوای روسیه اقدام کرده اند.
هدف پوتین از همه اینها مشغول ساختن رای عمومی اروپاییان به مشکلات داخلی بوده همزمان با تلاشی که روسیه درکار می کند تا نقشه اورپا را از منطقه بالکان تا دریای آتلانتیک به سود خود تغییر دهد. این مسله ناشی از مخالفت همیشگی روسیه با گسترش حضور ناتو در منطقه نفوذ روسیه است.
این رویکر پوتین در برابر اوکراین کارساز افتاد و او توانست با یک خیز نظامی جزیره اوکراینی را فروبلعد، و این کشور را غرق مشکلات داخلی کند تا نتواند به آرزوی خود در بازگردان این منطقه اشغالی تلاشی ورزد. در این بین تلاش دیگر روسیه برای برهم زدن وضع جغرافیایی صربستان و کوزوو از دید اورپاییان پنهان مانده و تا کنون سعی پوتین برای تشکیل مناطقی دارای همشکلی قومی موفق شده است. موفقیت چنین تلاشی به پوتین نفوذ بزرگی بر بوسنی می دهد و یادآور نقش تخریبی روسیه در برافروختن جنگ بالکان در اواسط دهه نود است که در آن روسیه پشتیبان صرب های افراطی مانند میلوزویچ و راتکو ملادیتش و غیره بوده. این رویکر عهد نامه صلح «دایتون» که به آن مناطق امنیت را اعاده کرد نیز تهدید می کند.
اما در خصوص مقدونیه که دارای اکثریت ارتدوکس است و ظاهرا از حیث دینی و فرهنگی با روسیه مشابهت هایی دارد، آن نیز از دخالت های روسیه ایمن نبوده و در مساله اخیر همه پرسی درباره نام « جمهوری شمال مقدونیه» که با یونان مشکلاتی ایجاد کرده فشارهایی تحمل کرده است. این همه پرسی نیز در اثر دخالت روسیه ناکام مانده است. این ناکامی نیز حل نزاع بین یونان و مقدونیه را در اثر عدم مشارکت یک سوم افرادِ دارای شرایط شرکت در انتخابات بی نتیجه گذاشته، و در نتیجه تلاش برای عضویت مقدونیه در اروپا و ناتو نیز با موانعی مواجه گشته.
دخالت های اطلاعاتی( که رئیس روسیه آن را قدیمترین پیشه های جهان می داند) و سوء استفاده از نظام برخی کشورها اروپایی و بهره از برخی تنش های آنها و… اکنون اسلحه فعال پوتین برای برخود با غرب است زیرا او در برابر آنها نمی تواند موشک و هواپیمای جنگنده گسیل دارد همانند کاری که در روسیه وهند انجام می دهد. نباید این سلاح الکترونیکی را دست کم گرفت؛ اسلحه ای که برخی روزنامه ها آن را با بمباران اتمی هیروشیما مقایسه می کنند. این یک جنگی است که می تواند تغییرات استراتژیکی بلند مدتی را در قاره اروپا ایجاد کند؛ و بر دولت های اروپایی بایسته است به فکر چاره ای برای این مساله باشند.

الياس حرفوش:
Related Post