پلاکاردهایی که در طول راهپیمایی علیه بشار اسد، رئیس جمهور سوریه در مقابل کاخ سفید در واشینگتن دی سی در مارس 2012 به نمایش در آمد. منبع: گتی ایمجز

پلاکاردهایی که در طول راهپیمایی علیه بشار اسد، رئیس جمهور سوریه در مقابل کاخ سفید در واشینگتن دی سی در مارس ۲۰۱۲ به نمایش در آمد. منبع: گتی ایمجز

چند ماه پیش پیامی از یکی از دوستان خوبم از بیروت دریافت کردم. حسین توضیح داد که چگونه سه ماه قبل از آن شغل خود را به عنوان مهندس معمار از دست داد. از آن زمان ، او هر روز فرم های درخواست کار را پر کرده و ارائه داده است، نه فقط در بیروت بلکه حتی در سوئیس، آلمان، مصر و ایالات متحده آمریکا هم پیگیر این موضوع بوده است. او نمونه آثار خود را بارها و بارها ارسال کرده است. او به من گفت که تنها صد دلار برایش باقی مانده بود و اجاره خانه را باید پرداخت می کرد.

او نمی تواند به سوریه برگردد و در کنار پدر و مادرش بماند چرا که بمباران های پی در پی و کشتار مردم به دمشق هم کشده شده است. نام حسین در لیست بازداشتی‌ها قرار دارد و حضور او در هر ایست بازرسی دولتی در مرزها برابر با بازداشتش است؛ او به اتهام براندازی سیاسی تحت تعقیب است. از زمانیکه او از سوریه فرار کرده است، یک سال می گذرد. او به اندازه ای که بتوان با آن گذران زندگی کرد پول همراه خود داشت که در یکسری خانه های مشارکتی که گاهی شش یا هفت سوری دیگر که در پی اجاره های ارزان تر بودند را مسکن می داد، اقامت گزید.

اخیرا، او به رگه هایی از موفقیت دست یافته است و شکرگزار است که هم اکنون یک کار ثابت پیدا کرده است. با این حال او می گوید: «احساس می کنم ۵ سال به عقب رفته ام. من سابقه ۷ ساله در طراحی دارم و استودیو شخصی خودم را در دمشق اداره می کردم. معماران جوان تر طرح هایم را برایم می کشیدند. اما هم اکنون من در یک سطح اولیه کاری به عنوان طراح باید فعالیت کنم.»

سوری ها چندین دهه در مشاغل کارگری با مهارت کم و کارهای خدماتی در لبنان مشغول بوده اند. با این حال، افراد تحصیلکرده سوری با سطح کاری متوسط و رو به بالا که از مسیر دمشق و حلب به بیروت رسیده اند، نمی توانند کار مرتبط با تحصیلاتشان را پیدا کنند. حسین توضیح می دهد: «در حال حاضر این موضوع یکی از مشکلات است چرا که بازار کار خراب است». او می گوید: «شما می توانید خارجی ها را در برخی از شرکت ها ببینید اما سوری ها در لبنان گویی وضعیت ویژه ای دارند. اغلب لبنانی ها سوری ها را دوست ندارند. در بعضی جاها وقتی با لهجه سوری حرف بزنی به هیچ وجه احساس امنیت نمی کنی.»

سوری هایی که برای فرار و جلوگیری از خشونت در سوریه به خارج از مرزها رفته اند، اغلب نمی توانند زندگی هایی با مشکلات یا خطرات کمتر از قبل برای خود ایجاد کنند. داستان شرایط سخت که پناهندگان در کمپ های اردن، عراق، لبنان و ترکیه تحمل کرده اند تنها بخشی از روایت سوری های در تبعید است. هم اکنون بیشتر از ۵۷۶ هزار و ۷۲۱ پناهنده ثبت شده از ۳۱ دسامبر ۲۰۱۲ در دفتر سازمان ملل وجود دارد. در واقع، تعداد پناهندگان گزارش شده نشان دهنده یک بخش کوچکی از تخمین صدها هزار نفری از سوری هایی است که از این کشور فرار کرده اند.

مرد سوری همراه با پاسپورت های خانواده اش، پیش از مهر کردن آنها در مرز سوریه و لبنان

مرد سوری همراه با پاسپورت های خانواده اش، پیش از مهر کردن آنها در مرز سوریه و لبنان

بسیاری از سوری هایی هم که باقی مانده اند به این خاطر است که برای ثبت درخواست پناهندگی سر باز می زنند، گاهی به این خاطر که احساس شرم می کنند یا گاهی هم داستان های غم انگیز پناهنده ها در اردوگاه پناهندگان را شنیده اند. پناهندگان غیرقانونی و پراکنده، وضع بدتری دارند چرا که حتی تراژدی های آن ها در مقایسه با کسانیکه در اردوگاه ها زندگی می کنند کمتر عمومی و روایت می شود. با این حال، اگر آنها حضورشان را قانونی کردند یا قاچاقی از مرزهای سوریه خارج شدند، در خارج از کشور با بیکاری و تبعیض، چالش های قانونی برای اقامت و تهدید به بازگشت به سوریه دست و پنجه نرم کنند.

همین چند سال پیش، پس انداز افراد طبقه متوسط رو به بالای عراقی که به دنبال یک زندگی با ثبات در خارج از مرزها بود، از یک چیز کوچک به هیچ رسید چراکه آنها نمی توانستند به طور قانونی کار کنند. درست به مانند آنها، طبقه نسبتا ثروتمند و تحصیلکرده سوری که به بیروت، لندن، قاهره و جاهای دیگر رفته اند، ثروتشان با رشوه و زیرمیزی کاهش یافته است به طوریکه به سختی می تواند جبران هزینه های بالای زندگی در خانه های جدیدشان را بکند.

چالش اصلی سوری هایی که خارج از کشورشان زندگی می کنند هم مالی و هم قانونی است که این دو در ترکیب با هم به معضلات بی شمار آنها متصل شده است.

کسانیکه در آغاز درگیری ها کشورشان را ترک کردند، هم اکنون خود را در کشوری می بینند که به طور اتفاقی به آن رسیده اند. گذرنامه های سوریشان به زودی منقضی می شود و هیچ راه دیگری ندارند تا به سایر اعضای خانواده خود که شاید در جای دیگری باشند بپیوندند. از سوی دیگر دانشجویان جوانی که در اروپا و آمریکا با بورس های دولتی درس می خوانند، این حمایت های مالی را از دست داده اند. آنها یا باید راهی پیدا کنند که این کمک هزینه های تحصیلی ادامه یابد تا ویزای تحصیلی آنها تمدید شود یا به امید این بنشینند که با درخواست پناهندگی آنها موافقت شود. علاوه بر این، غیر عادی نیست که بشنوید مرد جوانی تحصیلاتش را در دانشگاه های سوریه به پایان برده است اما نمی تواند مدرک تحصیلی خود را دریافت کند چرا که باید به خدمت نظامی اجباری برود.

گرچه ، شهروندی کردهای سوریه از آوریل ۲۰۱۱ به رسمیت شناخته شده است، یک گزارش مستقل اخیرا نشان می دهد که تعداد کردهای بدون تابعیت که به دنبال این قانون کارت شناسایی ملی دریافت کرده اند از شش هزار نفر تجاوز نمی کند در حالیکه سیصد هزار کرد بدون تابعیت در سوریه زندگی می کنند که بدون هیچ برگه مهاجرت آنان را راحت تر کند. البته مشکل نداشتن برگه تابعیت و اقامت تنها مشکل کردها نیست. حتی در بین نسل سوم سوری ها شاید افرادی باشند که هیچ مدرکی مبنی بر اینکه شهروند سوری هستند نداشته باشند و این در زمانی اتفاق می افتد که جد پدری آنها از سوریه به جای دیگر مهاجرت کرده باشند (تنها پدران سوری می توانند ملیت خود را منتقل کنند).

ایالات متحده یک دریچه ای را برای اتباع سوری که تا قبل از ۲۹ مارس ۲۰۱۲ به طور پیوسته ساکن این کشور بودند باز کرد تا از ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۲ وضعیت موقت حفاظت شده دریافت کنند. اما کسانیکه درخواستشان رد شد یا بعد از ۲۹ مارس به ایالات متحده آمده اند باید راه های دیگری برای ماندن پیدا کنند، مانند فرصت های مطالعاتی تا به عنوان دانشجو از ویزای دانشجویی استفاده کنند یا تقاضای پناهندگی خود را ارائه دهند.

با این حال، «جان اووینک» وکیل مهاجرت تاکید می کند که پناهندگی در آمریکا تنها بر این اساس که از کشوری جنگ زده می آیید نیست. او توضیح می دهد: «اگر شما نتوانید ثابت کنید که شخصا مورد هدف و آزار دولت یا گروه ها دیگر به خاطر نژاد، مذهب، ملیت، عضویت در گروه های اجتماعی خاص، یا عقاید سیاسی بودید، تقاضای پناهندگی شما مورد قبول واقع نمی شود.»

به وسیله این استانداردها ، فعالانی که توانسته اند ثابت کنند در بازداشت بوده اند یا به دلایل سیاسی مورد هدف و تهدید بوده اند شاید بتواند پناهندگی بگیرند، اما سوری ها تنها در تلاش برای فرار از بی ثباتی و خطر عمومی ای هستند که کشور را در بر گرفته است.
«ویراد» یکی از مهاجرین که قبل از اینکه یک ماه پیش به آمریکا بیاید در سوریه معلم بود. او یکی ویزای دانشجویی سه ماهه دارد و در نیویورک درس می خواند. او می گوید: «پدرم اصرار داشت که در هزینه کردن پول هایم صرفه جویی کنم. او از من خواست تا تحصیلاتم را ادامه دهم و مدرک کارشناسی ارشدم را بگیرم. اما با این حال، من نمی توانم مدرک کارشناسی ارشد خود را اینجا بگیرم. تحصیلات اینجا خیلی گران است. »

وقتی مدت دوره تحصیلی ویراد تمام شود، باید برای تغییر وضعیت ویزایش صحبت کند. او می گوید: «من امیدوارم بتوانم یک دوره کارشناسی ارشد ارزان تر پیدا کنم که بعد از آن می توانم ویزای تحصیلی ام را تمدید کنم. من می خواهم به جایی بروم که هزینه ها ارزان تر باشد و راهی برای پیدا کردن کار بیابم. » در همان روزی که من با او صحبت کردم ، یک خودروی بمب گذاری شده در ایستگاه گازی پشت خانه آنها در دمشق منفجر شد . این بمب باعث کشته شدن تعدادی از همسایه ها شد و خانه ای که خانواده او در آن هنوز زندگی می کنند را لرزاند.

در حال حاضر، سوری های در تبعید در برزخ گیر کرده اند. آنها شاید از تهدید های خشونت آمیز فرار کرده باشند اما هر لحظه نگران خانواده های خود در داخل سوریه هستند. آنها فاقد امنیت مالی از طرف خانواده های خود و دوستانشان هستند و تلاش دارند تا شغلی پیدا کنند. بسیاری موانع قانونی در بازگشت به سوریه دارند چرا که باید به خدمت سربازی بروند یا حکم بازداشت خود را دریافت کنند- اما شرایط قانونی آنها در خارج از کشور هم اغلب متزلزل است.

سوری ها مطمئن نیستند تا چه زمانی این خشونت ها و درگیری ها ادامه خواهد یافت، قادر به تطبیق خود با خارج از کشور نیستند، و از این نظر نامطمئن هستند که آیا بازگشت به سوریه ارزش دارد یا نه. در بن بست زندگی گیر افتاده اند؛ زندگی نه در اینجا و نه در آنجا.