ریچارد نلسون فرای ایرانشناس سرشناس-عکس از ایرانیکا

ریچارد نلسون فرای ایرانشناس سرشناس-عکس از ایرانیکا


پروفسور احسان یارشاطر نوشتار زیر را در تجلیل از زحمات و خدمات ریچارد نلسون فرای در وبسایت دانشنامه ایرانیکا به زبان انگلیسی مرقوم کرده است. برگردان فارسی آن به شرح ذیل است:

تلاش های پروفسور ریچارد فرای در حوزه ایرانشناسی بیش از نیم قرن به طول انجامید. او طی این مدت به طور دائم مشغول تحقیق، تدریس و نوشتن بود. دانش ما به خاطر فداکاری و تلاش های خستگی ناپذیر او در پیشبرد مطالعات ایرانشناسی در حوزه های مختلفی مانند تاریخ، جغرافیای تاریخی، زبان شناسی، هنر، باستان شناسی، سکه شناسی و مهرشناسی غنی تر شده است.

پروفسور فرای به عنوان اندیشمندی برجسته در حوزه ایران و آسیای مرکزی ایرانی شناخته می شد، اما گستره مطالعات و فعالیت های او بسیار وسیع تر بود. زمینه های تحقیقاتی او شامل تاریخ بیزانتین، قفقاز و عثمانی، هنر ترکستان شرقی، ایران باستان و ایران میانه، هنر اسلامی، سوفیسم، باستان شناسی چینی و ژاپنی و زبان های ایرانی و غیرایرانی شامل اوستایی، فارسی دری، فارسی میانه، اشکانی، سغدی، ختنی و بلخی، فارسی جدید، عربی، ترکی و حتی چینی بود. او در مورد زبان های فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی و روسی نیز به تحقیق پرداخته بود.

پروفسور فرای در دهم ژانویه ۱۹۲۰ از پدر و مادری سوئدی به دنیا آمد که پیش از آن به ایالات متحده مهاجرت کرده بودند و در بیرمنگام ایالت آلاباما ساکن شدند. آن ها بعدا به دنویل در ایالت ایلینوی نقل مکان کردند. فرای برای تحصیل در رشته فلسفه وارد دانشگاه ایلینوی شد، اما رفته رفته به سمت تاریخ گرایش پیدا کرد. او با تاریخ عثمانی، خاور نزدیک و دور، ارمنستان و اروپای شرقی آشنا شد.

فرای در تابستان ۱۹۳۸، یعنی یک سال پیش از اخذ مدرک لیسانس، در مدرسه تابستانه دانشگاه پرینستون شرکت کرد و در کلاس های عربی فیلیپ هیتی، ترکی والتر رایت و هنر اسلامی محمد آقااوقلو شرکت کرد. در اینجا او با آلبرت اومستد، نویسنده کتاب تاریخ امپراتوری پارسی (شیکاگو، ۱۹۴۸)، آشنا شد که موجب علاقه مندی او به تاریخ هخامنشیان و کشف های جدید موسسه شرق شناسی دانشگاه شیکاگو در تخت جمشید نیز شد. فرای بارها به این موسسه رفت و با او ملاقات کرد.

او همچنین با جورج کامرون آشنا شد که در آن زمان روی لوح های ایلامی کشف شده در تخت جمشید کار می کرد. در این مرکز او با نیلسون دوبه‌وآز نویسنده کتاب تاریخ سیاسی پارت (شیکاگو، ۱۹۳۸) نیز آشنا شد. فرای سمیناری نیز در مورد آسیای مرکزی و ترکستان شرقی ارائه داد که موجب علاقه مندی بیشتر او به این منطقه شد.

فرای برای ادامه تحصیل، دانشگاه هاروارد را انتخاب کرد و در سال ۱۹۳۹ وارد دپارتمان تاریخ این دانشگاه شد. او سپس در سال ۱۹۴۱ مدرک فوق لیسانس خود را در رشته تاریخ و زبان سامی اخذ کرد. در همین زمان بود که فرای از موسسه ینچینگ حقوقی دریافت می کرد تا روی تاریخ چین و زبان چینی هم به مطالعه و تحقیق بپردازد. در تابستان ۱۹۴۲ برای سومین بار در مدرسه تابستانه دانشگاه پرینستون شرکت کرد و این بار در کلاس زبان فارسی محمد سمسار حاضر شد. فرای با همکاری سمسار ترجمه کتاب تاریخ بخارای نرشاخی را آغاز کرد که موضوع تز دکترای او در هاروارد نیز شد.

فرای طی جنگ جهانی دوم به عنوان مسئول میز افغانستان در واشنگتن مشغول به کار شد. در سال ۱۹۴۲، او به افغانستان سفر کرد و به مدت دو سال در آنجا اقامت داشت و طی این مدت فعالیت های ژاپنی ها و آلمانی ها در میان قبایل افغانستان را از نزدیک رصد می کرد. فرای را از ۱۹۴۴ تا ۱۹۴۵ در ترکیه و مشغول مصاحبه با تاتارهایی می بینیم که از روسیه آمده بودند. کمتر اندیشمندی است که چنین امکان گسترده و متنوعی برای حضور در جاهای مختلف و ملاقات با متفکران بزرگ در زمینه های گوناگون داشته باشد.

پروفسور فرای بیش از آن که متفکری پشت میز نشین و انتزاعی باشد، محققی فعال بود. او به دنبال تسکین عطشی که برای کشف جهان پیرامون داشت، از غرب به شرق و از شمال به جنوب سفر می کرد و اطلاعات دست اولی از مکان هایی که در حوزه مطالعاتش بود به دست می آورد. او زمین های خشک و کوه ها و دره های بین قاهره و کابل را به چشم دید، از کرمان و بلوچستان عبور کرد تا به سیستان و کوه خواجه برسد؛ در افغانستان از دشت ها و کوها گذشت تا بناهای تاریخی این کشور را ببینید. در ایران، گرسنگی و تشنگی کشید تا از کویر گذر کند و به خور و بیابانک برسد. او لهجه این شهر را مورد مطالعه قرار داد و نتایج آن را منتشر کرد. فرای از میان مردم میهمان نواز آسیای مرکزی و ترکستان چین گذر کرد تا بناهای بوداییان و مانویان را ببیند.

پروفسور فرای یکی از معدود اندیشمندانی است که هر دو حوزه مربوط به ایرانشناسی، یعنی ایران پیش از اسلام و ایران پس از اسلام را مورد مطالعه قرار داده است. در حالی که فرای را یکی از محققان تاریخ و زبان فارسی پیش از اسلام می شناسند، جالب است که عنوان یکی از اولین مقاله های نوشته شده توسط او “ابومسلم در شورش عباسیان” (مجله جهان اسلام، ۳۷، ۱۹۴۷، صص ۳۸-۲۸) بوده و اولین کتابی که با مدیریت او منتشر شد، کتاب خاور نزدیک و قدرت های بزرگ بوده است (کمبریج، ماساچوست، ۱۹۵۱).

کتاب فرای تحت عنوان میراث پرشیا (لندن، ۱۹۶۲) که به یکی از متون کلاسیک تبدیل شده، منبعی فوق العاده در مورد تاریخ و فرهنگ ایران باستان است. این کتاب به موضوع هایی از قبیل زبان شناسی ایران، تنوع قومیتی در ایران، تجربه های دینی ایرانیان، هنر ایرانی و وقایع تاریخی این کشور تا زمان سقوط امپراتوری ساسانیان می پردازد. تاریخ سیاسی سلسله ساسانیان، در جلد سوم مجموعه تاریخ ایران دانشگاه کمبریج نیز به قلم او است. این بخش دارای ضمیمه ای است که شامل لیستی مفید از نام شاهان ساسانی به همراه نام فارسی میانه آنان، شکل کلاسیک این اسامی و سال های سلطنت این پادشاهان است.

مهارت های کتیبه شناسی و مهرشناسی پروفسور فرای در کتاب باقیمانده های ساسانی قصر ابونصر؛ مهرها، زهوارها و سکه ها (کمبریج، ماساچوست، ۱۹۷۳) که به سرپرستی او و با همکاری پرودنس هارپر نوشته شده، نمود پیدا کرده است. فرای کتاب دوران طلایی پرشیا (لندن، ۱۹۷۵) را در واقع در ادامه کتاب میراث پرشیا نوشته است. این کتاب به بررسی تاریخ ایران پس از هجوم اعراب، خیزش فرهنگ ایرانی اسلامی در دوره صفاریان و خصوصا سامانیان و سپس شکوه آن در دوره غزنویان و سلجوقیان تا دوره مغولان می پردازد.

پروفسور فرای بعدا کتاب کامل تری راجع به تاریخ ایران پیش از اسلام منتشر کرد. این کتاب تحت عنوان تاریخ ایران باستان (مونیخ، ۱۹۸۳) توجه ویژه ای به تاریخ ایران شرقی (شامل هپتالیان، کوشانیان و مردمان دیگر) دارد. دو کتاب فرای، تاریخ ایران باستان و دوران طلایی پرشیا، در کنار هم تاریخ ایران را تا میانه قرن سیزدهم بیان می کنند. این دو کتاب از نوشته های پیش از آن، بسیار به روزتر هستند.

کتاب پروفسور فرای تحت عنوان تاریخ بخارا (کمبریج، ماساچوست، ۱۹۵۴) که ترجمه ای است از کتاب تاریخ بخارای نرشاخی، تاریخ یکی از مهم ترین مراکز فرهنگی ایران در سغد را در اختیار مخاطب انگلیسی زبان قرار می دهد. در کل ۱۶ کتاب توسط فرای نوشته یا ترجمه یا به سرپرستی او تهیه شده است، اما بیشتر تلاش های او در مقاله های متعددش نمود پیدا کرده است. فهرست این مقاله ها توسط شاپور شهبازی در بولتن موسسه آسیا، جلد ۴ (۱۹۹۰) که “به افتخار ریچارد نلسون فرای” منتشر شده گردآوری شده است (قسمت اول به ویرایش کارول برومبرگ، برنارد گولدمن و قسمت دوم به ویرایش اکتور شروو و شاپور شهبازی).

پروفسور فرای نه تنها محقق و نویسنده ای پرکار بود، بلکه از طریق تدریس و برخی طرح های خود و فعالیت های اجرایی و نیمه اجرایی سعی کرد در اقدامی کارزارگونه به ترویج مطالعات ایران‌ و آسیای مرکزی بپردازد. یکی از مهمترین فعالیت های او احیای موسسه آسیا در شیراز و بولتن آن در سال ۱۹۷۴ بود که پیش از آن توسط آرتور آپهم پوپ پایه گذاری شده بود. او همچنین در سال ۱۹۸۳ در تاسیس کمیته مطالعات آسیای میانه در دانشگاه هاروارد شرکت داشت.

باید به دو مشخصه تحسین برانگیز موجود در نوشته های پروفسور فرای اشاره کرد. یکی نگاه باز او در برخورد با دیدگاه ها و تئوری های موجود در مورد فرهنگ و تاریخ ایران است. مثل هر حوزه دیگری، بحث و جدل هایی هم در مطالعات ایرانشناسی وجود دارد که ایران شناسان را برای سال ها درگیر خود کرده است.

بسیاری از اندیشمندان این حوزه، به شدت به دیدگاه های خود معتقد هستند و دیدگاه های مخالف را نشانه بی اطلاعی، گمراهی یا هر دو می دانند. بر اثر این اختلاف نظرها دوستی ها از بین رفته، خون ها به جوش آمده و کلمه های تند و حمله های انتقادی شدیدی علیه طرف مقابل شکل گرفته است. به عنوان نمونه می توان به اختلاف دیدگاه ها در مورد تاریخ زرتشتی، دین هخامنشیان، صداقت و درستی داریوش در کتیبه هایش، آنجا که با هرودوت در مورد قتل بردیا (سمردیس) اختلاف دارد و مسئله ازدواج با خویشاوندان در ایران باستان اشاره کرد.

هیچ گاه دیده نشده که پروفسور فرای دیدگاه مخالف خود را به زبان توهین آمیز مورد سرزنش قرار دهد. برعکس، او همیشه با آغوش باز با دیدگاه های مخالف خود برخورد می کرد. معمولا سوالی را مطرح می کرد و تئوری های مختلف در پاسخ به آن سوال را نیز بیان می کرد و تنها تا همین مرحله پیش می آمد. اغلب بحث های فرای با مطرح کردن یک سوال به پایان می رسید که خود نشانگر نبود رفتار متعصبانه در وجود او بود.

مشخصه دیگر، نحوه رفتار او در مورد تاریخ آسیای میانه است. اصطلاح “آسیای میانه” که امروزه همه گیر شده، اصطلاحی نه چندان قدیمی است. پیش از این، این منطقه را ترکستان می خواندند. کاربرد این اصطلاح به دلیل تفوق تدریجی قبایل ترک از حدود قرن یازدهم بر این منطقه بوده است. این اصطلاح در عنوان کتاب ارزشمند بارتولد، تحت عنوان سقوط ترکستان در برابر هجوم مغولان (ترجمه انگلیسی، لندن، ۱۹۲۸) نیز آمده است، یا حتی پیش از اصطلاح آسیای میانه از نام های سرزمین های این منطقه برای نامیدن آن استفاده می شد.

حکومت شوروی که به دنبال جداسازی گذشته این مناطق با وضعیت کنونی آنان تحت سلطه خود بود، این اصطلاح را ترویج داد؛ چرا که ادعاهای تاریخی ایرانیان و پان‌ترکیست ها را خنثی می کرد. شوروی با کمک برخی کشورهای اروپای شرقی به خصوص مجارستان تلاش کرد به این اصطلاح واقعیت تاریخی بدهد. شوروی حتی تلاش کرد در یونسکو پروژه هایی تحت همین نام به اجرا در آید. این موضوع تا زمانی که واقعیت موجود را نقض نمی کند، اشکالی ندارد؛ واقعیت آن که قدیمی ترین لایه های تمدن در منطقه و آن چه اولین دوره های تاریخی این منطقه را شکل داد و همچنان عنصر فرهنگی مهمی در این منطقه به شمار می رود، تمدن ایرانی است.

دغدغه پروفسور فرای این بود که واقعیت موجود را از طریق مقاله های متعدد و کتاب خود تحت عنوان میراث آسیای مرکزی: از دوران باستان تا توسعه طلبی ترکان (پرینستون، ۱۹۹۶) بیان کند. در این کتاب میراث سغدیان، اشکانیان، باکتری ها، خوارزمیان و دیگر سرزمین های این منطقه مورد بررسی قرار گرفته است.

در واقع، پروفسور فرای در دوران کاری خود دوست ایران و ایرانیان بود؛ همه آن هایی که در پرشیا، افغاستان، تاجیکستان، کردستان، بلوچستان، قفقاز یا حتی در غربت زندگی می کنند. او به واقع هم معنای لقبی که داشت، ایران دوست، زندگی کرد. این لقب را مرحوم علی اکبر دهخدا در سال ۱۹۵۳ به پروفسور فرای داد؛ لقبی که او از آن سال به بعد برای خود استفاده می کرد. رابطه او با ایرانیان یک رابطه عاطفی یک طرفه نبود؛ ایرانیان نیز در تجلیل از تلاش های بسیار پروفسور فرای در راستای تاریخ و فرهنگشان او را به همان اندازه که فرای ایرانیان را دوست داشت، دوست دارند.

نوشته شده توسط پروفسور احسان یارشاطر در وب سایت http://www.iranicaonline.org/