نیروهای ارتش لبنان - عکس از رویترز

نیروهای ارتش لبنان – عکس از رویترز

چه از روی اختیار، چه اجبار، نتیجه این شد که رسانه های لبنان بار دیگر در دام بدترین نوع ملی گرایی و وفاداری کورکورانه افتادند. این مسئله تنها به اقدام گوینده خبر یکی از شبکه های تلویزیونی لبنان در پوشیدن یونیفورم نظامی در اعلام همبستگی با ارتش این کشور و سخنرانی های هیجانی و طولانی روزنامه نگاران و خبرنگاران لبنانی محدود نشد.

پوشش خبری لبنانی ها از تقابل خونین در عرسل بین ارتش لبنان و نیروهای جبهه النصره نشان داد که رسانه های این کشور از نقش حرفه ای خود در گزارش وقایع آن طور که هستند، جستجوی حقیقت و پرسیدن سوال هرجا که لازم و ضروری باشد، دست کشیده اند.

در پوشش خبری رسانه های لبنان هیچ یک از این موارد دیده نشد. بلکه درست شبیه یک فستیوال ادبی بود که بیانیه های نظامی را قرائت می کرد. منظورم تکرار طوطی وار بیانیه ها از زبان منابع نظامی، عدم اشاره به تلفات نیروهای ارتش و نادیده گرفتن ده ها هزار نفر از غیرنظامیان محاصره شده و آوارگانی است که زیر بمباران گیر افتاده بودند و تلفات زیادی دادند که در میان آن ها کودکان نیز وجود داشتند.

این قربانیان هدف حملات رسانه ها و سیاستمداران لبنانی قرار گرفتند و متهم شدند که به نیروهای النصره اجازه داده اند وارد شهر شوند و به آن ها سرپناه داده اند.

هنرمندان، روزنامه نگاران و برخی چهره های معروف، کمپینی از اشعار و جملات طنین انداز را آغاز کردند که دارای ادبیاتی بود که نشان از ریا و نفرت افکنی علیه مردم عرسل و آوارگان سوری داشت که یا آن ها را عضو جبهه النصره می نامید یا خیلی راحت به استفاده از کلمه «تروریست» بسنده می کرد.

حتی یکی از روزنامه نگاران لبنانی، از طریق توییتر فراخوانی داد و از مردم لبنان خواست که هر کدام‌شان یک سوری را بکشند؛ هر چند سپس عذرخواهی کرد و گفته خود را پس گرفت.

بله، تروریست ها به یک پست نظامی حمله کردند و تعدادی از سربازان و افسران آن را کشتند و تعدادی را نیز گروگان گرفتند. آن ها همه شهر عرسل را گروگان گرفتند. شهری که بیش از ۱۵۰ هزار نفر شامل شهروندان لبنانی و آوارگان سوری را در خود جای داده است. این یکی از جدی ترین بحران هایی بود که لبنان، ارتش این کشور و مردمش تجربه می کردند.

چرا بسیاری از رسانه های لبنان ترجیح دادند در برابر چنین وقایع مهمی، عینی گرایی را کنار بگذارند؟ این تصمیم زمانی گرفته شد که رسانه ها دست به خودسانسوری زدند و از دستورات ارتش مبنی بر ممنوعیت ورود خبرنگاران به عرسل به بهانه مسائل امنیتی، اطاعت کردند.

آن ها تنها به گزارش بیانیه های ارتش اکتفا کردند. خبرهای همه رسانه های لبنان شبیه به هم بود، عکس ها هم همین‌طور.

رسانه ها پذیرفتند صرفا گفته های سخنگویان ارتش را پخش کنند و تنها به فیلم برداری از جاهایی بپردازند که اجازه آن صادر شده است. آن ها با این کار به حمایت از ارتش پرداختند و از گزارش وقایع عرسل چشم پوشی کردند.

بله، ما باید قاطعانه از خانواده های سربازان و افسرانی که کشته شده اند یا به گروگان گرفته شده بودند، حمایت کنیم. اما در مورد غیرنظامیان چطور؟ در مورد آن ها که در عرسل در محاصره قرار گرفتند، چادرهایشان به آتش کشیده شد و فرزندانشان کشته شدند چطور؟ تصاویر این ها تنها از طریق گوشی های تلفن همراه منتشر شد.

رسانه های لبنان به طور کلی ماجرای غیرنظامیان عرسل را مهم ندانستند. پاسخ این رسانه ها به خواسته های ارتش نشان از سوگیری آن ها داشت و این اشتباهی است که در بسیاری از اوقات باعث شرمساری رسانه ها می شود و امکان یافتن راه حل های ملی، اخلاقی و حرفه ای به جای دستورکار فرقه گرایانه را از آن ها می گیرد.

تصمیم روزنامه نگاران لبنانی برای حمایت از ارتش کشورشان درست و قابل درک است اما این حمایت نباید به معنای عدم پرسش‌گری باشد. اگر چنین اتفاقی رخ دهد، طبیعت روزنامه نگاری و وظیفه رسانه ها در گزارش حقایق زیر سوال رفته است.

تروریست های جبهه النصره و دولت اسلامی عراق و شام چطور وارد لبنان شدند؟ در عرسل چه اتفاقاتی افتاد؟ چه توافقی باعث شد این نیروها عقب نشینی کنند، در حالی که گروگان ها را هنوز در اختیار داشتند؟

نقش حزب الله چه بود؟ اختلافات سیاسی و اقدامات حزب الله در سوریه چه تاثیری بر نقش ارتش می گذارد؟ چرا کمپین های ضد آوارگان سوری همچنان فعالند؟ این ها سوال هایی است که رسانه های لبنان اگر می خواهند عملکرد اشتباه خود را جبران کنند، باید بپرسند.