در این دوره، جایگاه ستاره‌بودن در خود افتتاحیه مشخص شد… هرجا که دونالد ترامپ هست نگاه‌ها را به خود جذب می‌کند

کشورهای کوچک وقتی با این توهم به سازمان ملل می‌آیند که درمانگاهی است جهانی که داروهای جادویی برای بیماری اعضایش دارد، به بیراهه می‌روند. تجربه اینگونه می‌گوید. اما ناتوانی سازمان در خاموش کردن آتش نزاع‌ها و درگیری‌ها در دهکده جهانی به این معنی نیست که فلسفه وجودی‌اش را از دست داده باشد. این هم چندان پوشیده نیست که سلامتی خود درمانگاه موقوف بر توافق جراحان بزرگ و شاغلان درآن، یعنی کشورهای بزرگ بر تشخیص بیماریها و راه‌های درمان است. همانگونه که درهربیمارستانی اتفاق می‌افتد، نزاع بین پزشکان مایه طولانی شدن ماندگاری بیماری در پیکر بیمار می‌شود. علیرغم درهم آمیخته شدن موفقیت‌ها در ناکامی‌ها، سازمان ملل مرجع، پناهگاه و تریبون باقی می‌ماند. حضور دولت‌ها در سازمان ملل عموما نشان دهنده حضور آنها در عرصه جهانی است. سازمان ملل جز سلاح قانون ابزاری ندارد که بتواند با آن بحران‌های جاری را مطالعه کند. در نهایت شامل اعضای ضعیف و قوی است. برای همین هم به خطا می‌رود و به هدف می‌زند، متأثر می‌شود و مراعات می‌کند. سازمان ملل نمی‌تواند انعکاس صدای قدرتمندان باشد. اما نمی‌تواند آنها را نادیده بگیرد چرا که وقتی بخواهد هیبتش را عملی کند و تصمیماتش را اجرایی سازد به آنها نیاز دارد. نیرویش را از آنها می‌گیرد گاهی و گاه از قدرتشان رنج می‌برد.
با تشکیل دوره ۷۳ اجلاس عمومی سازمان ملل متحد، باز صحبت از سازمان و تأثیرش، بحران‌هایی که در حلشان موفق بوده و آنهایی که درمدیریت‌شان ناکام مانده پیش آمد. سازمان ملل بر ویرانه‌های جنگ جهانی دوم متولد شد و با این آرزو که جهان بار دیگر در تجربه مشابهی نیفتد که این بار وعده‌ای اتمی و ویرانگر داشته باشد. خوشبختانه جهان در دام بزرگ نیفتاد و وحشت زده به عقب نشست وقتی که بحران موشک‌های کوبایی خبر از رویارویی امریکا-شوروی می‌دادند. کسانی که با آن دوره زمانی آشنایی دارند، اصرار دارند بگویند که دبیرکل سازمان ملل در آن زمان یوثانت در حل بحران نقش داشت هرچند نگاه‌ها به سمت آشپزهای دیگری دوخته شده بود.
سیاست‌مداران که عادت دارند دروه‌های اجلاس عمومی‌را دنبال کنند، به یاد می‌آورند که سازمان ملل آزمون‌های سختی را از سرگذراند و موفق شد نه تنها زنده بماند بلکه ضرورت وجودش را تاکید کرد. حتی کسانی که به دلیل اختلاف در حسابها از سازمان ملل خونشان به جوش می‌آید، در نهایت می‌پذیرند، درافق برای ضامنی که به وجود می‌آورد یا تلاش می‌کند که باشد، جایگزینی نیست. دوره جنگ سرد و جنگ‌های نیابتی و تکه تکه شدن نقشه‌ها و نزاع‌های داخلی را از سرگذراند و وقتی در ارائه راه حل شکست خورد تلاش کرد زیان‌ها را کنترل کند ودردها را کاهش دهد. اگر نقش سازمان ملل جست‌وجوی راه حل بود، فضای آشفته جهانی گاهی آن را به میدان جنگ و درگیری تبدیل می‌کرد.
سخنرانی‌های مطول فیدل کاسترو از حافظه نسل آن دوره پاک نشده که درآنها به تمجید جنگ سرد می‌پرداخت. خطبه‌هایی که موجب شد فرصت زمانی هر سخنران را به ربع ساعت محدود کنند و پس از آن علامت‌های نوری هشدار دهنده شروع می‌شدند. اما همیشه بودند کسانی که از این قاعده سرباز می‌زدند از جمله ماگرت تاچر. سریال خطابه‌های مطول و بی انتها، از کریشنا منون وزیر خارجه نهرو شروع شد. وزیر سخنانش طول کشید و میان سخنرانی از حال رفت، وقتی هم اورا به دوش کشیدند اصرار داشت خطابه‌اش را ادامه دهد. اجلاس عمومی، معمر قذافی را به خود دید که مدت زمان معین را رعایت نمی‌کرد و همه را با پاره کردن میثاق سازمان ملل متحد خشمگین کرد و نگاه‌ها را به خود جلب کرد. عیدی امین نیز آنجا آمد و ادعا کرد خوب از عهده حرف زدن و شوخی کردن‌با تمساح‌ها برمی‌آید. با این حال نباید فراموش کنیم که نیکیتا خروشچف رفت و آنجا را شلوغ کرد و با کفش روی میز جلویش زد. تاکنون حتی بازدیدکنندگان از سازمان ملل می‌پرسند نخست وزیر شوروی کجا این سابقه تاریخی را مرتکب شد.
ستارگانی زیاد پشت تریبون اجلاس عمومی ایستادند، از جمله نلسون ماندلا که سازمان ملل در این دوره یکصدمین سال تولدش را جشن گرفت و میزبان مجسمه‌اش بود به عنوان نماد آزادی و پایان نژادپرستی. رهبر فلسطین یاسرعرفات که با جهان از تریبون اجلاس عمومی سخن گفت و مخاطب قرارش داد که نگذارد شاخه زیتون از دست مقاومت فلسطینی بیفتد.
دراین دوره از همان مراسم افتتاحیه، جایگاه ستاره‌ها بسته شد. هرجا دونالد ترامپ باشد، نگاه‌ها به سوی اوست. ژنرال تویتر اصول بازی را خوب بلد است. بوکسوری چیره‌دست که از رینگ پایین نمی‌آید. ضربه‌هایی می‌زند و ضرباتی می‌پذیرد. جهان هر روزدر انتظار توئیت‌هایش می‌ماند. سابقه نداشت که جهان رئیس جمهوری ابرقدرتی را دیده باشد که پیچیده‌ترین جنگ‌ها و بحران‌ها را با چند جمله کوتاه مدیریت کند و خیلی سریع صفحات و سایت‌ها را غرق می‌کنند.
از پشت تریبون اجلاس عمومی و سالن شورای امنیت، ترامپ با امریکایی‌ها و جهان سخن گفت. روشی کاملا جدید در برخورد علنی با روابط بین‌الملل. روشی جدید و فرهنگی تازه. با جملاتی که مناسب توئیتر باشند، ترامپ از جنگ تجاری با چین گفت. همچنین از دستآوردش در کره شمالی. از تحریم‌های برنامه ریزی شده علیه ایران به دلیل بلندپروازی‌های هسته‌ای و موشکی و اتخاذ سیاست برهم زدن امنیت خاورمیانه. زبان واقعا نو حتی در مخاطب قراردادن متحدان اروپایی و ناتویی. کارشناسان رصد نمایش بازدیدکنندگان سازمان ملل، حضور ترامپ را از جهت جلب توجه و تأکید بر ادامه ایستادن امریکا در جایگاه اول، موفق ارزیابی کردند. آنها گفتند حضورش آنها را به یاد رونالد ریگان در پشت این تریبون انداخت. این گروه براین نظرند که ترامپ موفق شد برنامه‌واقعی‌اش را تحمیل کرد. موضوع ایران را در تالار و راه‌روها به صدر موضوعات برد. هشدارهای واشنگتن به اروپایی رساند که به ایران برای دور زدن تحریم‌ها کمک نکنند و ماه‌های آینده سرشار از موضع‌گیری و توئیت خواهد بود. ستاره بودن ترامپ نتوانست مانع درخشش ولادمیر پوتین و سیاستش بشود. سیاستی که موجب شد تذکرات سرگئی لاوروف جهان را به یاد روزهای اندری گرومیکو بیاندازد البته با تفاوت‌هایی. خود ستاره بودن مانع از این نمی‌شود که بالاگرفتن جنگ تجاری با وارثان مائوتسه تونگ از قدرت درمانگاه بین‌المللی فراتر برود که نتواند از عهده درمانش برآید.