رضا حقیقت نژاد*

«برجام» و «ترامپ»، این دو کلمه احتمالا کلیدی ترین کلمات برای درک آرایش سیاست داخلی ایران در سال ۱۳۹۶ هستند.

حسن روحانی سال ۹۲ که برای انتخابات ریاست جمهوری ایران کاندیدا شده بود، شعار جذابی سر داد. او می گفت وقت آن رسیده که از سیاست خارجی برای حل مشکلات داخلی ایران وام بگیریم. ایده او در واقع پایه حرکت قوی و علنی تر به سوی توافق هسته ای و برداشته شدن تحریم ها و حل مشکلات اقتصاد ایران بود ولی در عمل سبب شد که اقتصاد ایران و حتی مسائل سیاست داخلی به سیاست خارجی ایران بیشتر وابسته شوند.

همین وابستگی که سبب شکل گیری دو طیف جدید و مهم در ایران شده، پیچیدگی های جغرافیای سیاسی ایران را افزایش داده است. با وجود این پیچیدگی ها می توان کماکان از راهبردها و انتظارات دو طیف «امیدوار به برجام» و «ترسان از برجام» به عنوان یک الگو برای درک وضعیت سیاست داخلی ایران استفاده کرد.

حسن روحانی و محمدجواد ظریف، دو سمبل مهم جریانی هستند که به برجام امیدوار هستند. اصلاح طلبان و مردمی که ۲۹ اردیبهشت سال ۹۶ به روحانی رای دادند را هم می توان جزو این طیف حساب کرد.

ایده آنها چندان پیچیده نیست. آنها برجام را یک الگوی موفق در سیاست خارجی و همچنین نمونه ای خوب برای اثبات توانمندی شان در حل و فصل مشکلات جمهوری اسلامی می دانند. آنها همچنین به پیامدهای مثبت برجام امیدوار هستند و می کوشند حمایت حداکثری از این توافق را حفظ کنند. اصلاح طلبان هم امیدوار هستند در صورت موفق شدن برجام، راه پیروزی آنها در انتخابات مجلس آینده و ریاست جمهوری آینده هموارتر باشد.

این امیدواری ها در سال ۹۶ با تردیدهای جدی ای مواجه شده است. عدم رفع تحریم بانکی ایران و رویکرد متفاوت دولت ترامپ در مواجهه با برجام سبب شده روند سرمایه گذاری خارجی در ایران کند شود و حس نومیدی به میان ایرانیان باز گردد.

این موضوع از نظر سیاسی هم مشکلاتی ایجاد کرده است. در گام اول، دولت روحانی به طور دائم مجبور به دفاع از برجام شده است. آنها مثل یک پرستار باید مراقب باشند که برجام سکته نکند و نمیرد. در عین مجبور هسنتد به طور مداوم به سوال ها و کنایه های اصولگرایان مخالف دولت پاسخ بدهند. دولت روحانی برای حل این مشکل کوشیده که روابط بهتری با اروپا برقرار و گفتگوهای سطح عالی با این اتحادیه سازماندهی کند. با این حال، مشکلات اجرایی برجام سبب شده که پروژه توسعه رابطه با اروپایی ها نیز با کندی و تردید پیش رود. مخالفان دولت می گویند اروپایی ها در نهایت از آمریکا دنباله روی می کنند و به طور مشخص به رفتار دولت فرانسه به عنوان یک مخالف فعال در زمینه توسعه برنامه موشکی ایران اشاره دارند.

مشکل فقط در حوزه سیاست خارجی نیست. قرار گرفتن دولت در وضعیت دفاعی و نگرانی از بدتر شدن وضع اقتصادی، به طور طبیعی دولت را به سایر نهادهای حکومت جمهوری اسلامی وابسته تر می کند. وابستگی سیاسی دولت می تواند در تغییر ادبیات سیاسی آنها موثر باشد و آنها را در پیگیری برخی پروژه های سیاسی حقوق بشری که به رفع حصر سران جنبش سبز، آزادی بیان، آزادی های سیاسی، آزادی رسانه ها و یا حقوق زنان مربوط بود، محتاط تر کند.

چنین اتفاقی عملا رخ داده و ادبیات سیاسی حسن روحانی به طرز محسوسی با دوران انتخابات تفاوت کرده است. برخی از منتقدان می گویند او به اصلاح طلبان چشمک می زند ولی سمت اصولگرایان می رود.

ملاحظه کار شدن دولت به طور طبیعی سبب نارضایتی رای دهنده ها شده و پایگاه اجتماعی و سیاسی حسن روحانی را مورد تهدید قرار داده است. در همین حال، بدتر شدن وضع اقتصادی باعث گسترده تر شدن اعتراض های علنی شده است. تجمع های گسترده اعتراضی افرادی که در جریان ورشکستگی برخی نهادهای مالی پول شان را از دست داده بودند و تجمع های مداوم کارگران کارخانه های خصوصی و بازنشستگان دولتی، در ماه های اخیر دولت روحانی را با چالش های اجتماعی قوی تر مواجه کرده است. او کوشیده با برگزاری جلسات مکرر با رئیس قوه قضاییه و رئیس مجلس ایران، راه حل هایی برای حل این مشکلات پیدا کند ولی آسیب پذیری اقتصاد ایران و مشکلات ناشی از فساد، تحریم و ناکارآمدی چنان گسترده شده اند که بعید به نظر می رسد این جلسات تاثیر مهمی در آن داشته باشند.

گسترده شدن اعتراض های اقتصادی که راه حل های فوری ندارند، سبب شده که در ماه های اخیر فضای شهرهای ایران امنیتی تر شود. سپاه پاسداران برای کنترل برخی ناامنی های شهری اقدام به راه اندازی گشت های امنیتی در محله های شهرها کرده است. تعداد دقیق نیروهایی که در این گشت ها فعال شده اند. تعداد نیروهای فعال در این طرح به صورت دقیق اعلام نشده ولی به نظر می رسد حداقل ۲۰۰هزار نفر نیروی شبه نظامی در این طرح فعال هستند. ظاهرا آنها برای برخورد با گروه های خرابکار و یا دزدها گشت می زنند ولی حضورشان می توانند سرکوب کننده همه اعتراض های احتمالی به وضعیت اجتماعی و اقتصادی باشد. امنیتی شدن چهره شهرهای ایران می تواند به افزایش نارضایتی عمومی و تخریب چهره دولت روحانی هم منجر شود. این نمونه ها نشان می دهند که پیامدهای ناکارآمدی برجام مانند یک دومینوی ترسناک می تواند تاثیری بیش از برآوردهای اولیه داشته باشد.

در سوی دیگر میدان هم می توان سویه های متعددی از تاثیر برجام و ترامپ را مشاهده کرد. مخالفان دولت روحانی و اصولگرایان به طور جدی می ترسیدند که اگر برجام به عنوان یک سند موفق در کارنامه حسن روحانی ثبت شود، از کنترل پیامدهای آن عاجز بمانند. آن از سود اقتصادی برجام و اینکه پول به اقتصاد ایران تزریق شود و شریک برخی پروژه ها باشند، ناراحت نیستند و حتی سهم بیشتری می خواهند ولی می دانند که برجام فقط یک توافق اقتصادی نیست.

تحریم های هسته ای یک مشکل بزرگ در سیاست خارجی و داخلی ایران بود. حسن روحانی ادعا می کند توانسته است این مشکل را حل کند. توانایی حل کردن مشکل، یک مولفه مناسب برای رشد سیاستمداران است، به خصوص در داخل ایران که مردم همواره انتظار دارند دولت مشکلات شان را حل کند.

یک نمونه تاریخی برای درک اهمیت این موضوع مفید است. سال ۱۳۶۸ قطعنامه ۵۹۸ به جنگ بین ایران و عراق پایان داد و دوران تازه ای آغاز شد. در همه سال های پس از جنگ، اکبر هاشمی رفسنجانی که آن زمان رئیس مجلس و فرمانده جنگ بود، به رسانه ها گفت مهم ترین چهره در پایان دادن به جنگ بوده است. او درست می گفت ولی یک نکته مهم تر را سردار رحیم صفوی، فرمانده سابق سپاه بیان کرد. آقای صفوی که زمان جنگ از فرماندهان ارشد جنگ بود، سال ۹۳ در گفتگو با یک هفته نامه ایرانی گفت علت تلاش های هاشمی برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق این بود که به فکر کنترل قدرت پس از آیت الله خمینی بود. آیت الله خمینی یکسال پس از قطعنامه ۵۹۸ درگذشت.

این مدل تاریخی را اکنون می توان شبیه سازی کرد. مقام های ایرانی بارها تحریم های اقتصادی را به یک جنگ تمام عیار تبدیل کرده اند. حسن روحانی ادعا می کند که موفق شده این جنگ را مهار کند. اگر او در این پروژه به طور کامل موفق شود، می تواند از این اتفاق یک پتانسیل و سرمایه سیاسی خیلی خوب برای آینده اش و به ویژه دوران پس از مرگ آیت الله خامنه ای فراهم کند.

این موضوع یکی از نگرانی های خیلی قوی اصولگرایان بوده و به همین خاطر همواره تلاش کرده اند که در مقابل برجام موضع منفی داشته باشند و نگذارند که حسن روحانی آن را در عرصه عمومی تبلیغ کند.

یک نگرانی دیگر آنها این است که اگر برجام موفق شود، به عنوان الگوی موفق سیاست خارجی به سایر حوزه های تصمیم گیری تعمیم داده شود. ایران مشکلات زیادی در روابط با کشورهای خاورمیانه به ویژه عربستان دارد، متهم به حمایت جدی از تروریسم و نقض حقوق بشر است و همچنین درگیری سیاسی جدی با اروپا و آمریکا بر سر پرونده موشکی اش دارد. در ماه های گذشته بارها بحث درباره مذاکره بر سر برنامه موشکی، مسائل خاورمیانه و یا حقوق بشر مطرح شده ولی همواره با مخالفت قدرتمند اصولگرایان مواجه شده است. آنها به خوبی می دانند که شروع هر کدام از این مذاکرات می تواند به عنوان یک ابزار کمکی برای برجام عمل کند و نگران هستند که از کنترل پیامدهای آن ناتوان بمانند. آنها یک برجام معمولی می خواهند، اندازه اینکه یک کانال اقتصادی فعال شود و پول به داخل کشور تزریق شود.

در همین حال، یک علت مهم مخالفت شان با چنین مذاکراتی این است که آنها در میز مذاکره حضور ندارند. سردار جعفری، فرمانده سپاه و سردار سلیمانی، فرمانده سپاه قدس ایران در ماه های اخیر گفته اند ترجیح می دهند برخی مسائل منطقه را از راه دیگری به جز مذاکره حل کنند. آنها می دانند اگر میز مذاکره شکل گرفت، دیگر قدرت تعیین کننده نیستند، بلکه تنها می توانند نظرات شان را به فرد مذاکره کننده ای مانند محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه ایران بگویند و او به عنوان نماینده جمهوری اسلامی برود با کشورهای دیگر، چانه زنی کند. در این صورت آنها تبدیل به بازیگران درجه دو می شوند، چیزی که نه دوست دارند و نه قبول می کنند.

این امر مختص سیاست خارجی نیست. سپاه در عرصه سیاست داخلی هم می خواهد بازیگر درجه اول باشد. سلسه تنش های گسترده ای که بین حسن روحانی و فرماندهان سپاه در چند هفته پس از پیروزی حسن روحانی در انتخابات رخ داد، دقیقا ناشی از همین اختلافات بود. رئیس جمهور ایران سپاه را به یک «دولت باتفنگ» تشبیه کرد و سعی کرد توضیح دهد که سپاه در بخش های مختلف کشور به یک رقیب قدرتمند برای دولت تبدیل شده است. پس از مدتی اما رئیس جمهور ایران با فرماندهان سپاه دیدار کرد و دیگر خبری از انتقادهای علنی او نبود.

برخی رسانه ها نوشته اند علت این امر، بازداشت موقت حسین فریدون، برادر حسن روحانی بوده است. حسین فریدون که در دو سال گذشته با اتهامات گسترده مالی روبرو بود، ۲۵ تیرماه بازداشت شد و روز بعد با پرداخت وثیقه از زندان آزاد شد. بازداشت حسین فریدون که پرونده اش توسط سازمان اطلاعات سپاه تعقیب می شد را می توان یک پیام مهم به رئیس جمهور ایران دانست. آنها می خواستند بگویند اگر قرار باشد دعوای دولت با سپاه ادامه پیدا کند، آنها می توانند با بازکردن پرونده هایی مثل فساد اقتصادی، اعضای خانواده حسن روحانی را تحت فشار قرار دهند و او باید هزینه های سنگینی بدهد. این پیام از این نظر مهم است که حسن روحانی با باز کردن پرونده فساد اقتصادی برخی چهره ها و نهادهای وابسته به سپاه توانست این نهاد نظامی را تحت فشار قرار دهد. تلاش های روحانی در این زمینه تا حدودی موفق بوده و منجر به بازداشت برخی چهره های مهم اقتصادی وابسته به سپاه شد و بحث هایی را در زمینه کاهش فعالیت های اقتصادی سپاه دامن زده است ولی مشخص است که به نتیجه رسیدن چنین تلاشی نیازمند ورود جدی و دستورات صریح آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی است.

اما یک دلیل دیگر برای کاهش تنش ها بین سپاه و دولت می تواند ترس از رفتارهای رئیس جمهور آمریکا باشد. ترامپ به عنوان مهم ترین دشمن برجام، یک هدف مشخص دارد. او می خواهد برجام لغو شود و یا اگر لغو نشد، حداقل کارآیی را برای ایران داشته باشد. این یک واقعیت خیلی مشخص است که هرچه برجام بی اثرتر شود، اقتصاد ایران ضعیف تر می شود. ایران یک اقتصاد فاسد و وابسته به نفت دارد که به شدت محتاج سرمایه گذاری خارجی است. علی لاریجانی، رئیس مجلس ایران ۲۷آذر۹۶ در یک سخنرانی عمومی با اشاره به مخالفت های آمریکا گفته است: «این رفتارها تاثیرات مهمی در اقتصاد و سیاست داخلی و خارجی کشور دارد.» اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور ایران نیز تیرماه۹۶ گفته است تنها صنعت انرژی ایران نیاز به ۲۰۰میلیارد دلار سرمایه گذاری دارد. این واقعیت ها نشان می دهد سیاست داخلی و اقتصاد ایران بیش از هر زمان دیگر وابسته به سیاست خارجی اش شده است.

در چنین شرایطی، که ترس از ترامپ بیش از هر زمان دیگر موجودیت برجام و برنامه های دولت روحانی را به خطر انداخته و برخی از مخالفان دولت حس می کنند که فرصت سیاسی خوبی برای ضربه زدن به روحانی فراهم شده است، رئیس جمهور ایران در حال تلاش و برنامه ریزی گسترده ای است که تنش های بین دولت با سپاه را به حداقل برساند و به رهبر جمهوری اسلامی اعلام وفاداری جدی تر کند تا اگر برجام لغو شد و یا به شدت ضعیف شد، همه پشتوانه های سیاست داخلی خود را از دست ندهد و بتواند بر برخی مشکلات احتمالی غلبه کند. او در این مسیر تا اندازه ای موفق شده است. کند شدن انتقادهای علنی آیت الله خامنه ای از حسن روحانی نیز در این روند موثر بوده است.

دیگر سیاست ترامپ یعنی فرمان اجرایی ۱۳۲۲۴ و اعلام تلویحی سپاه به عنوان یک سازمان تروریستی نیز یک رویداد مهم و تاثیرگذار در سیاست داخلی ایران و کاهش تنش های سیاسی بوده است. افزایش فشار خارجی بر سپاه می تواند در داخل کشور هم فعالیت های اقتصادی سپاه را تحت تاثیر قرار دهد و همچنین این نهاد نظامی را به عنوان یک منشا یا عامل بحران و مشکل در سیاست خارجی معرفی کند. در چنین شرایطی سپاه انتظار ندارد که رئیس جمهور ایران را به عنوان یک رقیب مقابل خود ببیند، بلکه خواهان رفاقت بیشتر است و اینکه روحانی در مقابل فعالیت های سپاه سکوت کند.

اما پرسش مهم این است که این مجموعه عوامل که منجر به یک توافق موقت بین جناح های مختلف سیاسی در ایران و به ویژه دولت و سپاه شده است، می تواند بسترساز یک توافق بلندمدت تر فضای سیاسی ایران باشد؟ به عبارت دقیق آیا می توان انتظار داشت که در آینده شاهد چرخش بیشتر حسن روحانی در فضای سیاسی ایران به سمت سپاه و جناح اصولگرا باشیم؟

مشخص است که مهم ترین چالش های کنونی در فضای سیاسی داخل ایران، برآمده از اختلاف نظر بین دولت و روحانیون و یا دولت و جناح های سیاسی نیست، بلکه چالش بین دولت و سپاه است. سپاه پاسداران مهم ترین عنصر فعال در حوزه اقتصاد، سیاست خارجی، امنیتی و رسانه ای است و اگر دولت روحانی بتواند توافقی ولو شکننده با سپاه ساماندهی کند، فرصت این را خواهد یافت که فضای تنفس بیشتری داشته باشد. با این حال، مبنای روابط کنونی حسن روحانی و سپاه در ایران تا حدودی شبیه روابط ایران و آمریکاست. همه چیز بر بی اعتمادی پایه گذاری شده است. همانظور که ایران و آمریکا درباره یک خطر بزرگ مثل نظامی شدن برنامه هسته ای ایران تن به برجام دادند، سپاه و دولت حسن روحانی نیز از ترس ترامپ تن به یک برجام داخلی اعلام نشده داده اند.

بی اعتمادی ریشه دار، اختلاف نظرهای بنیادین طرفین در سیاست خارجی و مسیر متفاوتی که در حوزه های اجتماعی و فرهنگی طی می کنند، سبب شده که این توافق به اندازه کافی شکننده باشد. ابعاد این برجام داخلی به اندازه ای نخواهد بود که منجر به یک توافق درازمدت و همه جانبه در سیاست داخلی ایران شود ولی در کوتاه مدت می تواند کمک کند فضای سیاست داخلی ایران آرام تر شود، مثل یک قبرستان بزرگ و تاریک و سرد.

عضو تحریریه ایران وایر*

سالنامه  ٢٠١٧ روزنامه الشرق الأوسط

«دومینو» الخوف من ترمب یحکم إیران