سخنان ملک سلمان بن عبدالعزیز خادم حرمین شریفین در شورای سعودی، بنیادهای پادشاهی را روشن و تأکید کرد؛ و همزمان دلایل دشمنی با سعودی را که از سوی دشمنان متعدد و گاهی متناقض پیگیری می‌شود، برملا ساخت: تنها گردآورنده این دشمنان متعدد اشتراک آنان در دشمنی با سعودی است. یکی از این بنیادهای ثابت مسئله فلسطین بود که ملک سلمان در میان همه مسایل مورد اهتمام مملکت در سیاست خارجی، آن را بنیادی‌ترین مسئله عرب و مسلمانان می‌داند.
همانگونه که می‌دانیم پادشاهی عربی سعودی خود صاحب ابتکار عربی برای طرح صلح در سال ۲۰۰۲ بود. پیش‌بینی می‌شد که این طرح سعودی برای مسئله فلسطین حمایت عرب و جهان را به دست آورد، اما جنگ علیه عراق و شعله‌ور شدن منازعات خاورمیانه باعث بی‌توجهی به بسیاری از قضایا شد. در جنگ دوم خلیج و دو دهه اخیر بزرگترین ضرردیدگان، متأثر از دلایلی چند، فلسطینی‌ها بودند: دوپارگی فلسطینیان، و خودگردانی غزه در سال ۲۰۰۷، و پرچمدار گشتن دروغین ایران در قضیه فلسطین، که این مسئله پس از وفات یاسر عرفات و به حکومت رسیدن راست گراین افراطی در اسرائیل قوت بیشتری گرفت. در این بین عرب‌ها نیز در مقابل ترکیه اردوگان و تجارت پیشگی قطر با قضیه فلسطینی تنها تماشگرانی خموش بودند. این تجارت پیشگی با ایران بود و اسرائیل. آیا کسی که با اسرائیل در ارتباط است می‌تواند در حقوق فلسطینی‌ها اجحاف نکند؟
برای مثال اردوگان می‌خواهد پیشوای اهل سنت عرب شود، همانگونه که ایران پیشوای شیعه‌های عرب شده‌است. من در سال ۲۰۱۳ همراه فؤاد سنیوره به ترکیه رفته بودم و در آن زمان اردوگان به او پیشنهاد وساطت بین حکومت لبنان و حزب‌الله را داده بود. درآن زمان پاسخ سنیوره این بود: ما نه سنی هستیم و نه شیعه، بلکه ما عرب هستیم و خاستگاه ما در مصر و سعودی است. آقای رئیس، شما بشار اسد را به عنوان مدخلی برای ایجاد روابط با عرب برگزیده ای، در حالی که اینک با آن دچار اختلاف شدید شده‌ای. شاید ایران دوست شما باشد اما به یقین ایران دوست عرب نیست و بهترین گواه این مدعا پشتیبانی از یک گروهک تا بیخ و بن مسلح است که لبنانی را به قتل رسانده و می‌رساند، و اینک قتل پیشگی خود را به سوریه صادر کرده‌است!
اضافه بر همه اینها پشتیبانی همه‌جانبه آمریکا از اسرائیل قابل ذکر است که طی آن همه اطیاف سیاسی آمریکایی برای تقدیم حمایت از اسرائیل به تب و تاب می‌افتند. ترامپ همه کار برای اسرائیل می‌کند.
در همه این تحولات و امواج مختلف، پادشاهی عربی سعودی همچنان به قضیه فلسطین پایبند بود و به ابتکار صلح عربی وفادار ماند و قدس را از فلسطین جدایی ناپذیر می‌دانست. نشست سران در الظهران نیز به نام «القدس» نامیده شد، و نشانهٔ از حمایت سعودی. پادشاهی سعودی همواره بیان می‌کرد که مسئله فلسطینی یک مسئله عربی و اسلامی است. نه ایرانی‌ها و نه ترکان می‌توانند آن را مصادره به مطلوب نمایند و با آن تجارت پیشگی کنند.
یکی دیگر از موضوعات اصلی سخنان ملک سلمان مسئله تروریسم و افراط گرایی بود. این مشکل درست است که عقبه ای دینی و عقایدی دارد که خیلی‌ها و در راس آن ایران و مزدوران مسلح خود در عراق و لبنان و سوریه از آن سوءاستفاده می‌کنند اما در سال‌های اخیر سعودی به شدت در مقابل رشد آن ایستادگی کرد و با ثروت ملی و سلاح و سازمان‌های اطلاعاتی خود برای ریشه کن سازی آن همکاری کرد. این در حالی بود که بعضی از کشورها مانند ترکیه وسوریه به تروریست‌ها تسهیلات ویژه ای می‌دادند. موضع پادشاهی سعودی در برابر ترور و تروریسم همواره دشمنی با آن بود و دوری از هر گونه تعامل یا سوءاستفاده از تروریسم برای اهداف شخصی یا حتی ملی.
در خصوص یمن نیز که نسبت به مسئله سوریه از پیچدگی کمتری برخورداراست مسئله بر مدار کودتای گروهک الحوثی می‌چرخد که بر خاک یمن استیلا یافت و به دستور ایران دولت یمن را نابود کرد و در صدد بود سناریوی ایرانی تشکیل حزب‌الله در لبنان را در یمن پیاده کند. حوثی‌ها از روز نخست استیلای خود به قلمرو سعودی تعرض کردند و قوانین بین‌المللی را نقض کردند. در مقابل همه این دشمنی و تعدی‌ها و برای احترام به قطع نامه ۲۲۱۶ سازمان ملل، نیروهای عرب وارد عمل شدند وبرای بازیابی دولت مشروع یمن بر ضد حوثی‌ها مبارزه کردند. تنها نقطه پایان وضع اسفناک یمن این است که حوثی‌ها استیلای وحشیانه خود را بر یمن پایان دهند و دست ایران از یمن، از راه مزدوران حوثی خود، کوتاه و قطع شود. اما برخی از قدرت‌های محلی و بین‌المللی خوش دارند که یمن و سعودی را در این حالت جنگ همیشگی قرار دهند تا ضربات مالی زیادی به سعودی بزنند و یمن را در این حالت نابودی قرار دهند.
اگر پادشاهی سعودی به مسئله فلسطین پایبند نبود و یمن را تسلیم ایران می‌کرد و با اسلام‌گراهای افراطی سازش می‌کرد یقیناً دشمنی «واشینگتن پست» و «نیویورک تایمز» نصیب او نمی‌شد؛ و از این رو بر عرب است بدانند که مبارزه هم‌اکنون سعودی مبارزه ای است به نیابت از همه آنها برای حمایت از فرد عربی.