دکتر محسن رنانی

دکتر محسن رنانی

اشاره: دکتر محسن رنانی استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان است. وی تاکنون بیش از ۱۵ عنوان کتاب به طور مستقل یا مشترک تالیف و ترجمه و بیش از یکصد مقاله علمی به چاپ رسانده‌ است. دو کتاب وی به عنوان کتاب سال دانشگاهی برگزیده شده‌است. معروف ترین اثر او «بازار یا نابازار؟» است. کتاب مهم دیگر او با نام «چرخه‌های افول اخلاق و اقتصاد» پس از دو سال انتظار برای مجوز چاپ، در بهار ۱۳۹۰ روانه بازار شد. این کتاب در زمان انتشار مورد استقبال قرار گرفت و در مطبوعات به طور گسترده معرفی شد. اما آخرین کتاب او این بخت را نداشت که منتشر شود، لذا دکتر رنانی مجبور شد تا این کتاب را به صورت دیجیتالی منتشر کند و در اختیار مخاطبان قرار دهد. این کتاب یعنی «اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی ایران: درآمدی بر عبور تمدنها » به طور گسترده در فضای مجازی مورد توجه قرار گرفت. این کتاب سیاست جاری ایران در مورد مناقشه اتمی را مورد نقد جدی قرار داده است. رنانی در این کتاب معتقد است تداوم مناقشه اتمی ایران و به نتیجه نرسیدن مذاکرات هسته ای با کشورهای ۵+۱ خواست کشورهای غربی بویژه آمریکاست تا غرب بتواند از طریق بالا و پایین بردن تنش های حاصل از مناقشه، بازار جهانی نفت را مدیریت کند. در این گفت گو نگاهی خواهیم داشت به پاره ای از اظهار نظرهای دکتر رنانی درباره کتابش و برخی از انتقادهایی که به او شده است.

***

شرق پارسی: جناب دکتر رنانی، نام شما بیشتر به خاطر کتاب “اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی” بر سر زبانها افتاد. کتابی که هرگز اجازه انتشار نیافت. اما شما این کتاب را در فضای اینترنت قرار دادید تا تاملات، نگرش ها و خواست های شما با مخاطبانتان نزدیکی بیابد. در این مدت به نظر می رسد نظریه شما به شدت مورد توجه قرار گرفته است، توجهی که شاید بیش از انتشار احتمالی آن به صورت کتاب بوده است. برای آشنایی مخاطبان ما و اینکه بحث را آغاز کنیم قدری به صورت اجمالی نظر خود را در باب موضوع مورد نظر طرح کنید؟

پاسخ: این کتاب یک کتاب عادی که طبق یک برنامه مدون نوشته شده باشد نیست. به همین ترتیب نظریه ای که در این کتاب تدوین شده نیز نظریه ای است که به صورت تکاملی شکل گرفته است. این کتاب در واقع در آغاز به صورت نوشته های هشدار دهنده کوتاهی بوده است که برای مقامات جمهوری اسلامی نوشته شده است تا آنها را متقاعد کند که راهی که در مسیر مناقشه اتمی طی می کنند، راه پر خطر و پر هزینه ای برای ملت ایران است.

اما این نوشته های کوتاه به علت نامساعد بودن فضای سیاسی و به علت ناامیدی من از تاثیر گذاری بر مقامات، برای آنها ارسال نشد. اما در همین حال پیگیری موضوع را رها نکردم و آن را تکمیل کردم و نظریه خود را بیشتر و بیشتر پروراندم تا جایی که یک مرتبه متوجه شده ام برای بیان نظریه ام حدود هفتصد صفحه مطلب نوشته ام. بعد کوشیدم تا این مطالب را به قامت یک کتاب درآورم. اما نه کتابی آکادمیک بلکه کتابی که هم بر سیاستگذاران تاثیر گذار باشد و هم برای کارشناسان و مردم عادی قابل استفاده باشد. این داستان شکل گیری کتاب بود.

اما نظریه ای که در کتاب نهفته است چیست؟ خیلی خلاصه تمام سخن من این است که نمی گویم ورود ایران به مساله فعالیت و مناقشه اتمی یک طرح طراحی شده و یک توطئه از سوی غرب بوده است، گرچه این فرضیه هم همچنان قابل دفاع است، اما می گویم ورود ایران به گسترش فعالیت اتمی و بعد ورود به مناقشه اتمی با غرب به هر قصدی که بوده باشد، اکنون ادامه این مناقشه برای ایران خسارتهای بزرگ اقتصادی و سیاسی به بار خواهد آورد و بر این اساس ایران باید «سریع»، «آشکار» و «صادقانه» خود را از مناقشه کنار بکشد و حتی به طور داوطلبانه و خودخواسته فعالیت های اتمی حساسیت برانگیز خود را متوقف کند و بعد از آن که توانست از بحرانهای اقتصادی وسیاسی فعلی به سلامت عبور کند، دوباره در در چارچوب قواعد جهانی به فعالیت اتمی بپردازد.

دقت کنید این حرفها را من در سال ۲۰۰۸ پیش از آن که اوباما در دوره اول انتخاب شود به مقامات ایران نوشته ام. همچنین در آن جا به صراحت گفته ام که اگر اوباما پیروز شود، اگرچه به ایران حمله نخواهد کرد اما در قضیه مناقشه، از بوش دقیق تر و حساب شده تر و جدی تر با ایران برخورد خواهد کرد. در واقع در سال ۲۰۰۸ به مقامات ایران پیشنهاد کردم که از این فرصت طلایی که اوباما به ایران پیشنهاد مذاکره بدون قید و شرط داده است استقبال کنند و آنها هم بی قید و شرط با اوباما وارد مذاکره شوند. در نامه ای که در اول کتاب خطاب به مقامات ارشد کشور نوشته ام گفته ام که اگر امروز خودمان وارد مذاکره و حل مسئله با اوباما نشویم، در آینده با فشار غربی ها چنین خواهیم کرد. من در کتاب پیش بینی کرده ام که در صورت ادامه مناقشه اتمی، پایان مناقشه اتمی هم مانند پایان جنگ عراق و ایران و با پذیرش قطعنامه از سوی ایران ختم خواهد شد.

اما علت این که اصرار کرده ام که ایران به سرعت از مناقشه خارج شود این بوده است که ایران بتواند با این خروج سریع، شوکی به بازار نفت وارد کند و روند افزایشی قیمت نفت را کند یا متوقف کند. تحلیل کرده ام که افزایش مستمر قیمت نفت در دوره مناقشه اتمی با ایران خسارتهای اقتصادی فراوانی برای آینده اقتصاد ایران خواهد داشت.

پرسش: با توجه به توضیحی که شما درباب نظریه خود گفتید آنچه که در گام اول به چشم می خورد این است که شما دلنگران وضعیت اقتصادی کشورهای متکی به نفت هستید و بحث اتمی را بحثی فرعی می دانید. شما با طرح مسئله هسته ای که طی چند سال اخیر بسیاری از مردم ایران با آن درگیر هستند می خواهید نشان دهید که مسئله هسته ای سرآغاز وضعیتی جدید در دنیای جدید است؟

پاسخ: همین طور است. من البته می دانم که جهان در حال تحول به دنیای تازه ای است و این تحول به سود همه بشریت است و تحلیل من این بود که تداوم مناقشه اتمی بر سرعت این تحول می افزاید و دقیقا به مقامات کشور گفته ام که چرا ما جوری عمل کنیم که هزینه این تحول جهانی را ما بپردازیم. دقیقا سخن من این بود که اقتصاد و جامعه ما در حال ورود بحران هایی است که می تواند اقتصاد و جامعه ایران را به سوی فروپاشی ببرد.

در چنین وضعیتی انرژی اتمی کمکی به ما نخواهد کرد. بنابراین به جای این که انرژیها و فرصت ها و امکانات کشور را صرف فعایت اتمی بکنیم، بهتر است آنها را صرف عبور بسلامت کشور از بحرانهای داخلی در پیش رو بکنیم. دنیا در آستانه ورود به عصر تازه ای از تمدن است و ملت هایی که در این دوران گذار به طور هوشمندانه عمل نکنند ممکن است در تمدن آینده جایگاه در خوری نداشته باشند. سخن من در کتاب این است که با روند کنونی به نظر می رسد ما به سرعت جایگاه و اقتدار خود را از دست خواهیم داد.

پرسش: اگر قرار باشد که کشورهای تولید کننده نفت در آینده ای نه چندان دور با بحرانی جدی در عرصه نفت و اقتصاد نفتی رو به رو شوند، آیا استفاده از انرژی های پاک مانند انرژی هسته ای و حتی خورشیدی می تواند راه برون رفت از اقتصاد وابسته به نفت آنها باشد؟ در حالی که ما هنوز سیستمی به نام اقتصاد انرژی هسته ای نداریم و شاید در آینده ایجاد شود؟

پاسخ: این که این کشورها بتوانند در آینده در بازار انرژی های نو و پاک سهمی داشته باشند بستگی دارد به هوشیاری آنها در استفاده درست از درآمدهای نفتی امروزشان و سرمایه گذاری در حوزه انرژی های نو. البته بسیاری از کشورهای نفتی، هم از نظر جغرافیایی برای سرمایه گذاری در انرژی های نو مزیت دارند و هم منابع درآمدی کافی برای این کار دارند. اما این همه مشروط به این است که متوجه و مترصد فرصتی باشند که به سرعت از دست می رود؛ اما یادمان باشد، کشورهای نفتی حتی با سرمایه گذاری در انرژی های پاک نیز هرگز نخواهند توانست اقتدار عصر نفت را داشته باشند. اصلی ترین دلیل آن هم این است که نفت یک منبع انحصاری بود و آنها از رنت های مالکانه این منابع بهره می برند اما منابع تولید انرژی های پاک در انحصار هیچ گروهی از کشورها نیست. پس کشورهای نفتی اگر هم تمایل داشته باشند که در بازار انرژی های نو در آینده سهم ونقشی داشته باشند باید بکوشند از فرصت درآمدهای نفتی بالا استفاده کنند و برای خود در حوزه انرژیهای پاک مزیت نسبی و مزیت رقابتی ایجاد کنند.

پرسش: آیا شما می پذیرید که نگاه شما با مقداری از نظریه توهم توطئه در هم آمیخته و بسیاری از منتقدان شما را فردی می دانند که توهم توطئه غرب دارید؟

پاسخ: می پذیرم و منطقی است که چنین برداشتی از کتاب من بشود اما البته این یک تاکتیک بوده است که بتوانم بر سیاستمدارانی که سی سال با توهم توطئه زندگی و حکومت کرده اند تاثیر بیشتری بگذارم. البته من سعی کرده ام به جای تاکید بر توطئه، از «نظریه بازی ها» استفاده کنم. یعنی آنچه در کتاب من ممکن است بوی توهم توطئه بدهد تحلیل یک بازی سیاسی است که بین ایران و غرب در گرفته است و البته کسی برنده است که اطلاعات و سرعت عمل و ابتکار بیشتری دارد. شاید این سرعت عمل و ابتکاری که من به غرب نسبت داده ام را برخی به عنوان توهم توطئه تلقی کنند، اما این واقعیت وجود دارد. پس در عین حالی که من عامدانه تلاش کرده ام که سیاستمداران توطئه اندیش خودمان را از طریق پر رنگ کردن طرح غرب، نگران کنم تا شاید در سیاست هایشان در مناقشه اتمی تغییری ایجاد کنند، اما تحلیل خود را در چارچوب نظریه بازیها سازمان داده ام.

پرسش: شما معتقدید که غرب به شکلی خود خواسته فضایی را در آینده ای نه چندان دور ایجاد می کند که از وابستگی سرمایه گذاران در عرصه نفت دوری کنند و این لطمه ای جبران ناپذیر به کشورهای وابسته به نفت است. اما به این سادگی نمی توان وارد جریانی شد که بگوییم این یک برنامه غربی است که می خواهد کشورهای وابسته به نفت را فلج کند اما از سوی دیگر می بینیم که اقتصاد نفتی در هر کشوری با کشور دیگر بسیار متفاوت است و اگر غرب چنین نظری داشته باشد باید برای هر کشوری نسخه ای بپیچد.آیا این امر امکان پذیر است؟

پاسخ: سخن من این نیست که قصد اولیه غرب فلج کردن کشورهای نفتی یا کشورهای وابسته به نفت بوده است. هدف اولیه غرب رهایی از اعتیاد به نفت و رهایی از وابستگی به منطقه بی ثبات و پر تنش خلیج فارس و پرهیز از تحمل شوک های نفتی در آینده و تغییر الگوی انرژی جهانی به سوی انرژی های پاک بوده است. در این راستا برنامه هایی اجرا کرده است که آن برنامه ها در عمل به زیان ایران و سایر کشورهای صادر کننده نفت خواهد بود.

پرسش: شما نظرتان را در مورد غرب مشخص کنید که مقصودتان از غرب کجاست. مثلا دیدگاه ایتالیا با آلمان بسیار متفاوت است. بسیاری از کشورهای اروپایی آنچنان هم که ما فکر می کنیم هم دست و هم پیمان نیستند و به راحتی یکدیگر را دور می زنند به طور مثال در قضیه شنود اطلاعاتی آمریکا این مسئله را دیدیم؟ با این حساب غربی که شما مد نظر دارید در نظریه شما در چه سطحی قرار دارد؟

پاسخ: غرب مجموعه کشورهای پیشرفته شامل اروپای غربی و آمریکای شمالی و استرالیا بعلاوه چند کشور شرقی مانند ژاپن و کره جنوبی و اسرائیل است که گرچه منافع سرزمینی خود را دنبال می کنند اما وقتی منافع یکپارچه بلوک خودشان پیش می آید بسیار منسجم و قاطع عمل می کنند. در عین حال آمریکا به علت اقتدار سیاسی و اقتصادی و نظامی که دارد، هر گاه دید نمی تواند از طریق انسجام بخشی به این مجموعه به تصمیمات واحد برسد، خودش راسا و به هزینه خودش بار حفاظت از منافع این غرب را بر دوش می کشد. در حمله به یوگوسلاوی، افغانستان، عراق، و مناقشه اتمی ایران گرچه آمریکا در خط اول بوده است اما در عمل منافع همه غرب تامین شده است هر چند ممکن است برخی کشورهای غربی با این اقدامات نیز مخالف بوده باشند.

پرسش: شما معتقدید که تا چند سال آینده نفت به پایان می رسد در حالی که برخی از کارشناسان معتقدند که نفت به این زودی ها به پایان نمی رسد و منابع غیر متداول نفتی جایگزین مناسبی شده است. با این حساب نفت به این سادگی ها از چرخه مصرف خارج نمی شود؟

پاسخ: من هیچ کجا ادعا نکرده ام که نفت به پایان می رسد. بلکه گفته ام «حاکمیت نفت بر اقتصاد جهانی» به پایان می رسد. یعنی تا حد زیادی انرژی های نو جایگزین آن می شود. البته نفت می ماند و در مصارفی مانند پتروشیمی کاربردش ادامه و حتی توسعه می یابد. اما نفت به عنوان منبع اصلی تامین انرژی تمدن صنعتی، دوره اش اقتدارش به سرآمده است.

پرسش: آیا اصلا امکان دارد که با بحث شما که از جنس آینده پژوهی است بتوانیم با بررسی اقتصاد نفتی وارد فضای بررسی روابط بین الملل شویم و برای عرصه سیاست بین الملل نظر دهیم؟

پاسخ: بله این امکان وجود دارد. من تلاش کرده ام که مسئله را برای ایران توضیح دهم. اما برای توضیح اثرش بر روابط بین الملل نیاز به تلاش متخصصان این حوزه دارد. دقت کنیم که اصولا تمدنها را با الگوی انرژی آنها از هم متمایز می کنیم. جهان دارد وارد عصر تمدنی جدیدی می شود به نام عصر اطلاعات و تمدن دیجیتال، و ضروری است که الگوی انرژی متناسب با تمدن جدید اصلاح شود.

پرسش: به عنوان آخرین سؤال، بر فرض اینکه نظر شما طی سالهای آتی و شاید هم به همین زودی ها ثابت شود، آیا می توانیم راهی برای وضعیت جهان اسلام بیابیم و بگوییم که تمدن فعلی جهان اسلام که در بعد اقتصاد در فضای نفتی تنفس می کند رنگ و بوی دیگری به خود می گیرد و شاید شبیه تمدن آفریقایی شود؟

پاسخ: در یکی از فصول کتاب به نام «عبور تمدن‌ها» که در جلد دوم منتشر می شود، من به این مسئله پرداخته ام. گفته ام که اگر جهان اسلام به خود نیاید و از فرصت باقی مانده بهره کافی نبرد، آینده جهان اسلام چیزی شبیه آفریقا، البته یک آفریقای مدرن و مرفه تر و شیک تر اما فاقد اقتدار و توانایی برای تاثیر گذاری بر فرایندهای جهانی خواهد بود.