منطقه ما تحرکات زیادی را مشاهده میکند، گویی که ابرهایی گردآمده و برخی درحال تدارک چترهایی هستند تا از سیل جان سالم بهدر برند.
به نظر میآید بازگشت دولتهای خلیج به ساحت سوریه پس از خروج ناگهانی آمریکا که یک نقطه عطف حساس است، پاسخی است به نیاز یک کشور عربی بزرگ که از هر گونه تأثیر و حضور عربی تهی است؛ بهویژه پس از شکست معارضان سوری و بهانقیادرفتن کامل رژیم اسد به روسیه. روسیه اینک یگانه بازیگر عرصه سوری است و البته حتی ترکیه و ایران نیز بیاجازه آن نمیتواند امری را بهپیش برند. این یگانه مسئله حیاتی است که کشورهای خلیجی باید با توجه به اوضاع و شرایط مختلف آن را بسنجند و برای تعامل با آن وارد عمل شوند تا منافع خود را پاس بدارند.
در بیانیه نخست امارات پس از بازگشایی سفارت این کشور در سوریه و پس از بازگشایی سفارت بحرین در این کشور و البته بازگشت فعالیت هواپیمایی خلیج دراین کشور هیچ سخنی از رژیم اسد گفته نشد و این تصمیم در واقع یک اقدامی بود برای اینکه ساحت سوریه برای نفوذ ایران و ترکیه تنها گذاشته نشود و سناریوی مانند عراق پیش نیاید که بهموجب آن عراق تحویل ایران داده شد و هیچ گونه حضوری عربی در این کشور مشاهده نشد. در واقع سوریه که مرزهای مشترک فراخی با سعودی دارد نباید از دخالت و تأثیر کشورهای خلیج بهدور باشد. در یکی از توئیتهای خود انور قرقراش توضیح داد که «نقش عربی در سوریه اینک بیش از پیش محسوس است و باید در برابر نفوذ ایران و ترکیه ایستادگی کند».
قرقاش اضافه کرد حضور کنونی امارات در سوریه در همین راستا است و این کشور سعی میکند حضور عربی را پررنگ کند و برای پایاندادن بهجنگ سوریه مشارکت مثبت داشته باشد و برای بازگشت صلح به سوریه و مردم سوریه از هیچ امری فروگذاری نکند.
این همین نقطه آجیدن تمام تلاشهایی است که گرایش ناگهانی کشورهای عربی به سوریه را تفسیر میکند. این اقدامات در واقع عبارت از تلاشی است برای دفاع از منافع عربی در این کشور عربی که کشورهای متجاوزگری مانند ایران و ترکیه برای بسط نفوذ بر آن در حال تلاش هستند. اینک پس از خروج آمریکا و تسلیم سلاحهای معارضان سوری راه بر روی مردم سوریه گشوده شد و تنها نیروهای کردی است که اسلحه سنگین در اختیار دارند و آنان نیز در آیندهای نهچندان دور مجبور خواهند شد اسلحه خود را تحویل دهند.
اینک سوریه یک چهارراه مبارزه نفوذ بینالمللی است و نباید ما از این ساحت برقراری نفوذ برای دفاع از منافع خود غیبت کنیم زیرا فرجام چنین کاری پشیمانی است و باید از یکسو مرزهای شمالی خود را ایمین کنیم و از سوی دیگر برای کمک به مردم سوریه وارد عمل شویم و آلام آن را بکاهیم.
واقعیتی که اینک خود را بر همگان تحمیل میکند این است که پس از فروپاشی و عملکرد بد معارضان سوری دیگر ملت سوریه در مذاکرات تحت اشراف روسیه مشارکتی ندارد زیرا آنان تنها تصمیات قدرتهای بزرگ را اجرا میکنند.
اینک روسیه تلاش میکند موقعیت خود را در سوریه مستحکم کند و در این راستا درحال کاهش نفوذ ایران در دستگاههای امنیتی و نظامی سوریه است؛ البته این کار تحت نظر مستقیم پوتین اجرا میشود و افسران ردبالای نظامی بهوسیله روسها تعیین می-شوند و حتی گارد ریاستجمهوری سوریه نیز با اشراف روسی انتخاب و تعیین میگردد. اضافهبراین روسیه در حال برپایی پایگاههای هوایی و دریایی متعددی است. از سوی دیگر «اسرائیل» نیز بهطور مرتب مواضع ایران را مورد اصابت قرار میدهد و در ازای این همه فشار وارد بر ایران فرجام کار چندان روشن و واضح نمینماید. البته پس از آنکه تمام مواضع ایران برای سلاح هوایی «اسرائیل» لو رفت اینک ایرانیها فرودگاه بیروت را برای رساندن سلاح به حزبالله بهکار میبرند و همین مسئله مخاطرات زیادی را برای لبنان بهوجود آوردهاست.
این تلاش ایران برای برقراری نفوذ و ایستادگی روسیه و «اسرائیل» در برابر آن نوید یک انفجار در اوضاع کنونی را میدهد و شاید دیدار ترامپ از نیروهای خود در عراق و تصریح بهاینکه این نیروها میتوانند سریعاً وارد خاک سوریه شوند در همین راستا فهمیده شود.
در قبال سناریوهای مختلف مطرح در سوریه و این حقیقت که روسیه تنها به فکر منافع خود است و ایران و ترکیه هر کدام طمع-های خود را دنبال میکنند ما کشورهای خلیج باید برای ایمن ساختن مرزهای شمالی خود تلاش کنیم و از سوی دیگر بهعنوان کشورهای عربی در کنار مردم سوریه بایستیم و برای بهبود وضع آنان تلاش کنیم.