چه بسا دیدار آتی هر یک از وزیر خارجه مایک پومپئو و مشاور امنیت ملی از خاورمیانه چیز جدیدی دربرداشته باشد

اطلاعات و البته حدس‌های مرتبط با گام‌های عملی که عرب‌ها در نشست اقتصادی سران که در بیروت، در ماه آتی، برگزار خواهد شد در تضارب اند؛ در این نشست گمان می‌رود که تلاش برای بازگردانِ رژیم سوریه به ارتباط با کشورهای عربی جدی شود و این امر در این نشست معلوم شود. البته گفتنی است که بازگردان سوریه به عادی‌سازی روابط با مجموعه کشورهای عربی از صلاحیت‌های اتحادیه عرب است.
شایان ذکر است که در این نشست بسیاری از اطلاعات و اقدامات در هاله‌ای از حدس و گمان، در سطوح مختلف تصمیم‌گیری، قرار دارد. زیرا نه کشورهای عربی که غرق در بحران و مشکلات خود هستند قادراند که راه‌حلی برای آینده تدوین کنند و نه همپیمانی عربی آن انسجام و هماهنگی عمیق را دارد که بتواند در برابر چالش‌های بزرگ کنونی یکپارچه اقدام نماید.
ماه‌های آینده در بطن خود خبر از پدیدآمدن یک راه‌برون رفت در اوضاع کنونی عربی نمی‌دهد به‌ویژه اگر هشدارهای اقتصاددانان از وقوع یک بحران مالی جهانی را در نظر بگیریم که درحد بحران سال ۲۰۰۸ است و همین بحران احتمالی تبعاتی سنگینی برای کشورهای عربی به‌همراه خواهد داشت؛ به‌ویژه برای کشورهایی که در مثلث شوم «اسرائیل» و ایران و ترکیه گرفتار آمدند. از سوی دیگر باید در نظر گیریم که سیاست‌هایی که گروه اداره دونالد ترامپ اتخاذ می‌کند در آفریدن شرایطی عمل می‌کند که منجر به آشفتگی عمل بازارها می‌شود و از سوی دیگر سیاست‌های استراتژیک منطقه خود نخست به رسیدن به یک استراتژی منسجم در منطقه اشاره ندارد و دوم هیچ التزام و پایبندی بلندمدت به یک سیاست معین، قابل توقع نیست.
روز گذشته که انجمن جهانی کارگران در لبنان فراخوان یک اعتصاب عمومی را داد یکی از رهبران بزرگ این انجمن به‌سادگی تصریح کرد که «ما تنها خواهان تشکیل حکومت در لبنان هستیم»!
درست است که این مطالبه در ظاهر خود ساده و بسیط است اما نکته قابل توجه این است که لبنان به‌عنوان یک کشور مستقل حتی از تشکیل دادن یک حکومت ملی مستقل و دارای حاکمیت عاجز است. از این فراتر این است که حتی کسانی که برای برون رفت از این مشکل تلاش می‌کنند خود جزوی از مشکل هستند به‌ویژه اگر دقت کنیم که تکوین نظام کنونی خود قائم بر منافع شرایط معینی بود که اینک از بین رفتند. هیچ توافقی میان لبنانیان در شرایط کنونی وجود ندارد و به‌یقین اوضاع کنونی کشور با از میان رفتن اوضاع کنونی تغییر خواهد یافت و متحول خواهد شد.
در عراق نیز اوضاع حکایت از آن دارد که ایران سیطره خود را بسط داده و در قالب گروه‌های سیاسی مانند «حشد الشعبی» می خواهد بر دولت عراق به‌طور کامل سیطره یابد. در عراق نیز همان سناریوی لبنان تکرار شد و وقتی بحث بر سر برخی وزارتخانه‌ها رسید دولت عراق از تکمیل هیئت وزار خود بازماند. این حوادث زمانی حاصل شد که نیروهای طرفدار ایران توانست نامزد دلخواه خود را به ریاست پارلمان عراق که مختص به سنی‌ها است، برساند.
در خصوص تعامل آمریکایی‌ها با کردها و فعالیت ایران در سوریه نیز تنها نکته قابل مشاهده عدم وضوح این تعامل است. البته نحوه اداره ترامپ و استعفای جیمس ماتیوس و مسئول پرونده داعش بریت ماکگورک باعث افزایش پیچیدگی اوضاع گشت. البته در این میان احتمال می‌رود دیدار آتی دو مسئول نامبرده آمریکایی چیز جدیدی دربرداشته باشد و برای کشورهای منطقه راه‌حلی داشته باشد.
سر آخر اینکه یک گرایش جدیدی نزد کشورهای عربی به‌وجود آمده که سعی می‌کند حالت انزوای رژیم دمشق را پایان دهد و خلأ قدرت حاصل در سوریه را پوشش دهد. اما واقعیت اوضاع کنونی اشاره به دو حقیقت تلخ دارد: نخست اینکه پایان دادن به «غیبت عرب‌ها» در سوریه نیازمند یک «طرح عربی» مدون است که در حال حاضر چنین امری وجود ندارد؛ و دوم اینکه هیچ خلأیی در سوریه وجود ندارد که بخواهد پوشش داده شود، بلکه حقیقت این است که حاکمیت سوریه توسط کشورهای بیگانه تا اطلاع ثانوی مصادره شده‌است.