Abu Mazen and Haniyeh victory 040511

در فلسطین، برخلاف کشورهای همسایه، شاهد هیچ گونه قیامی نبوده ایم. دقیق تر بخواهم بگویم، حماس از زمان در اختیار گرفتن قدرت در نوار غزه و رد نمایندگی تشکیلات خودگردان فلسطین طی ۶ سال گذشته، هیچ گونه فشاری از درون منطقه تحت کنترل خود ندیده است. جهش حماس به سمت قدرت و اتفاق های پس از آن باعث شد بزرگ ترین شکاف ممکن در میان فلسطینی ها ایجاد شود. در واقع در این سرزمین دو قدرت حکومت می کردند.

حماس در سال های اخیر تقریبا شبیه یک کشور مستقل عمل کرده و روابط منطقه ای و بین المللی خود را داشته است. آن ها با این فرض که هرگونه معامله با تشکیلات خودگردان به معنی بازگشت آن ها به این منطقه است، در برابر پیشنهاد مصالحه مقاومت می کرد. در صورت اتفاق افتادن این معامله، بر اساس توافقنامه های پیشین بین طرفین، تشکیلات خودگردان این امکان را پیدا می کرد وارد غزه شود و بر روند رفت و آمدها در نوار مرزی فلسطین با مصر و اسرائیل نظارت کند.

تغییری که اکنون خود را بر حماس تحمیل کرده – و این گروه را مجبور کرده تا با تشکیلات خودگردان کنار آمده و به تشکیل یک دولت وحدت ملی، برگزاری انتخابات پس از شش ماه و بازگشت گارد ریاست جمهوری به گذرگاه مشترک مرزی با مصر تن دهد – منعکس کننده اتفاق هایی است که منطقه از زمان وزیدن باد تغییر در تونس، مصر، لیبی و یمن به خود دیده است.

اکنون موازنه قدرت سیاسی و اتحادهای منطقه ای دستخوش تغییر و دگرگونی شده و رهبری حماس از دمشق بیرون رانده شده است. از زمانی که حزب الله به حمایت از اسد وارد درگیری های سوریه شد، طبیعی بود که روابط این گروه با حماس رنگ ببازد. در واقع، حزب الله از حماس استفاده می کرد تا به نیابت از ایران و سوریه در مصر کارشکنی کنند. از زمانی که حزب الله گرایش های فرقه ای خود را عیان کرده، شعارهایش – مانند شعار مقاومت در مقابل اسرائیل – هم بی معنی شده است.

البته مهم ترین فاکتوری که باعث تمایل حماس به آشتی ملی شد، سقوط اخوان المسلمین در مصر بود. اخوان المسلمین نه تنها از نظر ایدئولوژیک با حماس نزدیک بود، بلکه به خاطر حمایت از حماس طی دهه های اخیر، قدرت زیادی در فلسطین داشت. هرچند شرایط رو به تغییر بود اما حماس آنقدرها محتاط نبود که خود را از اختلاف های سیاسی داخلی مصر دور نگه دارد. بر عکس، درگیر مسائل داخلی همسایه خود شد تا جایی که به خاطر تونل های متصل کننده غزه و مصر، کم کم به عنوان تهدیدی امنیتی برای این کشور شناخته شد. از این تونل ها برای قاچاق کالا، اسلحه و ورود جنگجویان به مصر استفاده می شد. این مسئله قاهره را مجبور کرد به صورت سیستمیک در اقدامی امنیتی دست به تخریب این تونل ها بزند که همچنان هم ادامه دارد – تونل هایی که گفته می شود تعدادشان به صدها عدد می رسد.

این تونل ها خط حیات دولت حماس در غزه بودند. آن ها همچنین نظام مالیات گیری بر این تونل ها وضع کرده بودند که اداره ای وظیفه مدیریت گرفتن مالیات از کالاهایی عبوری را بر عهده داشت.

اما حماس در نهایت زمانی که به بن بست رسید و رفته رفته رنگ و بوی نارضایتی را در میان مردم غزه دید، تصمیم گرفت از اقدام جنبش النهضه تونس پیروی کند. این نهضت برای جلوگیری از روبرو شدن با دشمنان خود – مثل آنچه در مصر اتفاق افتاد – از قدرت کناره گیری کرد. این مسئله حتی با در نظر گرفتن تفاوت های موجود بین دو کشور، باز هم معنی دار است. گفته می شود النهضه تصمیم گرفت از قدرت خارج شود تا نفوذ خود را حفظ کند، چرا که دید شرایط برای اخوان المسلمین در مصر به گونه ای پیش رفت که هر دو را از دست داد و آینده سیاسی اش محو و نابود شد.

ماجرا هر چه باشد، مهم این است که توافق موجود برای تشکیل دولت وحدت ملی که اعضای آن روز دوشنبه سوگند یاد کردند، اتفاق خوبی است. شرایط فلسطین تغییر کرده است. اکنون که حماس همچنان در نوار غزه مسئولیت نیروهای نظامی را بر عهده دارد، باید دید چه تعاملی با گارد ریاست جمهوری و تشکیلات خودگردان پس از ورودشان به غزه خواهد داشت. باید به خاطر داشت که این گروه متوجه تغییرات رخ داده در جغرافیای سیاسی منطقه شده و می داند که دیگر هیچ وقت امکان بازگشت به «دوران تونل ها» وجود نخواهد داشت. حماس تلاش خواهد کرد بر آنچه در راستای منافع مردم فلسطین است متمرکز شود.

قدرت های خارجی که نگران شرایط فلسطین هستند و برای برقراری روند صلح تلاش کرده اند باید به این توافقنامه شانس موفقیت بدهند و به جای فشار آوردن به تشکیلات خودگردان، آن را تقویت کنند. نکته مهم این است که دولت وحدت ملی که اکنون حماس هم عضوی از آن است، تمامی توافقنامه های پیشین (با اسراییل) را به رسمیت می شناسد.

<