همه نفس هایشان را در سینه حبس کرده بودند تا ببینند دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا سرانجام درباره توافق هسته ای یا «برنامه جامع اقدام مشترک» بین کشورهای غربی (به علاوه روسیه و چین) و ایران چه می گوید. البته پیش از آن اظهارات و اخباری درباره تصمیم ترامپ به بیرون درز کرده بود.

دو دستگی در خاورمیانه یعنی منطقه ای که به طور مستقیم گرفتار برنامه هسته ای ایران شده آشکار به نظر می رسد. صحبت های ترامپ واکنش های متناقضی به دنبال داشت. اظهارات ترامپ در حالی با واکنش تند حسن روحانی رئیس جمهور ایران مواجه شد که کشورهای عربی که در معرض تهدیدهای ایران قرار دارند از آن استقبال کردند. کشورهای عربی تنها با خطر آزمندی هسته ای تهران مواجه نیستند بلکه سکوت جامعه جهانی در قبال اهداف هسته ای ایران برایشان گران تمام شده است. حالا ایران به واسطه گروه های شبه نظامی و تسلیحات متعارفی که در اختیار دارد در حال گسترش نفوذ است.

تهدید عمده و جدی رویکرد سلطه جویانه ایران در خاورمیانه و به خصوص در منطقه خلیج دارای دو بعد سیاسی و هسته ای است.
جنبه سیاسی این تهدیدها آشکار است و نمونه آن را در دامن زدن به فرقه گرایی خشونت آمیز می بینیم. خشونت های فرقه ای توسط تهران هدایت و حمایت می شوند. ابزار اجرایی ایران برای انجام این اقدامات سازمان هایی هستند که کنترل اوضاع را در اختیار دارند، یعنی گروه هایی مثل «حشد شعبی» در عراق و گروه های «فاطمیون» و «زینبیون» و «حزب الله»‌ در سوریه و لبنان و حوثی ها در یمن یا حتی باندهای جنایتکار و تروریستی که اقدامات تحریک آمیز مخفیانه در بحرین و کشورهای دیگر خلیج انجام می دهند. گذشته از کشورهای یاد شده برخی کشورهای مغرب عربی هم گرفتار اقدامات تخریبی حکومت ایران هستند.
سپاه پاسداران که اکنون نقش محوری در صحنه سیاسی و امنیتی و اقتصادی ایران دارد به صراحت از مداخله گری های خود پرده برمی دارد و اعلام کرده که کنترل چهار پایتخت عربی را در اختیار دارد. تصاویر قاسم سلیمانی فرمانده «سپاه قدس» در حال بازدید از جبهه های درگیری در سوریه یا عراق در مناسبت های گوناگون منتشر می شوند. این در حالیست که این شخص تحت پیگرد سازمان های بین المللی قرار دارد!

نکته دوم این است که برنامه های هسته ای ایران از لحاظ علمی هم عامل تهدیدی به شمار می رود که آن را نباید دست کم گرفت. برنامه هسته ای ایران از منظر ژئوپلیتیکی امنیت و سلامت منطقه خلیج را در معرض خطر قرار می دهد. ایران روی گسل های لرزه زای خطرناکی قرار گرفته است. شماری از نیروگاه های هسته ای ایران در اماکنی ساخته شده اند که با خطر زلزله روبرو هستند. یک نیروگاه هسته ای مهم در بندر بوشهر قرار دارد. این بندر فاصله چندانی تا سواحل شبه جزیره عربستان ندارد و در نتیجه به راحتی می توان تصور کرد که اگر سانحه ای هسته ای در نیروگاه اتمی بوشهر به وقوع بپیوندد قطعا نشت مواد رادیو اکتیو فاجعه آفرین خواهد بود. در سال ۲۰۱۱ اتفاق مشابهی در نیروگاه هسته ای فوکوشیما در شمال ژاپن روی داد.

بی تردید کشورهای آلمان و فرانسه و بریتانیا حق دارند که موافق یا مخالف خط سیاسی واشنگتن باشند اما دفاع این کشورها از برجام بیشتر بخاطر منافع و سرمایه گذاری های اقتصادی است.

شرکت ها و بانک های متمایل به وارد شدن به بازار مصرف ۹۰ میلیونی ایران نمی خواهند به این نکته اعتراف کنند که برجام به معنای آزاد گذاشتن دست نظام تهران برای سرکوب اپوزیسیون داخل کشور است و افزایش مداخله گری های حکومت ایران در کشورهای عربی همسایه برایشان مهم نیست. این مداخله جویی ها منجر به ایجاد دو بحران عمده شده است: بحران پناهجویان که الان کشورهای اروپای غربی و مرکزی گرفتارش شده اند و بحران ظهور گروه های تروریستی تندرو که در واکنش به شعارهای اسلامگرای «شیعی» تهران شعارهای اسلامی «سنی» سر می دهند.

با استناد به آمارهای مستند صادرات ایران به کشورهای اتحادیه اروپا در سال های ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ افزایش ۳۷۵ درصدی داشته است. شرکت های اروپایی هم در بازار ایران سرمایه گذاری های قابل ملاحظه ای انجام داده اند. تسهیلات بانکی که پا به پای این سرمایه گذاری های رو به افزایش انجام می شود در حال گسترش است.

بنابراین می توان گفت رویکرد سه کشور اروپایی طرف ایران در برجام مشابه موضع دولت باراک اوباما است. دولت باراک اوباما با برجام به بازپروی و توامند سازی حکومت ایران پرداخته و اقدامات آن را قابل توجیه کرد. دولت اوباما حکومت تهران را به عنوان شریک و متحد خود در خاورمیانه مطرح کرد و پرونده هسته ای را کلا از رویکرد سیاسی این کشور جدا کرد.

این کشورها ظاهرا این نکته را فراموش کرده اند که ایران بعد از چین با توجه به جمعیت این دو کشور بیشترین اعدام را دارد و اینکه بیشتر اعدام ها در میان اقلیت های قومی و مذهبی و با انگیزه سیاسی انجام می شود.
این کشورهای مدعی حقوق بشر ظاهرا نمی خواهند کارنامه تیره حقوق بشری حکومت ایران را محکوم کنند. حکومتی که حتی با چهره های درون نظام مثل میرحسین موسوی نخست وزیر سابق و مهدی کروبی رئیس سابق پارلمان گذشت و مدارا نمی کند. حالا بگذریم از تعامل نظام ایران با ابوالحسن بنی صدر نخستین رئیس جمهور «جمهوری اسلامی» که اکنون در فرانسه در تبعید به سر می برد.

این کشورها که به همان بهانه جویی های اوباما و مقابله با «تروریسم اسلامی» (تنها سنی) متوسل شده اند نمی خواهند به نقش آفرینی مخرب و منفی حکومت تهران در تغذیه و همکاری تنگاتنگ با برخی گروه های تندروی سنی در سراسر جهان از جمله «القاعده» اعتراف کنند.

برلین و پاریس و لندن می خواهند ما را به همان «منطق» جان کری وزیر خارجه اسبق آمریکا متقاعد کنند. کری بارها در آخرین مراحل مذاکرات هسته ای با ایران اعلام کرد «گفت و گو تنها درباره پرونده هسته ای بوده و مسائل دیگر را در بر نمی گیرد.» این همان «منطق» کج و معوج کری است که در واکنش به اظهارات ترامپ مبنی بر «عدم پایبندی» ایران به برجام و بستن دست و پای سپاه (تمام ارگان ها و شاخه های آن) عنوان شد.

چنانکه همه می دانیم مقصود مستر کری از «مسائل دیگر» همان دخالت های سیاسی و نظامی و امنیتی ایران در کشورهای عربی است که «واشنگتن در دوره اوباما» آنها را نادیده گرفت.

در پایان باید گفت سه کشور اروپایی یاد شده که مدعی سیاست اخلاق مدارانه و استقبال پناهجویان از خاورمیانه هستند می توانند اقدامات بهتری هم انجام بدهند و به قول معروف «پیشگیری بهتر از درمان است» عمل کنند.

در اینجا «پیشگیری»‌ را می توان خیلی ساده و با ریشه کن کردن آفت تندروی و خرابکاری و نفرت پراکنی که عامل ایجاد و پرورش تروریسم است انجام داد.