کلیسای «تمام ملل» در بیت المقدس – عکس از آژانس خبری فرانسه

کلیسای «تمام ملل» در بیت المقدس – عکس از آژانس خبری فرانسه

بیش از ۲۰ سال است که من تمام تلاش خودم را کرده‌ام تا بتوانم پلی بین اسلام و مسیحیت بسازم و غفلت و سوء تفاهم میان‌شان را از بین ببرم. اسلام دومین جامعه مذهبی بزرگ دنیا و دومین جامعه مذهبی بریتانیا را به خود اختصاص داده و به همین دلیل رابطه میان اسلام و مسیحیت باید دغدغه هر انسان منطقی و عاقل باشد. این یکی از دلایلی است که من به تلاش‌های برای ایجاد پل ارتباطی میان مذاهب از جمله کمک به تاسیس مرکز مطالعات اسلامی آکسفورد و همچنین راه‌اندازی دانشکده هنرهای سنتی پرنس در سال ۲۰۱۴ افتخار می‌کنم. در سال ۲۰۰۸ من افتخار این را داشتم که به عنوان اولین مسیحی غربی مدرک دکترای افتخاری را از دانشگاه ۱۰۰۰ ساله الازهر قاهره کسب کنم و بتوانم به لطف خدا هر زمان که ممکن است پل ارتباطی را میان مذاهب ایجاد کنم.

مدت‌ها است که نسبت به تمامی جوامع مذهبی خاورمیانه که در حال حاضر رنج فراوانی را متحمل می‌شوند، دغدغه‌های بسیاری دارم. باید به حقوق تمام مردم مذهبی خاورمیانه احترام گذاشته شود. اما این که جوامع باستانی مسیحی در میان کسانی هستند که در حال حاضر با دشواری‌ها زیادی مواجهند، عمیقا من را متاثر می‌کند.؛ به رغم این حقیقت که تاریخ ریشه‌دار عمیق و دراز مدت آن‌ها در این منطقه گواه بردباری و درکی است که سران مسلمان در گذشته از خود نشان داده‌اند. به نظر من پل ارتباطی مد نظر ما در حال حاضر عامدانه از سوی اصول‌گرایان شبه‌نظامی با ارعاب، اتهامات کاذب و شکنجه در حال ویران شدن است. آروز و دعا می‌کنم که این وضعیت هر چه زودتر به پایان برسد.

این را نباید یادمان برود که مسیحیت در واقع از خاورمیانه متولد شد. این جوامع کلیساهای این منطقه بودند که ما را با کلیساهای اولیه آشنا کردند؛ این نکته را در دیداری که چند ماه پیش از کلیسای سوری‌های ارتدوکس لندن داشتم با شنیدن “زبان آرامی”، زبان حضرت مسیح، که زبان گفتگو و آواز در این کلیسا است، به خاطر آوردم. این منطقه ۲۰۰۰ سال است که از مجموعه غنی کلیساهای خاورمیانه بهره برده است؛ از جمله کلیساهای ارتدوکس‌ انطاکیه، یونانی‌ها، قبطی‌ها، سوری‌ها و ارمنی‌ها؛ کلیساهای کاتولیک‌ ملکانیان، مارونی‌ها، کاتولیک‌های سوریه، و رومی‌ها و همچنین کلیساهای شرق و کلیساهایی که اخیرا ساخته شده از جمله کلیسای وابسته به کلیسای انگلیس. اما هنور خاورمیانه و آفریقای شمالی کمتر‌ین میزان جمعیت، تنها ۴ درصد، مسیحی‌ها در دنیا را به خود اختصاص داده‌اند و این بر همه آشکار است که جمعیت مسیحی‌ها طی قرن اخیر به طرز شگفت انگیزی در خاورمیانه کاهش یافته و هنوز هم رو به کاهش است.

همین اتفاق تاثیر زیادی روی زندگی همه داشته، البته بیشتر روی زندگی مسیحی‌هایی که دیگر نمی‌توانند زندگی در خاورمیانه را تحمل کنند؛ وقتی چنین سنتی غنی رو به زوال می‌گذارد، همه چیزهای فوق العاده ارزشمند و غیرقابل بازگشت را از دست می‌دهیم. به این نکته مهم هم باید اشاره کرد که وضعیت مسیحی‌های کشورهای عربی از جمله سوریه، عراق، فلسطین، مصر وسایر کشورهای عربی و همچنین مسیحی‌های ایران با مسیحی‌های غربی ساکن خاورمیانه فرق می‌کند، آن‌ها عرب‌ها و شرقی‌های بومی هستند و به همین دلیل بخشی از بافت اصلی جوامع بسیاری از کشورهای خاورمیانه محسوب می‌شوند. در جریان سفرهایی که به این منطقه داشته‌ام، تحریک و علاقه‌مند شدم که درباره روابط و دوستی‌هایی که مرز میان گروه‌های مذهبی و قومی را مشخص می‌کند، مطالعه کنم.

از این موضوع هم کاملا آگاه هستم که خاورمیانه تنها بخشی از جهان نیست که مسیحی‌هایش با مشکل مواجهند و این را هم می‌دانم که این فقط مسیحی‌ها نیستند که در این منطقه با وضعیت دشواری روبه‌ور هستند. اما با توجه به شرایط ویژه‌ای که در حال حاضر پیش روی جوامع کلیساهای خاورمیانه قرار گرفته، به نظرم ضروری است که توجه همه را به این وضعیت موجود جلب کرد. در همین راستا، من از تلاش‌هایی که با هدف حفظ سنت‌های مهمان‌نوازی و میانه‌روی در خاورمیانه صورت می‌گیرد، به رغم شرایط پیچیده فعلی این منطقه، استقبال می‌کنم. همان اقدامی که از سوی کشور اردن صورت گرفت و من و همسرم در جریان سفر سال گذشته‌مان به این کشور با چشم‌های خودمان شاهدش بودیم. اردن بار دیگر با پذیرفتن هزاران هزار پناهنده، این بار از کشور سوریه، روحیه مهمان‌نوازی و بخشندگی خود را ثابت کرد. این کشور هم تحت حاکمیت ملک حسین و هم اعلیحضرت ملک عبدالله دوم دلگرم‌کننده‌ترین و جسورترین کشور منطقه از لحاظ بردباری و احترام پایا میان جوامع مذهبی خود بوده است. سایر کشورهای منطقه هم به نوبه خود با پذیرش جمعیت زیادی از مهاجران، به رغم فشارهای دائم از سوی کشورهایشان، روحیه بشردوستانه خود را ثابت کرده‌اند.

از سوی دیگر، در کنار این تصویر، من تلاش‌های خادم الحرمین الشریفین، اعلیحضرت ملک عبدالله عربستان سعودی و سایرین در راستای تشویق به گفتگوی و مباحثه مذاهب را لبیک می‌گویم. همچنین در جریان سفری که در ماه فوریه به قطر داشتم، از ملاقات با مسیحی‌هایی که پیشینه‌های مختلف داشتند و از گروه‌های مختلف بودند، بسیار خوشحال شدم.

حالا زمان آن فرا رسیده که تلاش‌های مشترک‌مان را برای تاکید بر آنچه سه دین ابراهیمی، مسیحیت، یهودیت و اسلام را به هم وصل می‌کند و برای بیان اعتراض‌مان علیه آنچه ما را از هم جدا کرده، دوچندان کنیم. برای این منظور، لازم است به خاطر بیاوریم که تاکید بر عشق‌ورزی به همسایه و ممارست آن نسبت به دیگران، که باعث عشق‌ورزی آن‌ها به ما می‌شود، پایه‌های اصلی صداقت، عدالت، شفقت و حقوق بشر است؛ همان رویکردی که طرح کلام مشترک سال ۲۰۰۷ در پیش گرفت و حالا مورد تایید بسیاری از ادیبان پیشروی اسلام قرار گرفته است. چنین منطق عمیقی در بطن تمامی این مذاهب وجود دارد، هر چقدر هم پیام‌شان در حال حاضر مبهم و گنگ شده باشد.

از این رو آرزوها و دعاهای مخصوص من پشت تمامی جوامعی است که با مشکل مواجهند؛ با هر دین و مذهبی که دارند. جدای دعای خیر ما باید در کنار دوستان مسلمان خود از چنین جوامعی حمایت کنیم و صدایشان را به جهان برسانیم. مگر قرآن نمی‌گوید:

«براى هر یک از شما [امتها] شریعت و راه روشنى قرار داده‏ایم و اگر خدا مى‏خواست‏شما را یک امت قرار مى‏داد ولى [خواست] تا شما را در آنچه به شما داده است بیازماید پس در کارهاى نیک بر یکدیگر سبقت گیرید بازگشت [همه] شما به سوى خداست آنگاه در باره آنچه در آن اختلاف مى‏کردید آگاهتان خواهد کرد.» سوره مائده آیه ۴۸