تصویری از صفحه نخست بعضی روزنامه های چاپ بریتانیا در روز برگزاری همه پرسی استقلال اسکاتلند - عکس از خبرگزاری فرانسه

تصویری از صفحه نخست بعضی روزنامه های چاپ بریتانیا در روز برگزاری همه پرسی استقلال اسکاتلند – عکس از خبرگزاری فرانسه

هفته های گذشته شاهد رقابت داغ بین رسانه های بریتانیایی بود که سقف حملات سنگین خود را بر عربستان سعودی افزایش دادند. گاهی به دلیل حمایت آن از تروریسم. و گاهی برای مطالبه به متوقف کردن اعدام یک متهم به تروریسم! و بار دگر برای رد حکم قضایی بر ضد یک شهروند بریتانیایی که قوانین محلی را نقض کرده بود. آن چه در این حملات قابل توجه است، این است که اکثر آن ها تلاش می کنند جوامع غربی را به طور کامل شبیه سازی کنند، و آن را به عنوان یک مدل و یک هدیه آسمانی، به جوامع جهان سوم ارائه دهند. به محض این که این حملات کمی آرام می گیرد، دوباره با دستور کار جدیدی که با دستور کار قبلی تفاوت چندانی ندارد شروع به کار می کنند. نیازی نیست که درباره موضوع این حملات سؤالی پرسیده شود، زیرا اکثر آن ها تکراری هستند، یک بار درباره رانندگی زنان، یک بار در مورد حجاب، بار دیگر درباره پرونده حقوق بشر، یا احکام اعدام، و غیره.. و بدین صورت تا زمانی که مطبوعات بریتانیایی وجود دارند، و تا وقتی که یک پادشاهی به نام عربستان سعودی وجود داشته باشد، این چرخه ادامه دارد و متوقف نمی شود.

در بحثی که با برخی از همکاران، که در رسانه های بریتانیا کار می کنند، داشتم درباره حساسیت شدید عربستان سعودی، در قبول انتقادات رسانه های غربی سؤال کردند، به آن ها گفتم: «این انتقاداتی که شما از آن ها صحبت می کنید در اصل کجا هستند؟ من چیزی جز زیر سؤال بردن نه تنها دستگاه قضایی عربستان سعودی، بلکه شریعت اسلامی نمی بینم که قوه قضائیه بر اساس آن پایه گذاری شده است. میان این که یک حکم قضایی مورد پسند شما واقع نشود، که این حق شما است و کسی با شما مخالفتی ندارد، و میان تحمیل کردن دیدگاه خودتان به طوری که شما هم دادستان کل باشید و هم قاضی، و دیگران تنها باید آنچه شما به آن ایمان و اعتقاد دارید را به اجرا در آورند، تفاوت بسیار است».

 در این جا ضرورت دارد که رسانه های غربی درک کنند که لازم نیست احکام قضایی عربستان سعودی برای بیست میلیون عربستانی خوشایند باشند. شاید برخی از آن ها این حکم یا آن حکم را نپذیرند، اما آن ها به خوبی می دانند که عدم خوشایندی چیزی است و زیر سؤال بردن چیز دیگری است.

عربستان سعودی  نقطه تقابل یک و نیم میلیارد مسلمان است و مکه مکرمه و مدینه منوره، دو شهر مقدس در میان مسلمانان را در خود دارد، علاوه بر این کشوری است که از بیشترین ثبات در منطقه ای برخوردار است که امواج دریا و شعله های آتش از هر سو آن را احاطه کرده اند، و لازم به ذکر نیست که بزرگ ترین صادر کننده نفت در جهان است. بنابراین جستجو در اخبار عربستان سعودی برای به دست آوردن تعداد بیشتر خوانندگان، امری کاملاً مفهوم است، اما آن چه نامفهموم و غیر قابل قبول است، به کار بردن آن به عنوان بهانه و توجیهی برای ضربه زدن به تمامی معیارها و اعتبار حرفه ای و شناخته شده از رسانه های بریتانیایی، و بهره برداری از مساحت گسترده ای برای قرار دادن عقیده شخصی در خبر است، که گاهی اوقات غیر حرفه ای به نظر می رسد.

شاهزاده محمد بن نواف سفیر ریاض در لندن کار خوبی کرد که نسبت به تغییرات نگران کننده در رویکرد بریتانیا نسبت به عربستان سعودی، که می تواند به عواقب وخیمی منجر شود هشدار داد. خطر به خودی خود در حملات رسانه ای و یا تجاوزات و مبالغه گویی نیست که هرگز متوقف نشده و نخواهد شد، بلکه خطر هنگامی است که حملات رسانه ای بر سیاست های رسمی دولت بریتانیا منعکس می شود، به خصوص وقتی که بریتانیا قرارداد برگزاری آموزش کارکنان خدمات زندان عربستان سعودی را لغو کرد. منافع بین ریاض و لندن در طول دهه های گذشته متوقف نشده بود، و به نفع دو کشور است که به هر آنچه به روابط بین آن ها خدمت کند ادامه دهند نه آن چه بر روابط تأثیر منفی بگذارد؛ با یادآوری این که هیچ یک از طرفین برای تقویت روابط بر دیگری منت نمی گذارد، زیرا منافع متقابل و مشترک هستند و در خدمت هر دو کشور هستند.

شکی نیست که کشورهای غربی در موضوع حقوق بشر بسیار پیشرفته هستند،  با این حال این دلیل نمی شود که درک تمامی کشورهای جهان را نادیده بگیرند، و یک دیدگاه غیر قابل بحث را در این باره تحمیل کنند. به طور مثال رسانه های بریتانیایی معتقدند که مفاد برخی از احکامی که بر اساس قوانین اسلامی صادر می شوند، «سرکوبگرانه» هستند، و با آزادی مطلق آن را مورد بحث قرار می دهد. اما آیا آن ها قبول می کنند کسی از جامعه ای دیگر مداخله کند و مثلاً قانون همجنس گرایی را، با توجه به این که بر خلاف غریزه انسانی است رد کنند؟ آیا جامعه غربی می داند که مفهوم شرقی از قرار دادن سالخوردگان در خانه سالمندان به دور از خانه و خانواده، جرم و جنایت و نقض آشکار حقوق بشر است؟

منطق، عقل و حتی قانون تایید می کند که ابتدایی ترین حقوق جوامع با توجه به طبیعت و ماهیت آن ها، و قوانینی که به قضاوت آن ها راضی شده اند، شکل گرفته است. و جوامع دیگر اجازه ندارند که توضیح دینی یا اجتماعی بر آن ها تحمیل کنند زیرا این یک حق مطلق است و زیر سؤال رفتن آن هرگز قابل قبول نیست.