دختران ایرانی در امتحان کنکور – عکس از گتی ایمیجز

دختران ایرانی در امتحان کنکور – عکس از گتی ایمیجز

تولد رشته مطالعات زنان در سال ۱۳۸۰ فضای دانشگاه های ایران را به روی رشته ای حساسیت زا گشود که ناکامی ها، کامیابی ها و پارادوکس های مبارزات فعالان ایرانی حقوق زنان را به کلاس ها و پژوهش های دانشگاهی ایران وارد می کرد. با افزای آمار قبولی دختران اکنون آنها به طور رسمی و منسجم شاهد امکانی برای پژوهش تخصصی درباره “جنسیت و توسعه”،”نظریه های فمینیستی”،”حقوق زن” و موضوعات مشابه بودند و چشم انداز بهتری برای فعالیت در جهت برابری حقوقی و اجتماعی زنان و مردان را مشاهده می کردند.

سال های ریاست جمهوری محمد خاتمی این امکان را فراهم کرد که این رشته از دستکاری های ویران کننده پروژه اسلامی کردن تا حدودی در امان باشد اما با آغاز ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد شاهد افزایش دستکاری در مواد درسی و تغییر اساتید این رشته هستیم تا جایی که برای سال تحصیلی آینده (مهرماه ۹۲) دانشگاه تهران عملا این رشته را حذف کرده است.

با این حال دکتر فرهمند پور رئیس مرکز مطالعات و تحقیقات دانشگاه تهران در مصاحبه اختصاصی با ما خبر حذف رشته مطالعات زنان دانشگاه تهران را غیر واقعی دانسته و می گوید:”دانشگاه تهران اساسا برنامه ای برای حذف رشته مطالعات زنان ندارد و اتفاقا تقویت این رشته در دستور کار است. توضیح آن که تاکنون این رشته در ساختار گروه جامعه شناسی اجرا می شده در حالی که ایجاد گروه مستقل مطالعات زنان در کنار سایر گروه های آموزشی دانشکده علوم اجتماعی در حال برنامه ریزی است. به علاوه تا کنون این رشته بدون گرایش اجرا می شد در حالی که اجرای این رشته حداقل دردو گرایش مصوب وزارت علوم در برنامه کار دانشگاه قرار دارد. نظر به اجرای این تغییرات، جذب دانشجو در سال تحصیلی پیش رومتوقف شده و این رشته در ساختار جدید و با گرایش های دوگانه انشاءالله در سال تحصیلی بعد پذیرای دانشجو خواهد بود.”

اشاره دکتر فرهمند پور به دو گرایش مصوب وزارت علوم، گرایش های “مطالعات خانواده” و “حقوق زن در اسلام” است. همچنین ساری نورمحمدی دانشجوی مطالعات زنان در دانشگاه تهران در مصاحبه اختصاصی به ما می گوید که خارج شدن این رشته از زیرگروه جامعه شناسی به معنای تسلط اساتید با گرایش های علوم اسلامی (فقه و حدیث، تاریخ اسلام و …) در این رشته می باشد.

تولد مطالعات زنان

شرکت اعضای موسسه مطالعات و تحقیقات زنان (تاسیس ۱۳۶۵) در کنفرانس جهانی زنان در پکن در سال ۱۳۷۴، ضرورت تاسیس این رشته را برای شرکت کنندگان آشکار کرد. اما تاسیس رشته تا سال ۱۳۸۰ به تعویق افتاد و در این سال برای اولین بار در ایران همزمان در سه دانشگاه تربیت مدرس، علامه طباطبائی و الزهرا و با پیشگامی دانشگاه تربیت مدرس در دو گرایش “حقوق زن در اسلام” و “زن و خانواده” آغاز به کار کرد. دانشگاه های تهران ، آزاد، شیراز و اصفهان نیز بعدا به آنها پیوستند.

به طور رسمی هدف تاسیس این رشته «…معرفی شان و نقش زن در جهان هستی از دیدگاه اسلام، تربیت نیروی انسانی متخصص در امور زنان و…” عنوان شده است. همچنین پیش بینی شده است که این رشته به تربیت کارشناس در امور زنان جهت مشاوره در کلیه سطوح (کمیسیون های مجلس، بهزیستی،زندان ها، آموزش و پرورش و …) کمک کند.

ویژگی های رشته مطالعات زنان دانشگاه تهران

رشته مطالعات زنان در دانشگاه تهران به موضوعاتی چون: نظریه های فمنیستی، جنسیت و توسعه، حقوق زن و…می پردازد. در این رشته مجموعا ۴۴ پایان نامه تا سال ۹۱ دفاع شده که ۹۵ درصد توسط دانشجویان زن و تنها ۵ درصد توسط مردان نوشته شده است. موضوعات این پایان نامه ها شامل مواردی چون: کلیشه های جنسیتی و ساختار قدرت در خانواده، تبعیض جنسیتی، سقط جنین تا بازنمایی زن و جنسیت در ادبیات و روابط خارج از ازدواج را در بر می گیرد.

در میان پایان نامه ها تنها دو موضوع یکی “بررسی الگوی دینی تعالی دختران” و “گونه شناسی هیات های مذهبی زنان” از میان ۴۴ موضوع، دارای بار مذهبی بوده اند و بقیه در حوزه مسائل مورد توجه جنبش زنان طبقه بندی می شوند. از نقطه نظر ایدئولوژی محافظه کاران حاکم در ایران که کنترل دانشگاهها از دغدغه های اصلی آن به شمار می آید،این برون داد نمی توانست رضایت بخش تلقی شود.

بازنگری و حذف در رشته مطالعات زنان

بازنگری وزارت علوم ابتدا با روش هایی چون حذف ۶ واحد از نظریه های فمینیستی در دانشگاه تهران آغاز شد. اما مسئله به اینجا خاتمه نیافت و با انتشار دفترچه انتخاب رشته کارشناسی ارشد امسال مشخص شد که این رشته در دانشگاه تهران حذف یا موقتا تعطیل شده است.

اسلامی کردن مطالعات زنان و چرایی حذف آن

اگر در میان فمینیست ها این ایده رواج دارد که رشته مطالعات زنان «شاخه آکادمیک جنبش آزادی بخش زنان» (مشیر زاده،حمیرا؛ مقدمه ای بر مطالعات زنان، تهران، ۱۳۸۳) است، برای جمهوری اسلامی این گزاره بهانه و انگیزه بسیار خوبی برای حذف و تغییر همه مولفه های این رشته بوده است.

از سوی دیگر برخی نمایندگان محافظه کار مجلس همانند حداد عادل عدم تطابق این رشته با اسلام و رویکرد فمینیستی آن را از علل بازنگری این رشته دانسته اند.

این تطبیق رشته با ارزش های دینی آثار و تبعات بسیاری بدنبال دارد. سالها ست که علوم انسانی دانشگاههای ایران در آزمایشگاه تطبیق با ارزش های دینی تکه تکه می شود. این روند از یک سو به تضعیف علوم انسانی خصوصا علوم اجتماعی دانشگاهی انجامیده و از سوی دیگر جایگاه اجتماعی فارغ التحصیلان این رشته را در بازار کار به شدت متزلزل کرده است.

چرایی تلاش برای اسلامی کردن علوم و دانشگاهها و خصوصا علوم انسانی به ریشه های تاریخی عمیق تری باز می گردد که به روندهای مهم فکری و سیاسی تاریخ معاصر ایران پیوند خورده است.

با فعال بودن تنازعاتی میان اسلام گرایی و سکولاریسم، حکومت الله و حکومت مردم در فضای فکری سیاسی ایران و انبوهی از آشفتگی های مفهومی حول و حوش مفاهیم جدیدی همچون علوم اجتماعی مدرن، گروههای سیاسی– مذهبی خاصی توانسته اند در این تنازعات با پشتوانه قدرت رسمی در دستکاری در مکانیسم های دانشگاهی ایران توفیق یابند.

از این منظر موج دومی از بازنگری و اسلامی کردن دانشگاهها از سال ۸۴ با رهبری فکری-ایدئولوژیک جریان مصباح یزدی و شاگردان او در شورای انقلاب فرهنگی کلید خورد. مسأله ای که اکنون با بازنگری و حذف رشته مطالعات زنان و راه اندازی گروهی به نام گروه علوم اجتماعی اسلامی در دانشگاه تهران در حال پیگیری است و به روایت دکتر فاطمه صادقی استاد پیشین رشته مطالعات زنان: “شاید بتوان گفت هیچ دوره ای از تاریخ ایران مدرن شاهد این نبوده که نهادهای رسمی به چنین مقابله گسترده ای با خواسته های زنان بپردازند. ”

دیدگاه های مخالفان و موافقان رشته مطالعات زنان

هم در میان دانشجویان این رشته و هم اساتید آن مخالفان و موافقانی با این رشته و مواد درسی آن وجود داشته و دارد. اساتید و دانشجویانی که نسبت به وضعیت حقوق و موقعیت زنان در جامعه ایران دیدگاه انتقادی دارند و از فعالیت های جنبش زنان حمایت می کنند (همانند: دکتر شهلا اعزازی، دکتر فاطمه صادقی، دکتر ژاله شادی طلب که تقریبا همگی اکنون از این رشته کنار گذاشته شده اند) مدافعان این رشته دانشگاهی هستند و در مقابل آنها کسانی هستند که بدنبال اسلامی کردن این رشته هستند(همانند: دکتر فرهمند پور، دکترپناهی، دکتر جاراللهی و یا دکتر نهله غروی نائینی دید.)

بر اساس همین مخالفت ها گرایشی در چند سال اخیر در کار بوده است که اساتیدی با گرایش های علوم اسلامی در این رشته مسلط شوند به عنوان نمونه رئیس گروه مطالعات زنان دانشگاه تربیت مدرس دکتر در رشته علوم قرآن و حدیث و دکتر فهیمه فرهمند پور رئیس مرکز مطالعات زنان دانشگاه تهران دانش آموخته تاریخ اسلام است.

در میان دانشجویان نیز نظرات متفاوتی وجود دارد. مریم رضایی دانشجوی سابق مطالعات زنان دانشگاه علامه طباطبایی در مصاحبه اختصاصی با ما از مخالفت های جدی برخی از اساتید و مدیران گروه با مطالعات زنان خبر می دهد و می گوید:”که با گذشته زمان موارد درسی اسلامی و در نقد فمینیسیم به دروس این رشته افزوده شد.”

رضایی در تحلیل چرایی مخالفت برخی اساتید با این رشته به ما می گوید: “درواقع رشته ی ما به نظر بعضی از اساتید -همانند دکتر پناهی – کاملا غیر ضروری بود و به نظر، علت آن متفاوت بودن دانشجویان این رشته از نظر نوع لباس پوشیدن ونوع اعتماد به نفس شان بود و از این روی در فضای دخترهای دانشکده هم کاملا تاثیرگذار بود. دیگر اینکه این رشته حاوی سویه های اکتیویستی است. همه ی این مواد درسی به شکلی باعث حساس سازی جنسیتی می شد و خیلی از بچه ها در نهایت مایل بودند در سطح عملی هم کار مثبتی انجام بدهند.”

ساری نورمحمدی دانشجوی فعلی رشته مطالعات زنان دانشگاه تهران نیز در مصاحبه ای اختصاصی به ما می گوید:” جریانی در دانشگاه تهران در کار هست که رشته مطالعات زنان را از حالت محض این رشته خارج و آنرا شاخه بندی کند و به نوعی گرایش فقهی و اسلامی به آن بدهد.”

این دانشجو با اشاره به “کم سوادی دانشجویان این رشته و غلبه مدرک گراها و گرایش های فمنیست اسلامی” از ” علایق اندک دانشجویان به فعالیت های کنشگرانه” سخن می گوید و معتقد است:” نکته تاسف انگیز آن است که دروس این رشته را به اساتیدی می دهند که تخصصی در این زمینه ندارند.”

از سوی دیگر برخی دانشجویان مانند سمیه مقدم دانشجوی رشته مطالعات زنان دانشگاه تهران معتقدند: “خروجی این رشته در تقویت اعتقادات دینی در مقابل نتایج غربی فمینیستی بسیار کمرنگ بوده و کمترین کارکردها را دارد و فارغالتحصیلان این رشته از اهداف اولیه و اسلامی آن دور شده و غافل ماندهاند. ”

سویه اکتیویستی رشته مطالعات زنان و باز شدن فضای آکادمیکی برای بحث و گفتگو درباره نابرابری های جنسیتی که بطور پیوسته بحث از حقوق و ارزش های اسلامی را به میان می کشد، خشم و نگرانی محافظه کاران در ایران را بدنبال داشته است. با همه تلاشی که برای بازنگری در این رشته و کاهش واحدهای درسی حساسیت زای آن مانند نظریه های فمینیستی و افزودن واحدهایی چون حقوق زن در اسلام، مبانی فقه و … انجام شده اما تولد چنین رشته ای به خودی خود حاوی تاثیرات مثبتی بر مبحث حقوق و نابرابری های جنسیتی در ایران است. جالب توجه اینکه سال گذشته وزارت علوم مصوبه ای را از تصویب گذراند که رشته مطالعات زنان در دوره لیسانس تاسیس خواهد شد گرچه آنرا” معارف اسلامی و مطالعات زنان” نامگذاری کرده اند.

با این همه و با همه تغییرات مواد درسی، اساتید و حذف رشته از برخی دانشگاهها، این موضوع که دانشجویان بیشتری از این به بعد چه در دوره لیسانس این رشته و چه در دوره کارشناسی ارشد و دکتری درگیر با نظریه های برابری جنسیتی از یکسو و فقه و حقوق زنان در اسلام از سوی دیگر خواهند شد، نتایج پیش بینی شده ای آنچنان که دلخواه محافظه کاران باشد بدنبال نخواهد داشت. تناقض های فراوانی که بین نظریه های برابری خواهانه و فقه اسلامی که از این پس بیشتر در این رشته تدریس خواهد شد، این رشته را آبستن فرزندانی متفاوت خواهد کرد.