عکس از تسنیم

عکس از تسنیم

بر پایه نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن در ایران در سال ١۳٩٠، جمعیت جوان ٢٠ تا ۳۴ سال این کشور ٢۴ میلیون و ۵٩ هزار و ۷۵ نفر بودند، که ۳٢ درصد کل جمعیت در این سال را تشکیل می داده اند. در سال ۸۵ نیز جمعیت جوان در ایران ٢١ میلیون و ۷۸٩ هزار و ٩٠۵ نفر بوده، که ۳٠٫٩ درصد کل جمعیت ایران در این سال بوده است. با توجه به اینکه برپایه همین نتایج ٣٢٫٢ درصد جمعیت درسال ٩٠ به جمعیت زیر ٢٠ سال تعلق داشته است، درنتیجه ۶۴٫٢ درصد ( نزدیک به دوسوم ) از کل جمعیت دراین سال زیر ٣۵ سال عمر داشته و “جوانی جمعیت ایران” را به نمایش می گذارد.

برپایه جدول رتبه بندی پیرترین و جوان ترین کشورهای دنیا در سال ٢٠١۳، ایران با میانگین سنی ٢۷٫۸ سال مقام ١٠١ را در بین میان ١٩۴ کشور دنیا داشته است.

جدول (١) جمعیت به تفکیک گروههای پنج ساله در سرشماری های ١٣٨۵ و ١٣٩٠ (ماخذ مرکز آمار ایران)

“جوانی جمعیت ایران” با برآوردن نیازاهایی همچون اشتغال، آموزش، ازدواج و تشکیل خانواده، بهداشت، و مسکن همزاد و همراه است. اگر در این میان “اشتغال” اصلی ترین نیاز جمعیت جوان ایران باشد برپایه نتایج سرشماری سال ٩٠ نرخ مشارکت در بازار کار ۴١.۷٢ در صد بوده است. یعنی ۴١.۷٢ در صد از جمعیت کشور خود را شاغل و یا بیکار در جستجوی کار معرفی کرده اند. جمعیت شاغل طبق تعریف شامل کلیه افرادبالای ١٠ سال است که در هفته قبل از پرسش، یک ساعت کار کرده یا به دلیلی به طور موقت کار را ترک کرده باشند، در حالی که این تعریف بین المللی انطباق چندانی با شرایط اقتصاد ایران در مقایسه با کشورهای توسعه یافته ندارد.

کل جمعیت شاغل ایران در سال ١٣٩٠ معادل ٢٠.۵۵ میلیون نفر بوده اند که از این تعداد ١۷.۸٣ میلیون نفر را مردان و ٢.۷٢ میلیون نفر را زنان تشکیل می داده اند. جمعیت شاغل در سال ١٣۸۵ معادل ٢٠.۴۸ میلیون نفر گزارش شده است (١۷.۷ میلیون مرد و ٢.٨ میلیون زن). برپایه این ارقام در فاصله این پنج سال در دولت محمود احمدی نژاد فقط تعدادی ناچیز یعنی حدود ۷١ هزار شغل ایجاد شده است.

جالب اینکه به رغم نرخ بیکاری ١۴.۷۴ درصدی برآمده از نتایج سرشماری سال ٩٠، مرکز آمار ایران در دولت احمدی نژاد این نرخ را برای این سال ١٢.٣ درصد اعلام کرده است که تفاوت معناداری را با نرخ مزبور نشان می دهد تا بدین ترتیب نرخ بیکاری را کمتر نشان می دهد.

جدول (٢) نرخ مشارکت (جمعیت ده ساله و بیشتر) و بیکاری در سال ١٣٩٠

نکته در خور توجه در این باره نرخ بیکاری زنان است. طبق اطلاعات جدول (٢) نرخ مشارکت زنان در بازار کار ١٢.۴ درصد بوده است. به این معنی که این درصد از جمعیت زنان خود را بیکارِدر جستجوی کار و یا شاغل گزارش کرده اند. این درصد از سال ١٣۸۵ نیز پایین تر است که طی آن نرخ مشارکت زنان ١۶.۴ در صد گزارش شده است. (نرخ مشارکت کل در سال ١٣۸۵ معادل ۴٠.۴ درصد و نرخ مشارکت مردان ۶٣.٩ درصد گزارش شده است. نرخ بیکاری زنان در سال مزبور ١۶.٢ درصد بوده است که از رقم ٢۴.١٩ درصد سال ١٣٩٠ کمتر است). به این شکل، مشکل بیکاری زنان در این مدت بارزتر و بیشتر شده است.

حدود ۶١ درصد از زنان بالاتر از ١۵ سال در سر شماری سال ٩٠ ، خود را متاهل و ٣٠ درصد مجرد گزارش کرده اند. از آنجا که عدم مشارکت کافی زنان در بازار کار به دلیل کمبود فرصت های شغلی است مشکل اجتماعی بیکاری زنان را می توان بیش از آنچه آمار مزبور نشان می دهد دانست. برای مثال اگر نرخ مشارکت زنان را در حدود ٢٠ درصد (تقریبا یک سوم مردان) فرض کنیم نرخ بیکاری زنان به ۵٣ درصد می رسد. به عبارت روشن به رغم روند افزایشی زنان باسواد و حضور اجتماعی آنان، دستیابی به فرصت های شغلی در سال های ۸۵ به بعد و در دولت احمد نژاد برای زنان کمتر و بدتر شده است.

یادآور می شود که مطالعه های انجام شده در مورد فقر در ایران عموما نشان می دهد که احتمال قرار گرفتن خانوار های دارای دو نفر صاحب در آمد در زیر خط فقر بسیار کم است. بنا بر این ایجاد فرصت برای اشتعال زنان نه تنها به علت رفع محرومیت از آنها در فعالیت های اجتماعی و اقتصادی مهم است، بلکه سیاستی موثر برای مقابله با فقر نیز به حساب می آید.

نمودار زیر نرخ بیکاری را بر حسب سن و جنس نشان می دهد. همانگونه که نشان داده می شود در اکثر گروه های سنی بیکاری زنان بالا تر از بیکاری مردان است. همچنین نرخ بیکاری جوانان به نحو بارزی بالاتر از سایر گروه های سنی است. در گروه سنی ١٠-١۴ سال، نرخ بیکاری به نظر پایین تر است اما علت این است که افراد این گروه سنی شاغل به تحصیلند و یا به دلیل سن کم جویای کار نیستند و بسیاری از آنها در جمعیت فعال به حساب نمی آیند.

نرخ بیکاری زنان و مردان در سن بحرانی ٢٠-٢۴ سالگی بالاتر از سایر سنین است و برای زنان معادل ۴۸ درصد جمعیت فعال و برای مردان بالاتر از ٢۷ درصد است. نرخ بیکاری در سنین ٢۵-٢٩ نیز در رتبه بعدی قرار دارد.

یاد آور می شود آخرین گزارش مرکز آمار ایران میانگین نرخ بیکاری سال ۱۳۹۲ را ۱۰٫۴ درصد اعلام کرده که این نرخ برای مردان ۸٫۶ و برای زنان ۱۹٫۸درصد است. برپایه این گزارش میانگین نرخ بیکاری جوانان ۱۵تا ۲۴ ساله دراین سال ۲۴ درصد است در حالی که این نرخ به طور کلی برای مردان ۲۰ و برای زنان ۴۰٫۸درصد است.

متوسط نرخ مشارکت اقتصادی در سال ۱۳۹۲ معادل ۳۷٫۶ درصد اعلام شده که این نرخ برای مردان ۶۳ و برای زنان ۱۲٫۴درصد است.

هرچند این ارقام تفاوت معناداری را نسبت به نتایج سرشماری سال ٩٠ نشان می دهد اما همچنان نرخ بالا و دورقمی بیکاری را در ایران نشان می دهد. جالب است که برپایه گزارش مرکز آمار تعداد جمعیت شاغل کشور در سال ٩٢ بالغ بر ٢١.٣ میلیون نفر بوده که از تعداد شاغلین سال ٩٠ اندکی کمتر است، و تعداد بیکاران نیز حدود ٢.۵ میلیون نفر گزارش شده است.

با توجه به ساختار هرم جمعیتی ایران و جوانی جمعیت، علاوه براین تعداد ٢.۵ میلیون نفر جمعیت بیکار، در پنج سال آینده جمعیتی به تعداد حداقل ۵ و حداکثر ۸ میلیون نفر وارد بازار کار خواهند شد که عملکرد اقتصاد ایران باید پاسخگوی آنها باشد. در اینجاست که سئوال “جوانی جمعیت ایران؛ تهدید یا فرصت؟” مطرح می شود، و البته پاسخش بستگی به چگونگی عملکرد اداره کنندگان کشور در این باره دارد. اگر به نیاز اشتغال جوانان پاسخ داده شود این جوانی جمعیت، یک “فرصت” مغتنم برای کشور خواهد بود وگرنه این نیرو و امکان می تواند تبدیل به “تهدید” شود، چرا که نرخ بیکاری بسیار بالا در گروهای سنی جوان یک عامل مهم بحران های اجتماعی و سیاسی در جوامع است.

نخست اینکه جوانان در بهترین سنین فعالیت هستند و بیکارماندن آنها بخش قابل توجهی از سرمایه انسانی جامعه را به نحو غیر قابل جبرانی ضایع می کند، و در ادبیات اقتصادی نیز انباشت شدن جمعیت بیکاران را به عنوان “لشگر ذخیره آشوب” نامگذاری می کنند. دوم اینکه معمولا جوانان بیکار به ادامه تحصیل بی هدف، مهاجرت به سایر کشورها و یافتن مکان مناسب تر زندگی متمایل می شوند که یکی از علل اصلی مهاجرت از ایران و فرار مغزها را باید دراین واقعیت جستجو کرد.

اگر نسل جوان ایران را به صورت گروهی اجتماعی در نظر بگیریم با توجه به نرخ بیکاری بالا، متوسط در آمد این گروه اجتماعی پایین است. بنا بر این آنها به طور متوسط برای برنامه های دیگر خود نیز مانند ازدواج و تشکیل خانواده و مسکن با مشکل مواجه هستند، و یکی از علل افزایش سن ازدواج و افزایش نرخ طلاق در سال های اخیر در ایران را باید دراین واقعیت یافت.

در ادامه می توان به دیگر آسیب های اجتماعی ناشی از بیکاری در بین جوانان پرداخت که خود مقال دیگری را می طلبد، و باردیگر می توان این سئوال را مطرح کرد که “جوانی جمعیت ایران؛ تهدید است یا فرصت؟”

برپایه آنچه آمد، دینامیک جمعیت ایران و تحولاتی که از ساختار آن ناشی خواهد شد عامل مهمی در روند اقتصاد کشور و مسائل اقتصادی و اجتماعی در سالهای آتی خواهد بود. در این باره با توجه به جوانی جمعیت ایران، دو نکته درخور توجه ویژه است. یکی مسئله اشتغال و دیگری تناسب جمعیت با منابع کشور. از یک طرف برای جبران مشکلات فعلی و مشکلات آتی جوانی جمعیت، ایجاد شغل برای نیل به اشتغال کامل ضروری است، و از طرف دیگر به مرور زمان بایستی مشاغل مولد تر و با کارآئی بالاتر ایجاد شود تا بتواند به مشکلات مربوط به افزایش فقر و کاهش پس انداز های خانوارها و اجتماع غلبه نماید.

نکته دوم اینکه دلائل و شواهد متعددی نشان می دهد که محیط زیست فرسوده ایران، که طی هزاران سال مورد بهره کشی قرار گرفته، ظرفیت تامین جمعیت فزاینده را ندارد. دو منبع حیاتی اساسی مورد نیاز یعنی آب و هوای سالم دچار کمبود فزاینده است. خشک شدن رودخانه ها، تالاب ها و دریاچه ها و آلودگی فزاینده هوا به آلوده سازهای مصنوعی مانند گاز کربن و ترکیبات سرب و همچنین ریزدانه های معلق در هوا، که خود از تغییرات اقلیمی در منطقه حاصل می شود، نمونه این مشکلات است. پیش بینی های تغییرات آب و هوائی در سطح جهان نیز نشان می دهد مناطق خشک دچار خشکی بیشتر خواهند شد.

این مطلب توجه به جمعیت کشور در ارتباط با میزان منابع حیاتی را بیش از پیش از اهمیت بر خوردار می کند و معلوم نیست برپایه چه تحلیل و آماری مقامات عالی ایران خواستار افزایش جمعیت از طریق افزایش زاد و ولد هستند و مجلس هم در پی قانوگذاری برای تحقق این خواسته است؟ جوانی جمعیت ایران خود به مثابه “تهدید یا فرصت” پیشاروی اداره کنندگان کشور است، و به نظر می رسد اینان قبل از هر اقدام دیگری باید پاسخگوی نیازهای امروز این جمعیت باشند تا آنرا از “تهدید” به “فرصت” تبدیل سازند.