پوستر پنجاهمین جشنواره فیلم لندن

پوستر پنجاهمین جشنواره فیلم لندن

پنجاه و هفتمین دوره جشنواره بین المللی فیلم لندن، شامگاه چهارشنبه، ۹ اکتبر، با نمایش فیلم «کاپیتان فیلیپس» ساخته پل گرین گراس افتتاح شد.

در جشنواره امسال چهار فیلم ایرانی به نمایش درآمد که در اینجا نگاهی داریم به این فیلم ها:

نمایی از فیلم گذشته کاری از اصغر فرهادی

نمایی از فیلم گذشته کاری از اصغر فرهادی

گذشته (اصغر فرهادی)

بخش سوم سه گانه فرهادی (پس از درباره الی و جدایی نادر از سیمین) درباره مفهوم حقیقت و جلوه های مختلف آن که این مضمون پیشتر هم در جهان فیلم های فرهادی حضور داشت و اکنون در سه فیلم آخر به دغدغه اصلی او بدل شده است. جهان تلخ و پیچیده ای را تصویر می کند که در آن همه در آن واحد هم گناهکار و هم بی گناه هستند.

در نتیجه با فضایی به شدت جبرآلود و تقدیری روبرو هستیم که شخصیت های فیلم در آن گرفتار شده اند. این بار در اولین تجربه فرهادی در خارج از ایران، شخصیت های او فضای متفاوتی را در فرانسه تجربه می کنند، اما ردپای گذشته (ایران) شخصیت ها بسیار قوی و در مرکز توجه است.

خوشبختانه تغییر فضا و زبان، تاثیر زیادی در کار فرهادی ندارد و او کماکان موفق می شود تا تماشاگر را با شخصیت ها و دغدغه های خود درگیر کند. هرچند فیلم کمی طولانی است و در ساختار فیلمنامه به قوت و جذابیت «جدایی نادر از سیمین» نمی رسد، اما در نهایت با فیلم دیدنی دیگری از فیلمسازی که جهان متفاوتی می آفریند، روبرو هستیم. فرهادی می داند که با ابزار سینما چطور جهان مورد نظرش را خلق کند.

نمایی از فیلم پرده کاری از جعفر پناهی و کامبوزیا پرتوی

نمایی از فیلم پرده کاری از جعفر پناهی و کامبوزیا پرتوی

پرده(جعفر پناهی و کامبوزیا پرتوی)

فیلم تازه ای از جعفر پناهی خواه ناخواه با مسائل سیاسی می آمیزد و به دلیل مشکلات فیلمساز در ایران و زندان رفتنش، بحث درباره فیلم را دشوار می کند. هر دو فیلم آخر وی در خفا و بدون مجوز ساخته شده اند، به شدت شخصی هستند و درباره حال و روز فیلمساز در این مقطع از زندگی اش حرف می زنند.

پیدا کردن راهی برای ادامه فیلمسازی پناهی و شرکت فیلم در جشنواره ها به خودی خود خبر امیدوار کننده ای است، اما جدای از حاشیه ها، پرده فیلم جاه طلبانه ای است که حرف زیادی برای گفتن ندارد.

می توان حس و حال فیلمساز را درک کرد ( تلخی اش و حتی فکر کردن به خودکشی که در فیلم نمود دارد)، اما فضا و ساختار استحکام نیافته فیلم، آن را بیشتر به تجربه شعاری دیگری درباره وضعیت امروز پناهی بدل می کند که به علت حواشی خارج از متن- وضعیت او در حال حاضر- می تواند جذاب باشد، اما نه ماندگار.

نمایی از فیلم توقفگاه کاری از کاوه بختیاری

نمایی از فیلم توقفگاه کاری از کاوه بختیاری

توقفگاه (کاوه بختیاری)

همه چیز از یک اتفاق واقعی شروع می شود. کاوه بختیاری فیلمساز مقیم سوئیس که برای شرکت در یک جشنواره به یونان سفر کرده، با پسرخاله اش که به طور غیرقانونی خود را به یونان رسانده است و قصد دارد از آنجا به کشوری دیگر در اروپای غربی برود، برخورد می کند. این سرآغاز داستان تلخ مهاجران غیرقانونی ایرانی است که در یک خانه در یونان جمع شده اند، به امید گریز و رسیدن به یک زندگی بهتر در سرزمینی دیگر.

بختیاری ماه ها در این خانه می ماند و همانند شخصیت های فیلم اش زندگی می کند، تا با آنها صمیمی شود. در نتیجه، فیلم امتیازش را از این صمیمیت به دست می آورد، شخصیت هایی که چیزی برای پنهان کردن ندارند.

فیلمساز قراری با خود دارد که به گذشته شخصیت ها و علت مهاجرتشان نپردازد و فقط زمان حال آنها و احساسات شان را در موقعیت فعلی بررسی کند. در نتیجه به رغم ضعف های تکنیکی، می تواند صحنه های جذابی خلق کند، که در آن شخصیت های فیلم از قشرها و طبقات گوناگون، اما با یک هدف و آرزوی مشترک، بدون واسطه دوربین درباره خود حرف می زنند. دوربین کوچک فیلمساز آنها را تا آخرین لحظه دنبال می کند. برخی به قبله آمال خود می رسند و برخی حتی جان خود را از دست می دهند.

 نمایی از فیلم دست نوشته ها نمی سوزند کاری از رسول اف

نمایی از فیلم دست نوشته ها نمی سوزند کاری از رسول اف

دست نوشته ها نمی سوزند ( محمد رسول اف)

تجربه دیگری از محمد رسول اف، پس از تجربه زندان و حکم سنگین دادگاه که به صورت مخفیانه در ایران و بخش هایی در خارج از کشور، ساخته شده است، دغدغه های فیلمساز را درباره قتل های زنجیره ای و کشتار نویسندگان بیان می کند.

هر چند “به امید دیدار” با غیظ فیلمساز همراه بود و بخش هایی شعاری داشت، اما این بار دست نوشته ها با بیانی خالص داستان تلخ قتل های زنجیره ای و وقایع پس از آن، از جمله پرونده سازی برای سیامک پورزند، را روایت می کند و ابایی ندارد که در آن تیغ تیز انتقاد خود را متوجه روزنامه افراطی ای در ایران و دار و دسته امنیتی اش کند.

سینمای رسول اف غالباً بر اساس نماهای ساکن و بلند شکل گرفته بود، از جمله در کشتزارهای سپید که فرم و محتوا به خوبی در هم می آمیزد، اما این جا با دوربین روی دستی روبرو هستیم که فضای متشنج صحنه را بازتاب می دهد و ما را در ترسی فراگیر از موقعیتی تکان دهنده شریک می کند.

رسول اف این بار از تله شعار می رهد و موفق می شود، فارغ از آن چه که بر او و نسلی از هنرمندان و روشنفکران، گذشته، فیلم خوش ساختی ارائه کند که فارغ از مضمون تند و تیزش هم درخور توجه و ستایش است.