جزیره خارک

یک دعوتنامه از اهالی بومی یا ساکنان دیگر جزیره نیاز است تا اجازه ورود را بگیرید. اینجا بخشی از ایران است، اما برای ورود به آن چیزی به مانند ویزا نیاز دارید. اینجا دو بخش شده است.

بخشی آباد و بخشی ویران. اینجا اگر چه آب شیرین دارد، اما اهالی بومی آن با مشکل آب روبرو هستند. اینجا صیادی با سابقه ۲۰۰ ساله، اما از نفس افتاده است. اینجا آب و هوایش بوی نفت می دهد، اما این نفت سر سفره های اهالی نیامده است. اینجا ۱۴ هزار سال قدمت دارد، اما بسیاری از آثار باستانی آن از بین رفته است. با این همه، اینجا هنوز سرزمینی ویژه است و جلال آل احمد وقتی نیم قرن پیش پا در آن گذاشت، آن را در کتابش «خارگ، دُر یتیم خلیج فارس» اینگونه توصیف کرد:
« اوایل خرداد بود و هنوز هفت صبح بود. اما گرما دمدار بود و مرطوب، و نسیم خنکی از گوشه ناشناسی از دریا در آن می تراوید. خوشم می آمد که ماسه نرم فرودگاه را که غباری از آن بر نمی خاست با پا بپراکنم. حالت کودکی را پیدا کرده بودم که در عالم تخیلات خود به سرزمین عجیبی گام گذاشته است و در هر آنی به انتظار کشف تازه ایست. و نمی دانم چرا گمان می کردم آن چه پا بر آن نهاده ام چیزی است یا جایی است جدای از آن چه در اوراق کتابها دیده ام.»

خارگ (یا خارک) در جنوب ایران، جزیره ای مرجانی است که زمین شناسان قدمت آن را یک میلیون سال عنوان می کنند، اما می گویند کمی بیش از ۱۴ هزار سال است که بر سطح دریا ظاهر شده است.

این روزها جزیره در سلطه آهن و مشعل های نفت و دکل های مختلف قرار گرفته است و از بوی دود و گاز و نفت گریزی نیست.

برای ورود به این جزیره کوچک که کمتر از ده هزار نفر ساکن بومی و ده هزار ساکن غیر بومی دارد، باید از طرف فردی ساکن یا شاغل اجازه ورود گرفته شود. اگر فردی برای ارسال دعوتنامه وجود نداشت باید به فرمانداری شهرستان بوشهر رفت و با ذکر اینکه دلیل سفر چیست و مدت اقامت چه میزان است، مجوز را دریافت کرد و سپس از دو مسیرهوایی یا دریایی به این جزیره سفر کرد.

دلیل اخذ مجوز برای ورود به این جزیره وجود پایگاه های صنعتی و نظامی عنوان شده است، اما این مجوز گاهی مشکلاتی را برای خود اهالی ایجاد کرده است. به طوری که اگر کارت هویت بومی همراه آنها نباشد، می توانند مشکلاتی برای ورود آنها ایجاد کنند.

محمد یکی از بومی های خارگ است، اما در سال های اخیر طولانی مدت در جزیره ساکن نبوده است و به خاطر تحصیل و کار در مسیر تهران و خارگ است و هر چند ماه یکبار به جزیره سر می زند. او در گفت و گو با شرق پارسی درباره تجربه های خود در این زمینه می گوید: «چندین بار شده است که من کارت بومی ام را همراه نداشتم و وقتی می خواستم از فرودگاه خارج شوم، جلویم را گرفته اند و اجازه ورود نداده اند و در نهایت با کلی معطلی توانسته اند احراز هویت کنند که این برای من که بومی این جزیره هستم غیرقابل باور و ناراحت کننده است.»

جزیره ای که به انزوا کشیده شده است

  درخت لیل یا انجیر معابد که یکی از نمادهای خارگ محسوب می شود

درخت لیل یا انجیر معابد که یکی از نمادهای خارگ محسوب می شود

او معتقد است که اگر زمان جنگ بود شاید به خاطر حساسیت های این قانون توجیه پذیر بود، اما تداوم این قانون باعث می شود که این جزیره به انزوا کشیده شود همانطور که هم اکنون به این شکل درآمده است.

از سوی دیگر شنیده می شود برخی مسئولان به دنبال صدور کارت هوشمند برای ورود و خروج کارکنان شاغل و اهالی بومی جزیره با هزینه ۳۰۰ میلیون تومانی هستند.

اهالی بومی تنها اجازه ساخت و ساز در ضلع شرقی فرودگاه جزیره را دارد و بقیه مکان ها در اختیار شرکت پایانه های نفتی ایران و وزارت دفاع است. در بخشی که بومی ها ساکن هستند، بافت شهری فشرده و تراکم جمعیت بالا است.

جزیره، خاک حاصلخیز اندکی دارد و برای همین زیستگاه گیاهی ویژه ای در آن شکل نگرفته است اما یکی از نشانه های جزیره خارگ درختانی با نام «لیل» یا «انجیر معابد» است که با انطباق با اقلیم جزیره توانسته است، رشد کند. درختانی بزرگ و با سایه گسترده که دارای ریشه های هوازی و بیرون زده هستند. ریشه ها بر تنه درخت پیچیده اند و بالا رفته اند و از باد و هوا تغذیه می کنند. این درخت همیشه سبز و چهار فصل است.

از محمد درباره این درختان هم سوال می کنم که می گوید: «این درختان در طول سال ها همیشه در خارگ بوده اند و اتفاقا اگر مسئولان شهرداری بتوانند طرحی برای آنها داشته باشند می توانند هم باعث سرسبزی جزیره شوند و هم اینکه یک جلوه زیبایی به خارگ دهند.»

عمر این درخت که تا ۷۰۰ سال نیز تخمین زده می شود، دارای میوه‌هایی شبیه انجیر، ولی کوچک‌تر از آن و به رنگ قرمز بوده که اهالی، آن را مصرف می‌کنند و در زبان محلی «باتروک» نامیده می‌شود.

خاستگاه این درخت هند شرقی است و برخی معتقد هستند که این درخت به دست پرتغالی‌های مستعمره‌نشین به جزایر جنوب ایران آمده است.

ساحل مرجانی و آهوان وحشی از دیگر ویژگی های خاص جزیره خارگ است که آنها هم اسیر زندگی مدرن امروز بسیار آسیب دیده اند.

یکی از اصلی ترین گلایه های بومی های جزیره حضور غریبه ها در خارگ است. غریبه هایی که بیشترین امکانات در اختیار آنها است و جزیره را به «اینور فنس و آنور فنس» تقسیم کرده است.

مرقد محمدبن حنفیه در خارگ

مرقد محمدبن حنفیه در خارگ

یک زن میانسال خارگی در گفت و گو تلفنی با «شرق پارسی» می گوید: «سال ها است که در خانه پدری خود شبیه بیگانه ها شده ایم. حتی صاحب خانه هایمان هم نیستیم چون خانه ها در اختیار شرکت نفتی ها است و گویی الان مالک جزیره هستند. خانه های آنها زیبا و نو است و خانه های ما ویرانه که حتی سند هم نداریم. »

ساکنان بومی جزیره ساکن خانه هایی هستند که طبق مصوبه ای، متعلق به دولت (شرکت نفت) است و تنها به ساکنان آن اجازه سکونت بلند مدت داده شده است. یعنی هیچ یک از اهالی بومی سند مالکیت خانه هایشان را ندارند و تلاش مسئولان شهری جزیره برای برطرف کردن این مشکل تاکنون راه به جایی نبرده است. این مشکل حتی به گوش «حسن روحانی» رییس جمهور ایران نیز رسیده است و به مانند روسای جمهوری پیشین این کشور نیز قول هایی داده شده است تا اهالی بومی خارگ مالک خانه های خود شوند. مشکلی که اگر برطرف شود، گره از مشکلات دیگر هم باز می کند.

گویی در این جزیره بومی ها مالک چیزی نیستندT حتی اداره بنادر و کشتیرانی ادعای مالکیت اسکله جزیره را دارد، جایی که اهالی جزیره به شغل صیادی مشغول هستند. در حال حاضر حدود ۴۰۰ صیاد در خارگ فعالیت می کنند.

زن خارگی که همسرش صیاد است می گوید: «پدرم ماهیگیر بود و الان همسرم ماهیگیر است، اما مشکلات این کار هم زیاد است، چون هیچ کسی ما را حمایت نمی کند. به خاطر شرکت نفتی ها، آب هم آلوده است و تعداد ماهی ها هر روز کمتر می شود.»

از گذشته های دور زندگی خارگی ها از راه دریانوردی، صیادی به ویژه صید مروارید است و از سوی دیگر به دلیل اینکه خارگی ها دریانوردانی ماهر هستند، در بسیاری موارد راهنمای کشتی هایی می شدند که به سمت جزیره یا بوشهر در حرکت بودند.
از محمد درباره مشکلات دیگر خارگی ها سوال می کنم که او یکی دیگر از مهمترین مشکلات را رفت و آمد از جزیره به بوشهر و برعکس عنوان می کند: «از خیلی سال پیش که خاطرم می آید این مشکل پابرجا است. یک زمانی کشتی های کوچک این جابه جایی را انجام می دادند که با توجه به وضع دریا شاید خیلی وقت ها سفرها کنسل می شد و همین مشکلاتی را فراهم می کرد. الان هم که یک کشتی ۲۵۰ نفره اختصاص دادند، اما باز کفایت نمی کند و مشکلات گرفتن بلیت برای بومی ها یک دردسر بزرگ دیگر است.»

او می گوید که این مشکل بیشتر گریبان اهالی بومی را گرفته است و سایر افراد ساکن در جزیره که وابسته به شرکت نفت یا سایر شرکت ها هستند در جیبشان بلیت رفت و آمد همیشه هست.

محمد معتقد است برطرف کردن مشکل رفت و آمد شاید ابتدایی ترین کار برای اهالی خارگ باشد، اما گویی همین هم دریغ می کنند.

شاید باورکردنی نباشد جزیره ای که جزو معدود جزیره هایی است که در خلیج فارس آب شیرین دارد، اما یکی از مشکلاتش آب است.

زن خارگی به ما می گوید: «تقریبا تمام خانه های بومی ها مجهز به تانکر آب هستند، چون مخصوصا در فصل گرما مشکل آب زیاد است و سیستم لوله کشی مشکلات زیادی دارد.»

از او می پرسم که پس آب شیرین جزیره چه می شود؟ که می گوید: «این سوال را باید از نفتی ها و شرکت های پتروشیمی ساکن در جزیره بپرسید، چون گویا آن ها این آب شیرین را استفاده می کنند یا به خارج از جزیره برده می شود و خود اهالی سهمی ندارند.»

 گور معبدهای پالمیران از آثار باستان با اصول معماری دوران پارت ها و ساسانی ها در خارگ

گور معبدهای پالمیران از آثار باستان با اصول معماری دوران پارت ها و ساسانی ها در خارگ

بیکاری، مشکلات برق و گاز، مشکلات زیست محیطی، کمبود امکانات فرهنگی، ورزشی و بیمارستانی و … از دیگر مسائلی است که وقتی با اهالی خارگ مطرح می کنم برای هر کدام سخن های بسیار دارند. به طور مثال مشکلات گاز اهالی بومی در حالی است که سه شعله گاز بر روی دکل های بسیار بلند در همان حوالی هر روز می سوزند، اما بومی ها در حسرت لوله کشی گاز هستند و باید با حمل کپسول های سنگین گاز خانگی خود را تامین کنند.

علی قاسمی، بخشدار خارگ نیز چند ماه پیش به روزنامه ایران درباره مشکلات مردم جزیره گفته بود: «با شرکت گاز مکاتبات زیادی کردیم که برای گازکشی و ارائه خدمات به جزیره بیایند و آنها هم پذیرفتند، اما مشکل اسناد و در اختیار ندادن زمین از سوی شرکت نفت مانع ورود این اداره و ادارات دیگر به جزیره شد.»

او در بخش دیگر این گفت و گو می گوید: «ما از رییس جمهوری انتظار داریم با رسیدگی به مساله اسناد مردم، به حقوق بومیانی که قبل از ورود صنعت نفت به این جزیره در آن ساکن بودند توجه شود. بسیاری از طرح های این جزیره به دلیل همین موضوع اسناد و در اختیار نداشتن زمین، می خوابد و اعتبارش می رود برای شهر های دیگر. »

جزیره ای با آثار باستانی دیدنی و ارزشمند

غیر از مشکلاتی که اهالی خارگ با آن دست و پنجه نرم می کنند، کم بودن تعداد گردشگران با وجود پتانسیل این جزیره برای گردشگری از دیگر مشکلات خارگ است که شاید یکی از دلایل آن سخت گیری ها برای ورود به جزیره و دلیل دیگر فقدان زیر ساخت های توریستی در این خاک باشد، به طوری که این جزیره فاقد حتی یک هتل است.

اما این جزیره غیر از فضای طبیعی و مرجان ها و آهوان چه مکان های دیدنی دیگر دارد؟

برای پاسخ به این سوال باید کمی تاریخ خارگ را مرور کنیم. می گویند جزیره خارگ از سه هزار سال قبل از میلاد مسیح جزو قلمرو ایلامی ها بوده است. ایلامی هایی که پایتخت آن شوش بوده و نزدیک جزیره.

سال ها در خارگ باستان شناس ها به بررسی این قطعه از خاک ایران پرداختند و یافته های یک قرن پیش باستان شناسان فرانسوی نشان می دهد که تعلق این خاک به ایلامی ها در قبل از میلاد مسیح بی راه نبوده است.

  گور معبدهای پالمیران از آثار باستان با اصول معماری دوران پارت ها و ساسانی ها در خارگ

گور معبدهای پالمیران از آثار باستان با اصول معماری دوران پارت ها و ساسانی ها در خارگ

اما در دوره امپراتوری رم، این جزیره یک مثلث برای مبادلات بین ایران، غرب و هندوستان ایجاد می کرد. سال ها بعد پای پرتغالی ها، فرانسوی ها، انگلیسی ها و روس ها نیز به جزیره باز می شود. در آن دوران در جزیره گندم، جو، خرما و انگور به عمل می آمد و چندین چاه آب اهالی را تامین می کرد.

طبق نظر رومن گیرشمن ، رییس هیات باستان شناسی فرانسه در ایران که در کتاب خارگ در دهه ۱۳۳۰ خورشیدی منتشر شده، قدیمی ترین آثار کشف شده در خارگ، دو قبر سنگی مربوط به هزار سال پیش از میلاد مسیح است.

معبد پوزئیدون (خدای دریا) یکی از آثار باستانی خارگ به شمار می رفت. معبدی که از تاریخ ساخت آن اطلاعی وجود ندارد، اما شواهد نشان می دهد که در قرن چهارم میلادی معبد ویران شد و با توجه به اینکه ایرانی ها در آن زمان زرتشتی بودند، این معبد تبدیل به آتشکده زرتشتی می شود و بعد از ورود اسلام به ایران کارکرد معبد تبدیل به نمازخانه ای برای مسلمانان می شود.

گور معبدهای پالمیران از دیگر آثار تاریخی خارگ است. در گور معبدهای پالمیران، برخی از اصول معماری پارتی و ساسانی رعایت شده است. پالمیر نام یونانی قوم تَدمر است، این قوم تاجر پیشه بودند که کالاهای عربی و هندی را از ایران به غرب می بردند.

صومعه و کلیسایی نسطوری و مسجدی قدیمی مرقد محمدبن حنفیه که زیارتگاه مسلمانان است و البته بنا به روایتی مرقد یکی از نوادگان امام اول شیعیان است، از دیگر آثار باستانی این جزیره محسوب می شود که مراقبت نکردن درست از آنها باعث خرابی های جبران ناپذیری در برخی موارد شده است.

آب انبار، قنات، گورستان اهل سنت هم از دیگر مکان های دیدنی خارگ محسوب می شود.

در سال ۱۳۸۶ هجری خورشیدی نیز در پی احداث جاده ای در جزیره خارگ، کتیبه ای مرجانی پیدا شد که قدمت آن را به ۲۴۰۰ سال پیش تخمین می زنند. البته در این میان برخی هم با شک و تردید به قدمت آن می نگرند.

این کتیبه در پنج سطر است و در آن از شش واژه فارسی باستان استفاده شده که پنج واژه آن تاکنون ناشناخته بودند. در ترجمه این کتیبه آمده است: «(این) سرزمین خشک و بی‌آبی بود شادی و آسایش را آوردم.»

اما در خرداد ۱۳۸۷، این کتیبه توسط افراد ناشناس با سی نوک تیز تخریب شده و ۷۰ درصد نوشته های آن به شدت آسیب دید. با وجود این آثار باستانی ، میزان گردشگر در جزیره اندک است و گرد ناامیدی و انزوا بر چهره خارگی ها نشسته است که با وجود اینکه ۹۵ درصد صادرات نفت ایران، کنار گوششان انجام می شود، اما هیچ گاه بهره ای از طلای سیاه نبرده اند. آنها باز هم امیدوار هستند.