بازار مربد را در آغوش گرفته… و السیاب زیباترین سروده‌هایش را تقدیمش کرد

بصره تولید کننده نفت و خرما و شعر، آب شور می‌نوشد

بغداد: حمزه مصطفی

شاید کم باشند شهرهایی که وضع‌شان شبیه بصره باشد(۵۶۰ کیلومتری جنوب بغداد)، شهری آرمیده در ساحل شط‌ العرب، نقطه وصل رودهای دجله و فرات.

این شهر به تاریخ عربی اسلامی بازمی‌گردد در همه تحولاتش. از زمانی که صحابی عتبه بن غزوان در عهد خلیفه دوم عمربن الخطاب سنگ اول بنای این شهر را گذاشت. در تاریخ با مکاتب لغوی و فقهی و نوآوری‌های ادبی در همه زمینه‌ها شناخته می‌شود. بگذریم از بازارهایش و مشهورترین آنها “مربد” که بعد از عکاظ در مرتبه دوم بود. بازاری بود برای شعر و ادب.

 آن را “ارض السواد/سرزمین سیاه” می‌خواندند به دلیل انبوه نخلستان‌هایش. از بصره انواع خرما پخش می‌شد؛ خوش طعم‌ترین خرماهای جهان به خصوص برحی و بریم و تبرزل و اشقر.

همزمان با دوران نفت که در دهه دوم قرن گذشته در عراق آغاز شد، صنعتی که از کرکوک و موصل شروع شد تا به بصره رسید، تا به امروز که بصره بخش بزرگ تولید نفت عراق(۸۰ درصد) را به خود اختصاص داده است. در کنار این تحولات، نوآورانی در زمینه‌های مختلف از جمله و پیش از همه در شعر متولد شدند.

در صف اول شاعران نوپردازعرب در اواخر دهه چهل قرن گذشته بدر شاکر السیاب ایستاد. کسی که زیباترین قصیده‌هایش را که از جمله چشمان شعر عربی محسوب می‌شوند، در آن شهر و برای آن سرود. سروده‌های همچون؛ “سرود باران”، “شهر بی باران” “درکوچک” و “غریبه‌ای کنار خلیج”.

فقط سیاب نبود که پرچم پیشگامی و تجدد در ادبیات عربی مدرن را به دوش کشید، بلکه سعدی یوسف شاعر دیگر اهل بصره و محمد خضیر که بزرگ‌ترین داستان نویس نوآور در داستان کوتاه به شمار می‌رود هم بودند. از اینها گذشته کسان دیگری هم بودند که به زندگی هنری و ادبی و فکری این شهر غنا بخشیدند.

از آن به عنوان پایتخت اقتصادی یاد می‌شود اما به دلیل ناتوانی دولت‌های پیاپی پس از سال ۲۰۰۳ برتحقق وعده‌ها در همه زمینه‌ها، این نام و صفت جوهری ماند برکاغذ.

بصره سومین شهر بزرگ عراق پس از بغداد و موصل است، اما بخش بزرگی از خیرات عراق را تولید می‌کند. گذشته از اینکه با تنها بندرش؛ ام القصر بر خلیج ایستاده. همین ایستادن و اشراف کافی بود تا در ادبیات سیاسی برآن صفت “دهان خندان عراق” بنهند.

در دهه هشتاد قرن گذشته در دوره صدام حسین، دروازه اول جنگ ایران و عراق بود. اولین شهرعراقی بود که در مقطع معروف به “جنگ شهرها”، موشک‌های زمین به زمین ایرانی، برسر مردمش فروریخت. در سال ۱۹۹۱ و بعد از پیامدهای جنگ دوم خلیج که منجر به بیرون راندن عراق از کویت پس از اشغال آن کشور در سال ۱۹۹۰شد، بصره اولین شهری بود که علیه نظام سابق شورید. شورشی که به “انتفاضه شعبان” شناخته شد. در این شورش ۱۴شهر در مرکز و جنوب کشور سقوط کردند.

بعد از تغییرات سال ۲۰۰۳ و سقوط نظام سابق عراق توسط ارتش جرار امریکا که از بصره وارد عراق شدند و دقیقا از ام القصر، ارتش عراق برای مدت بیش از دو هفته مقاومت کرد. پس از آن ام القصر و بعد از آن بصره تا بغداد سقوط کردند.

پس از ۱۵ سال و با همه تحولاتی که این استان از سرگذراند، حال و روزشان هیچ تغییری نکرد، خواه در دوره دیکتاتوری مثل نظام سابق یا در دوره دموکراسی مثل نظام کنونی.

تفاوت بین این دو دراین است که در دوره سابق اجازه تظاهرات نمی‌دادند در حالی که در دوره جدید قانون اجازه تظاهرات می‌دهد.

بصری‌ها و از جمله کسانی که والاترین پیشگامان شعر و ادب هستند، دریافتند که تفاوت بین دو دوره فقط زبانی است نه در دستآوردها. آب شوری که امروز به کام مردم بصره می‌ریزد همان آبی است که در دوره‌های قبل می‌نوشیدند جز اینکه شوری آن به دلیل وفور آبی که وارد دجله و فرات می‌شد، کمتر بود. رودهایی که در آن زمان از عهده عقب راندن موج شوری به سمت خلیج برمی‌آمدند. اما امروز با کاهش آورده رودها مشکل به سطح آمده و برجسته شد.

دراین اوضاع برای اهالی بصره راهی نماند جز اینکه اعتراض‌های خشونت بار کنند، وقتی در دوره کنونی چیزی دستگیرشان نشد جز قانونی که به آنها اجازه می‌دهد تظاهرات کنند. وقتی هم پا را ازاین فراتر گذاشتند، کسانی در میان‌شان می‌روند و به آنها شلیک می‌کنند تا کسانی کشته و زخمی شوند و بحران را بیشتر کنند. شهر که نفت می‌دهد و خرما و شعر، چیزی نمی‌یابد جز تیر و نمک.