توییتر

توییتر

توییتر؛ سپاهی که در فضای فرهنگی جهان عرب ترویج گر دروغ و جعل است. یکی از سلاح های نوین مهلک که جوامعی با فرهنگ شکننده نظیر جامعه ما را از پا در می آورد.

از یک استاد آمریکایی که برای بازدید به دانشگاه کویت آمده بود پرسیدم آیا در آمریکا افراد هنگام ورود به سایت های اجتماعی از اسامی مستعار استفاده می کنند؟ او پاسخ داد به ندرت این اتفاق می افتد، چرا که نیت کاربران این سایت ها رساندن پیام خود به مردم است و نام مستعار نمی تواند با آن چه که مطلوب جامعه باز است همسویی داشته باشد.

در دنیای ما اعراب دقیقا برعکس است و اسم مستعار بیشتر از اسم اصلی در شبکه های اجتماعی استفاده می شود که این امر در نوع خود یک پدیده اجتماعی به شمار می رود و حکایت از حرف های زیادی دارد.

این امر پیش از هر چیز نشان گر تنگ ترشدن محدوده آزادی است که موجب می شود برخی برای بیان آراء و نظرات خود از اسم مستعار استفاده کنند. دیگر اینکه نشان از سلطه جنس مذکر در جامعه دارد. به همین دلیل است که اکثر زنان چه از روی حیا و چه به خاطر ترس سعی در مخفی کردن هویت خود دارند. دقیقاً از همین روست که برخی جوانان از تصاویر و یا اسامی جنس مخالف خود نیز استفاده می کنند.

من در خصوص توییتر حرف و حدیث های سیاسی و اجتماعی زیادی دارم. برخی اوقات بازدیدکنندگان صفحه توییتر با الفاظ درشت و از روی خشم نسبت به پیوندها، مقالات و نظراتی که با افکار آن ها همسو نیست واکنش نشان می دهند.

این مسئله مبین این است که برخی از ما تاب تحمل شنیدن آراء و نظرات دیگران را نداریم و یا قصد به حاشیه راندن دیگران را داریم و یا شاید می خواهیم نظرات آن ها را تحقیر کنیم.

به عنوان مثال برخی به مقالاتی با موضوعیت اسرائیل خرده می گیرند و آن را به نوعی ترویج افکار صهیونیست ها می دانند. اگر از زاویه دیگر به این مسئله بنگریم درمی یابیم که این یعنی مخاطبین عرب قادر به تشخیص خوب از بد نیستند و این در حالی است که شناخت طرز تفکر دشمن امری بسیار ضروری است.

اما آیا ممکن است در حالی که چشمان خود را بر روی حقایق بسته ایم واقعیات را درک کنیم؟!
و این یعنی اینکه از ترس تحت تأثیر نظر دیگران قرار نگرفتن، به نفی آراء دیگران روی آوریم. باز هم نوعی نقص در ایمنی. این طرز تفکر باعث می شود تا ما در دنیای علمی و عملی و حتی نظامی خود دشمن را نبینیم و یا خود را به ندیدن بزنیم و چهره ای از او بسازیم که با واقعیت همخوانی ندارد.

امروزه فرهنگ ما دچار این آفت مدرن یعنی «خود فریبی» شده است. برخی با دین هراسی و اینکه دین را بهتر را از دیگری می فهمند و دیگران درک درستی از آن ندارند کار خود را پیش می برند. فقط کافی است فردی نظری متفاوت از نظر او و نه ضرورتاً مخالف با دین داشته باشد.

نقشه شبکه های اجتماعی عربی تاکنون به صورت علمی بررسی نگردیده، بنابراین ضروری است تا نهادهای علمی ما به این مهم اقدام ورزند، تا بتوانیم خرد جمعی عربی نسبت به مسائل روز را با در نظر گرفتن تعدد آراء و پیش زمینه های ذهنی مردم در اختیار عموم قرار دهیم.

ما باید بفهمیم که چگونه برخی از طریق چنین شبکه هایی به کارهای ریشه ای تأثیر گذار، نظیر اشاعه فحشا و بی بند و باری دست می زنند.

ماجرای غزه در برهه فعلی موجب گردیده تا اصطلاح «اعراب صهیونیست» یا به تعبیر یکی از مخاطبان «اعراب صهیونیست شده» در شبکه های اجتماعی رواج یابد. این تعبیر ناشایست را افراد علیه کسانی که با نظر آنان مخالف هستند به کار می برند. این رویه که ما پیشتر نسبت به آن هشدار داده بودیم دقیقاً در جهت «تکفیر » دیگران و خائن قلمداد کردن آنان در پیش گرفته شده است.

در روی دیگر سکه صنعت سودمندی وجود دارد که از طریق ابزارهای ارتباط جمعی که نه قانون مشخصی برای آن ها وجود دارد و نه اخلاقیات را رعایت می کند در حال گسترش است.

تنها کافی است پول خرج کنید تا آبروریزی راه بیاندازید و چهره طرف مقابل خود را بدنام کنید. برخی چند حساب مختلف با تصاویر متفاوت ثبت می کنند تا به مخاطب القاء کنند که این رسوایی بسیار گسترده است. برخی با این کار شخص یا کالایی را تبلیغ می کنند و برخی نیز با این عمل شخص و یا کالایی را تخریب می کنند.

یک بار مقاله ای با عنوان« گسترش همکاری ترکیه و اسرائیل در دوران نخست وزیری اردوغان» که به نظرم حقایقی را بازگو می کرد در صفحه توییتر خود قرار دادم. یکی از خوانندگان با عباراتی تند و با عصبانیت مرا به خاطر نقل این مقاله سرزنش کرد. برخی از عقلای عرب تنها چیزهایی را می خوانند که آن ها را شاد می کند و با تفکراتشان همسویی دارد.

آن قدر که نویسنده مطلب برای این اشخاص اهمیت دارد، موضوع بحث و آراء و نظرات نویسنده برای آنان اهمیت ندارد. برخی از بازدیدکنندگان تنها اعتراض نمی کنند، بلکه خواهان گذاشتن نظرات فلان و فلان هستند که از خواندنش لذت می برند و نه نظر فلان کس که از خواندن مطالبش ناراحت می شوند.
مقاله ای از نقش آمریکا در جنگ اخیر غزه در توییتر قرار دادم، یکی از بازدیدکنندگان این طور نوشته بود: وقت آن رسیده که کشورهای جهان اقدامات مناسبی برای محدود کردن آمریکا انجام دهند. این شخص توضیح نداده بود که چگونه می توان آمریکا را محدود کرد، به نظر می رسید او با این جمله تنها به دنبال ابراز خشم باشد.

خانم فرح از غزه و در زیر بمباران اسرائیل توییتی را به زبان انگلیسی گذاشته و از ترس و وحشتی که خانواده اش از آن رنج می برند سخن گفته بود. حرف های او نظر بسیاری از بازدیدکنندگان را به خود جلب کرد. دوستی نظری مشابه با همین موضوع را در «شرق الاوسط» نوشته بود. اما بسیاری به خاطر اینکه از نوشته او خوششان نیامده بود در شبکه های اجتماعی به او حمله کردند و به جای پرداختن به موضوع، نویسنده آن را با الفاظ رکیکی مورد خطاب قرار داده بودند!

آن چه کار را بدتر از این می کند این است که سرعت انتقال موضوع در شبکه های اجتماعی مانند سرعت گردش زمین به دور خورشید است. فردی آن را در مکانی قرار می دهد و در پایگاه های توییتر و واتس آپ دست به دست می چرخد تا به خود شما باز می گردد. بدون اینکه حتی کسی صحت و سقم اطلاعات نوشته شده را بررسی کند.

به عنوان مثال روزی فردی بخشی از متن کتاب «گزینه های دشوار» هیلاری کلینتون را که روی توییتر و واتس گذاشته شده بود را به من نشان داد. در این نوشته آمده بود که کلینتون در کتاب خود می گوید: آمریکا به منظور واگذاری بخشی از زمین های منطقه سینا جهت اسکان فلسطینیان با دولت سابق مصر به توافق رسیده بود. بسیاری این جمله سراسر دروغ را پر و بال دادند و بدان پرداختند. در حقیقت این جمله اصلا در این کتاب نیامده. اما برای بسیاری دروغ به حقیقت بدل شده و هیچ جای بحث و جدلی ندارد.

قصد من از بیان این نمونه ها خرده گرفتن به شخص خاصی نیست بلکه می خواهم نقصان عمیق اندیشه پرسشگر و مداقه گر در جهان عرب که باعث ترویج معلومات ناقص و تبلیغات نادرست رسانه ها می گردد را مورد سرزنش قرار دهم. این اندیشه تمایل به شنیدن آنچه او را شاد می کند دارد و از شماتت دشمنان خود مسرور می شود حتی اگر اخباری ساختگی و دروغین باشد.

کلام آخر

بهترین توصیه ای که می توان به کاربران شبکه های اجتماعی کرد این است که پیش از همراهی با جماعت، عقل خود را به کارگیرند.