Categories: دیدگاه

تولید برق نیروگاه هسته ای بوشهر موفقیتی راهبردی است

نیروگاه هسته ای بوشهر – عکس از خبرگزاری فرانسه

اهمیت بهره برداری کامل از نیروگاه هسته ای بوشهر بیش و پیش از آنکه اقتصادی و فنی باشد، سیاسی و حتی ژئوپولتیک است.

در سی و پنج سال گذشته ظرفیت تولید برق ایران از ۷ به بیش از ۷۰ هزار مگاوات ساعت رسیده و سالانه بین سه تا پنج هزار مگاوات ساعت به ظرفیت تولید برق ایران افزوده می شود، بنابراین آغاز بهره برداری از یک نیروگاه ۱۰۰۰ مگاواتی به خودی خود حادثه مهمی به لحاظ تولید نیروی برق در ایران به شمار نمی آید زیرا این نیروگاه فقط حدود ۵/۱ درصد به ظرفیت تولید برق کشور می افزاید.

دستیابی به دانش فنی تولید انرژی هسته ای و بهره برداری از آن در سطوح مختلف اقتصادی برای ایران همواره از جنبه ملاحظات سیاسی و ژئوپولتیک اهمیت دارد و این اهمیت به جمهوری اسلامی یا خاستگاه های ایدئولوژیک آن اختصاص ندارد.

پروژه هسته ای شدن ایران تقریبا ربع قرن پیش از پیروزی انقلاب فوریه ۱۹۷۹ میلادی آغاز شد و پیروزی انقلاب، خود در آن وقفه ای ۱۰ تا ۱۵ سال ایجاد کرد.

پایان جنگ ایران و عراق در سال ۱۹۸۸ برخلاف برخی تصورات، نه تنها به پایان گرفتن یا کاهش خصومت میان تهران و واشنگتن نیانجامید، بلکه تشدید این خصومت به شکل افزایش چشمگیر تحریم های اقتصادی و تکنولوژیک ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی ایران نشان داد که منازعه میان دو کشور استراتژیک تر از آن است که بتوان آن را مسئله ای مربوط به زمان یا موضوع خاص دانست و در واقع موضوع این منازعه، هژمونی هر یک از هر طرف بر منطقه خاورمیانه است.

پس از حادثه یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ و با وجود آنکه این رویداد شاهدی بر دخالت عراق در ماجرا به دست نداده بود، ایالات متحده هر دو همسایه ایران و از جمله بزرگترین دشمنان تهران را مورد تهاجم نظامی قرار داد.

در ابتدا منافع مشترک به همکاری هایی هر چند محدود اما فوق العاده مهم بین دو پایتخت انجامید. اما بلافاصله پس از استقرار قطعی نیروهای مسلح آمریکایی در سه ضلع از چهار ضلع مرزهای ایران، دیپلماسی جرج دبیلیو بوش تهران را در محور شرارت و از مهمترین اعضای آن قرار داد و بار دیگر ثابت کرد که دشمنی میان دو کشور، ریشه ای تر و مهم تر از هر تحولی سیاسی و رقابت اقتصادی دیگری است.

کوشش های بی وقفه کاخ سفید دست کم در دو دهه اخیر برای مطرود کردن و حتی به زانو در آوردن جمهوری اسلامی ایران در تمام ابعاد دیپلماتیک، تکنولوژیک و به ویژه اقتصادی تاثیری تعیین کننده بر شکل گیری و سمت دهی روندهای اقتصادی – سیاسی این کشور چه در داخل و چه سطح منطقه خاورمیانه وارد کرده است.

پس از فروپاشی نظام دو قطبی، تبدیل ولو موقتی ایالات متحده به مثابه بزرگترین دشمن خستگی ناپذیر ایران به یگانه ابر قدرت جهان، دنیا را از هر زمان دیگری برای ایران نا امن و خطرناک ساخت. سقوط رژیم صدام حسین در عراق و سپس به دار آویخته شدن او درسی بزرگ برای همه کشورهای مشابه بود که دست کم در نظریه جهان امروز قادر به جلوگیری از تکرار این حادثه نیست و کشورش مثل ایران اگر بخواهد به ژست خود ادامه دهد، چاره ای جز نیرومند شدن دست کم در سطح بازدارندگی برای یک تهاجم نظامی براندازانه ندارد.

دست به دست شدن دولت ها در واشنگتن از حزب جمهوری خواه به دموکرات و از جورج دبلیو بوش به باراک اوباما تغییر بنیادینی در افزایش یا تداوم فشار اقتصادی و تهدید مستقیم نظامی در قبال ایران نداشته است.

همه این تحولات مهم در روابط دو جانبه که بخش مهمی از آن از دهه پایانی عمر رژیم سابق ایران این روابط را به تلاطم آورد، به مقامات جمهوری اسلامی ایران به روشنی آموخته است که صرف نظر از برخی تغییرات مثبت تاکتیکی، اصل را بر بی اعتمادی به واشنگتن و از آن مهمتر در نظم بین الملل موجود بگذارند و عنصر اساسی ماندگاری در صحنه بین المللی یعنی “قدرت” را همواره بخش اصلی راهبرد خود در منطقه قرار دهند.

مطابق این دکترین، حق برخورداری از دانش غنی سازی انرژی هسته ای برای مقاصد صلح آمیز مانند تولید برق یا برای کاربرد های دارویی، برای تهران غیر قابل مذاکره است و جمهوری اسلامی ایران تحت هیچ شرایط و با هیچ فشاری توانایی فنی خود در غنی سازی هسته ای را معامله نخواهد کرد.

با توجه به پرهیز آگاهانه تهران از برانگیختن هرگونه سوء ظن به صلح آمیز بودن برنامه هسته ای از یک سوء و نیاز جمهوری اسلامی ایران به مصارف صلح آمیز سوخت هسته ای تولید شده، نیروگاهی مانند بوشهر با تولید ۱۰۰ مگاوات ساعت برق، علاوه بر اهمیت نمادین، پیشبرد موفقیت آمیز یک راهبرد کمابیش ۷۰ ساله را نیز به نمایش می گذارد.

سعید لیلاز: سعید لیلاز مهرآبادی روزنامه‌نگار و تحلیل گر اقتصادی است. وی مدرس اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی است و پیشتر تا زمان توقیف روزنامه سرمایه، سردبیر این روزنامه بود.
Related Post