نیروی زمینی ارتش عراق - عکس از اسوشیتدپرس

نیروی زمینی ارتش عراق – عکس از اسوشیتدپرس

ایران شانه به شانه در کنار عراق و سوریه، دو متحد عرب خود در منطقه ایستاده است. حکومت عراق اکنون قدرت اعمال حاکمیت بر نیمی از جغرافیای سرزمینی اش را از دست داده است. کردها عملا حکومت خود را در دست دارند و در مناطق عربی سنی نیز داعش خلافت خود را بر پا کرده است.

در سوریه نیز داعش بخش بزرگی از جغرافیای سوریه را تحت کنترل خود در آورده است. بخشی نیز در دست ارتش آزاد سوریه است و بخش کوچکی نیز در دست کردها. بحران عراق و سوریه اما تفاوت های چشمگیری نیز دارند، تفاوت هایی که ایران را ناچار به اتخاذ تدابیر جداگانه و متفاوتی برای یاری رساندن به متحدین عربش می کند.

اول: مشروعیت

برخلاف حکومت بشار اسد در سوریه، حکومت نوری المالکی دارای مشروعیت بین المللی است. سازمان ملل و کشورهای قدرتمند فرامنطقه ای حمایت های آشکار خود را از حکومت مرکزی عراق اعلام کرده اند. وزیران خارجه آمریکا و بریتانیا در سفرهایی در روزهای اخیر به بغداد، این پیام را ارسال کرده اند که آنها پشت دولت عراق را خالی نخواهند کرد.

وضعیت در سوریه اما متفاوت است. کشورهای عربی و غربی دولت بشار اسد را نامشروع می دانند و هم در عرصه دیپلماسی و هم در میدان نظامی، آشکارا در جهت سقوط دولت اسد تلاش می کنند. نشست های موسوم به «دوستان سوریه» که گاه با شرکت ۷۰ کشور جهان شکل می گیرد نشان از بحران عمیق مشروعیت حکومت بشار اسد دارد. هر چند اسد تلاش کرد تا با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، آب رفته را به جوی بازگرداند، اما بحران مشروعیت هنوز هم از بحران های اصلی حکومت مرکزی سوریه است.

دوم: همکاری نظامی

ایران می تواند بر روی همکاری جهانی برای نجات دولت مرکزی عراق حساب باز کند. کمک های نظامی ایران به حکومت مرکزی عراق، چه ارسال سلاح و چه ارسال کارشناسان نظامی، واکنش منفی کشورهای غربی و قدرتهای جهانی را بر نمی انگیزد. ایالات متحده خود صدها مشاور نظامی را در بغداد مستقر کرده است تا از دولت مرکزی عراق حمایت کند، حتی روسیه که رقیب ایالات متحده است به سرعت به کمک ارتش عراق آمد و هواپیماهای جنگنده در اختیار این کشور قرار داد.

ایران می تواند از این فرصت جهت تحکیم حضور خود در عراق بهره ببرد و عرصه را برای تلاش های بی محابا و آشکار خود مهیا ببیند. نگرانی عمده ایران و آنچه موجب می شود تا ایران در عراق دست به عصا تر در زمینه فعالیت نظامی حرکت کند، برانگیختن بیشتر جهان سنی است.

بر خلاف عراق، کمک های نظامی ایران به حکومت سوریه با حساسیت پیگیری می شوند و جامعه جهانی به این همکاری ها واکنش منفی نشان می دهد. کشته شدن مشاورین نظامی ایرانی در سوریه بزرگنمایی می شود و در عین حال رسانه های بزرگ از کنار خبر کشته شدن مشاورین نظامی ایران در عراق ، به آرامی می گذرند.

سوم: ارتش

با اینکه سه سال از بحران سوریه می گذرد، بخش عمده نیروهای ارتش سوریه همچنان به بشار اسد وفادار مانده اند. ارتش سوریه منظم است و به جز یک سال و نیم اول که در عرصه جنگهای پارتیزانی متحمل شکست های سنگین و سریع می شد، اینک با غلبه بر شورشیان موفق شده است تا بخش های عمده ای از سوریه را دوباره به کنترل خود درآورد.

رسانه های غربی، ایران را یاری دهنده ارتش سوریه در جنگهای پارتیزانی معرفی می کنند. حزب الله لبنان که اساسا نیروی نظامی پارتیزانی و غیر کلاسیک است نیز حضوری موثر در نبردهای سوریه به سود حکومت اسد داشت.

ارتش عراق اما از هم پاشیده و با ساختارهای ضعیف است. شکست های پی در پی ارتش عراق در سه دهه اخیر و انحلال و شکل گیری مجدد اما معیوب آن نیز موجب شده است تا ارتش عراق نه انسجام ارتش سوریه را داشته باشد و نه دارای روحیه نظامی لازم. ایران بر روی قدرت ارتش سوریه حساب ویژه ای باز کرده است اما در عراق نمی تواند بر روی قدرت ارتش این کشور تکیه کند.

چهارم: فاصله جغرافیایی

ایران همسایه عراق است و با این کشور صدها کیلومتر مرز مشترک دارد. ایران می تواند به منبعی بزرگ و قابل اعتماد برای تامین مایحتاج اقتصادی و نظامی دولت مرکزی عراق باشد. فاصله برخی از بزرگترین شهرهای عراق، از جمله بغداد، کوت، عماره و بصره با ایران اندک است و ایران می تواند به کمک های عراق پاسخ های فوری بدهد.

همین فاصله جغرافیایی اندک موجب می شود تا در صورت نیاز هواپیماهای جنگی ایرانی بتوانند نقش های عملیاتی در عراق داشته باشند بدون اینکه نیازی به استفاده از پایگاههای هوایی عراق باشد.

یکی از بزرگترین دغدغه های ایران برای همکاری با دولت سوریه، همین فاصله جغرافیایی است. ایران چاره ای ندارد به جز اینکه از طریق آسمان عراق و با استفاده از هواپیماهای مسافربری به تامین نیازهای متحد خود در دمشق بپردازد. دولت نوری مالکی در عراق در این زمینه به ایران کمک می کرد. برپایی حکومت داعش آنهم درست در میان مرزهای سوریه و عراق مشکلات ایران برای رساندن کمکهای نظامی و غیر نظامی به سوریه را دوچندان کرده است.

پنجم: اقتصاد

درآمدهای دولت عراق از راه صادرات نفت سالانه به دهها میلیارد دلار می رسد. ایران برای کمک به متحد خود در عراق نیازی به هزینه های هنگفت مالی ندارد. در واقع ایران حتی می تواند از فرصت فروش سلاح به عراق و درآمدزایی از این طریق نیز استفاده کند.

ایران برای تثبیت حکومت بشار اسد در سوریه نیازمند به کمکهای دست و دلبازنه است. گزارش هایی که در برخی رسانه ها منتشر می شود و هیچ کدام از آنها تاکنون به صورت رسمی تائید نشده اند حکایت از هزینه های میلیارد دلاری ایران در سوریه دارد.

عراق همچنین بازار بزرگ و پر سود کالاهای ایرانی است. ایران در سال گذشته بیش از ۱۲ میلیارد دلار کلاهای غیر نفتی خود را در بازارهای عراق به فروش رسانده است، در حالی که سوریه هرگز مناسبات چشمگیر اقتصادی با ایران نداشته است.

ششم: جمعیت

ایران می تواند برای کمک به دولت و ارتش عراق بر روی صد ها هزار داوطلب شیعه حساب کند. ایران نیازی ندارد که همچون سوریه که نیروهای حزب الله را به آنجا گسیل کرد، در عراق نیز نیروی نظامی ارسال کند. آیت الله سیستانی که خود ایرانی است با صدور یک فتوا صدها هزار شیعه را تهییج و آماده نبرد کرد.

ایران در عراق نیاز دارد تا برخی گروههای نظامی را سر و سامان دهد. برخی از این گروهها هم اکنون آماده و فعال هستند. همچون ارتش مهدی یا ارتش بدر. با استفاده از پتانسیل نیروهای داوطلب ایران می تواند ارتش های شبه نظامی تازه ای را نیز تشکیل دهد.

مهم ترین خطر در برابر گروههای شبه نظامی شیعه در این است که اختلافات میان رهبران سیاسی شیعه می تواند این قطب های شبه نظامی را رویاروی یکدیگر قرار دهد. ایران می تواند برای جلوگیری از پیشروی های داعش از نیروهای داوطلب و گروه های شبه نظامی کمک بگیرد و همزمان برای حملات به داعش از نیروی ارتش عراق بهره ببرد.

در سوریه ایران چنین دست بازی ندارد. هر چند در خبرها و به طور جسته و گریخته از تشکیل گروه های شبه نظامی توسط ایران و حزب الله خبرهایی منتشر می شود، ایران برای سرپا نگه داشتن و تجهیز گروه های شبه نظامی در سوریه، همچون عراق دست بازی ندارد.