پادشاهی عربستان سعودی

پادشاهی عربستان سعودی

در حالی عربستان سعودی جنگی را در مرزهای جنوبی خود بر ضد شورشیان حوثی رهبری می کند تا مشروعیت را به همسایه خود، یمن باز گرداند، در عمق خود با جنگ خطرناک تر و بی رحمانه تری رو به رو است که هیزم آن فرزندان وطن هستند و تحریک کننده و روشن کننده آن شیاطینی در داخل و شیاطینی خارج از مرزها هستند. عربستان سعودی در یک هفته دو بار مورد حمله قرار گرفت. اولی با هدف قرار گرفتن نمازگزاران بی گناه در روستای القدیح پس از یک انفجار تروریستی، و دومی کشف موضوع استفاده از کودکان در باندی که در این حمله دست داشت. در حالی که مسؤل اول کاملاً آزاد است و نمی داند و گمان هم نمی کند که تروریست واقعی خود اوست.

برای عربستان سعودی امر تازه ای نیست که با قاطعیت بر ضد تلاش های تفرقه افکنی بین وحدت شهروندان بایستد. متأسفانه کسانی هستند که بین دیدگاه کلی دولت و قوانین و نهادهای آن، و بین اقداماتی که گروهی از افراط گرایان انجام می دهند، چه افراط گرایانی که آشکار هستند و چه افراط گرایانی که پنهان هستند، را در هم می آمیزند. اما آنچه همیشه اطمینان بخش است این است که ریاض هیچ گاه در برخورد با شهروندان خود از روش متفاوتی استفاده نمی کند، شاید قوی ترین واکنش در این مورد از رأس دولت، ملک سلمان بن عبد العزیز، پادشاه عربستان سعودی بود که با قاطعیت و شفافیت شدیدی با فرزندان و شهروندان مصیبت دیده القطیف همدردی کرد و گفت: «هر کسی که در این جنایت هولناک شرکت کرد و یا آن را حمایت کرد و یا در آن دست داشت و یا آن را تأیید کرد، در معرض محاسبه و محاکمه قرار خواهد گرفت و به مجازاتی که سزوار آن است خواهد رسید، و ما هیچ گاه از تلاش برای مبارزه با تفکر افراط گرا و مقابله با تروریست ها دست نخواهیم کشید تا تمامی کانون ها و مراکز آن ها را از بین ببریم».

اجازه دهید در مقابل پیام مهم تری که روز گذشته پادشاه عربستان برای ولیعهد و وزیر کشور خود فرستاد توقف کنیم. آن چه قابل توجه بود، توانایی نیروهای او در رسیدن به متهمان این حادثه جنایت کارانه در زمانی بی سابقه بود. پادشاه پیام خود را برای کسانی فرستاد که با تروریسم و جنایت ها و فجایع آن همدردی می کنند، کسانی که مانند آفتاب پرست رنگ خود را عوض می کنند، یک روز محکوم می کنند و چشم فرو می بندند، ولی همواره تحریک می کنند، در حالی که واقعیت نشان می دهد که آن ها بازیگر اصلی و اساسی در ایجاد نوعی زمینه فرهنگی هستند که به تروریست ها اجازه می دهد با خیال راحت و آسوده در کار خود غوطه ور شوند، در حالی که به جنایاتی که مسبب آن هستند بی تفاوت هستند. سخنان ملک سلمان منجر به خشک شدن این منابع فرهنگی خواهد شد که پایه و اساس فاجعه هستند و باعث تشویق و اعطای جسارت به فرد تروریستی می شوند که با وجود زمینه سازی قوی، به آن کمک می کند هر کاری را انجام دهد به نظر او طبیعی جلوه کند، این امر باعث ایجاد محیطی خشن می شود که به هر گونه اقدامات تروریستی که پس از آن صورت گیرد مشروعیت می بخشد، حتی اگر این کار باعث کشته شدن کودکان و افراد بی گناه در هنگام خواندن نماز باشد، زیرا از نظر فرد تروریست این کار باعث ورود او به بهشت می شود.

از اهداف فتنه مذهبی، که سازمان داعش به شدت تلاش می کند در میان شهروندان عربستانی به آن دست یابد، نگران نیستم، زیرا فرد داعشی که خود را در یکی از مساجد شیعیان منفجر کرد ممکن است همین کار را در مساجد سنی ها نیز انجام دهد، هر کس که شهروندان شیعه را تکفیر می کند و ریختن خون آن ها را جایز می داند، همین کار را با شهروندان سنی می کند زیرا آن ها را کافر می پندارد. به طوری که این داعشی ها کشتن پدران و برادران خود را حلال می دانند آن هم تنها به این علت که از آن ها پیروی نمی کنند. آن ها دقیقاً از همان تفکر خوارج پیروی می کنند. آن چه باید به طور جدی از آن نگران بود، بخش بزرگی از هوادارانی است که نمی دانند از تروریسم طرفداری می کنند. این امر به همان زمینه فرهنگی بدی باز می گردد که بزرگان و شیوخ آن ها به وجود آورده اند، و کار خود را انجام می دهند بدون اینکه قانون آن ها را مجرم تشخیص دهد یا نظام با آن ها برخورد کند.

پیام ملک سلمان در خصوص انفجار القدیح از ۱۰۵ کلمه بیشتر نبود، با این حال مضمون آن تا به عمل برسد افزون بر چندین تن وزن دارد. به افراط گرایان اجازه نخواهد داد در امنیت و ثبات و وحدت ملی خللی ایجاد کنند.

ملک سلمان آن را مختصر کرد و گفت: وای بر حامیان.