با گذشت هفده روز از بازگشت تحریم های سنگین آمریکا علیه ایران و داد و فریاد و هارت و پورت مقام های این کشور اما اتفاق خاصی نیفتاد و خبری از اقدام غافلگیر کننده ایرانی ها نشد. ایران زیر بار تحریم ها رفت و سعی کرد آنها را کم اهمیت جلوه دهد. اما در مقابل، جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا گفت «تاثیر تحریم ها فراتر از انتظارات بوده و تاثیر بزرگ و مهمی بر اقتصاد ایران و همین طور بر افکار عمومی در داخل ایران داشته است».

حکومت ایران بعد از کمی عربده کشی و تهدید به تحریم ها تن داد. حتی، دوستان و هواداران پر و پا قرص رژیم هم تصور نمی کردند که ایران به این زودی تسلیم تحریم ها شود و از گفتمان تنش زا و تهدیدهای گوناگون که به بستن مسیر کشتیرانی و به عبارت دیگر، آغاز رویارویی نظامی هم کشید کوتاه بیاید. فارغ از اینکه حکومت ایران توان درگیری نظامی این چنینی را ندارد، رهبر انقلاب هم در اظهارات اخیر خود با فاصله گرفتن از اظهارات تهدید آمیز، آشکارا به این مساله اشاره کرد و گفت مذاکره همزمان با تحریم فایده ندارد. پیام آشکار این سخنان این است که عدم مذاکره، تندترین واکنش ایران به تحریم های آمریکا خواهد بود و صحبت های مقام های ایرانی پوچ و توخالی بوده است. او افزود “جنگ نخواهد شد.. این خلاصه حرف من بود که همه باید بدانند.” صرفنظر از اظهارات خامنه ای، استراتژی دولت آمریکا همواره بر فشار اقتصادی نه رویکرد نظامی مبتنی بوده است. اظهارات علنی یا تلویحی درباره جنگ با ایران از طرف هیچ کشوری عنوان نشد. آن همه تهدید حکومت ایران درباره خروج آمریکا از برجام و آغاز تحریم ها کجا رفتند؟! واقعیت این است که آن تهدیدها بیانگر پذیرش زودهنگام تحریم ها توسط ایران بودند و آن گفتمان تنش زا تنها برای کسب حمایت حداکثری اروپایی ها از یک سو، و منحرف کردن توجه از فشارهای اقتصادی فزاینده علیه تهران در نظر گرفته شده بود.

حدود دو هفته گذشت و گرفتاری زودهنگام حکومت ایران با خروج شرکت های بزرگ انرژی و خودرو سازی و حمل و نقل مثل «توتال»، «پژو»، «مرسک» و بانک های بین المللی مثل بانک آلمانی «دویچه بانک» آغاز شد. بانک ها و شرکت های چند ملیتی در راستای منافعشان و نه بر مبنای خواست دولت ها فعالیت می کنند. مرحله دوم تحریم های آمریکا در ۴ نوامبر آغاز می شود. آمریکا در این مرحله از خریداران نفت ایران می خواهد از واردات نفت از ایران دست بکشند، در غیر اینصورت با تحریم های این کشور مواجه می شوند و حق داد و ستد تجاری با آمریکا ندارند. این تحریم های کمر شکن تاثیر سنگینی بر اقتصاد ایران خواهد داشت. مردم بیچاره زیر بار فشار چنین تحریم هایی چه کار بکنند.

گفتنی است که حتی پیش از آغاز مرحله اول تحریم ها در ۶ آگوست، ارزش ریال ظرف تنها ۴ ماه ۵۰ درصد کاهش یافت. این بدین معناست که ارزش سپرده در بانک های ایران نسبت به ماه آوریل ۵۰ درصد کم تر شد. با این اوصاف، با آغاز دور دوم تحریم ها چه بلایی بر سر این کشور می آید؟!

حالا درست است که حکومت ایران، اندکی از گفتمان تنش زا دست برداشته چرا که دیگر قدرت آن را ندارد اما نظام به دلایل دیگری دیگر از جنگ لفظی و هارت و پورت های همیشگی رویگردان شده است. حکومت ایران می داند که نارضایتی مردم به خاطر تاثیر جنگ های برون مرزی رژیم بر وضعیت معیشتی در داخل کشور، رو به گسترش است. تداوم این گفتمان منجر به افزایش فشار داخلی بر حکومت به ویژه در سایه وضعیت معیشتی غیر قابل تحمل می شود.

در پایان می توان گفت، حالا برای همه این مساله ثابت شد که تهدیدهای حکومت ایران در خصوص ایجاد نا امنی در مسیر نفت کش ها در منطقه، تکرار همان حرف های همیشگی است…هیچ کدام از تهدیدهای ایران عملی نشدند و حکومت ایران، خیلی زود و به دون هیچ مخالفتی زیر بار تحریم ها رفت. حکومت ایران هارت و پورت کرد اما دست آخر تسلیم تحریم ها شد. رژیم به تغییر دولت آمریکا در ۲۰۲۰ امید بسته تا شاید گفتگو بر سر یک برجام دیگر از سر گرفته شود. با این حال، اما بعید به نظر می رسد که کمر اقتصاد ایران تا دستکم سه سال دیگر زیر بار تحریم های سنگین شکسته نشود…