در خاورمیانه دو طرح بزرگ وجود دارد: طرحی که درگیر گذشته است و در پی احیای آن است و در گذشته مگر فرقه گرایی و مذهب پرستی چیزی نمی بیند و سردمدار آن ایران است و طرحی که آینده نگر است و در پی تحقق آینده ای بهتر، و سردمدار آن پادشاهی عربی سعودی است.
در حین نگارش این مقاله تحریم های شدید آمریکا علیه ایران به مرحله اجرا در می آیند. تحریم های که در ضمن استراتژی جدید آمریکا برای مواجه با ایران وضع شده است. این تحریم ها رژیم آخوندی را به تدریج ناکار خواهد کرد و منافع آمریکا و منافع جهان را از جرثومه تروریست و افراط گرایی و تخریب ایران رها خواهد ساخت.
اما در همین منطقه جهان نظاره گر نمونه بالنده دیگری است که برای شکوفایی کشور تلاش می کند و اقتصاد را به طور کارساز از حالت تک محصولی خارج می سازد و هویت جدیدی برای کشور درنظر می گیرد و وطن را به سوی آینده ای بهتر هدایت می کند: پادشاهی عربی سعودی به رهبری شهریار محمد بن سلمان.
با در نظر گرفتن این دو نمونه ملاحظه می کنیم که چگونه رسانه های چپ گرا ضد ترامپ در مقابل یک قضیه ساده اما مهم خاشقجی دیوانه وار جبهه گرفت و علی رغم پایبندی مملکت به اجرای عدالت و دستگیری مقصران و اعلام اینکه نتایج تحقیقات را در اختیار جهانیان قرار خواهد داد از هجمه های ناروای خود دست نکشید اما در مقابل برای میلیون ها بی گناه که به دست ایادی شیطانی ایران و مزدوران ایران در منطقه کشته و آوراه شدند وقعی ننهاد و حتی یک درصد پیگیری مربوط به پرونده خاشقجی را در راستای احقاق عدالت برای این میلیون ها در کار نکرد.
ایدئولوژی ایران به گفته استاد امین المعلوف تجلی «هویت های مرگ» است و بر افراط گرایی و مذهب پرستی و خرافه محوری قرار دارد. ایدئولوژی که چهار دهه حیات آن بوی خاک و خون می داد و منجر به نگون بختی و فلاکت اقتصادی ملت ایران شد.
اما در مقابل پادشاهی سعودی یگانه پشتیبان استقرار و ادامه حیات در منطقه بود و حامی قوانین بین الملل و احترام به حاکمیت کشورهای منطقه. این کشور در دوره جدید خود تمام توانایی مادی و معنوی را به کار گرفت تا قوانین بین المللی در منطقه مورد احترام واقع شود و در سایه آنها از منافع دولت های عربی پاسداری کند. از همان دوران نخست تواق هسته ای پادشهی سعودی ضد این توافق بود و این تفاهم را نه راه حل که مشکل جدیدی می شمرد.
ایدئولوژی زده ها چپ و سلفی ها نمی توانند به اشتباه خود اعتراف کنند و یا در نظرات خود تجدید نظر نمایند زمانی که می بینند در حکم خود درباره پادشاهی سعودی خطا کرده اند. ایدئولوژی قدرت تعقل آزاد را از فرد می گیرد و آن را به حالت ایمان کورکورانه می کشاند. نباید از یاد برد که همین چپ گراها خمینی انقلابی ریش دار را با چگوارا و کاسترو مقایسه می کردند.
مقایسه در بسیاری از احیان به قدرت نگرش فرد وسعت می بخشد و در سایه تفاوت ها می تواند کاستی های و نقاط قوت دو طرفِ مقایسه را دریابد و حکم درستی بر وقایع زندگی اطلاق کند: در یک طرف جمهوری اسلامی قرار دارد که ملت خود را در یک فقر و فلاکت قرار داده و منابع ملی ملت ایران را برای کشتار در سوریه و لبنان و عراق اختصاص می دهد و در آن سو پادشاهی عربی سعودی که تلاش می کند در سایه برنامه های اقتصادی و فرهنگی به شهروند سعودی خوشبختی ارمغان آورد و آن را در بین جهان و جهانیان فردی سعادتمند نشان دهد.