برنامه‌های فارسی ۱ مثل اِل کلون، توجه بسیاری را به خاطر بار مسیحیشان جمع کرده‌اند.

برنامه‌های فارسی ۱ مثل اِل کلون، توجه بسیاری را به خاطر بار مسیحیشان جمع کرده‌اند.

هفته گذشته که در دوبی بودم موفق شدم با گروهی از مسافران ایرانی در مورد شرایط اجتماعی و سیاسی ایران صحبت کنم. در کمال ناباوری، وقتی که نظر آنها را نسبت به مهمترین پدیده‌های اجتماعی در طی چند سال اخیر جویا شدم، آنها صحبت از محبوبیت روز افزون مسیحیت در میان جوانان، به خصوص زنان کردند. انتظار چنین جوابی را نداشتم و ناچار پرسش دیگری را مطرح کردم: “دلیل یا دلایل گرایش روزافزون جوانان ایرانی به مسیحیت چیست؟” این بار هم جواب آنها غافلگیرم کرد: “اگر دنبال علت این موضوع هستی حتما شبکه فارسی ۱ را تماشا کن.”

اینطور بود که تصمیم گرفتم به مدت ۱ هفته هر شب برنامه‌های فارسی۱ را تماشا کنم. پس از شب اول بلافاصله متوجه شدم چرا مسافرانی که با آنها صحبت کردم این شبکه را مقصر می‌دانستند. فارسی۱ اگر چه امروز محبوبترین کانال تلویزیونی در ایران و افغانستان است، هیچ یک از برنامه‌هایش عنصر یا محتوای اسلامی ندارد. برعکس، تمام برنامه‌ها مسیحیت را به طور غیرمستقیم معرفی و یا تبلیغ می‌کنند. به عنوان مثال اِل کلون داستان یک مرد کلمبیایی را به تصویر می‌کشد که درگیر یک مبارزه عشقی برای به دست آوردن معشوقه مراکشی‌اش است، ولی در طول سریال این تصور به بیننده داده می‌شود که زنان مسیحی نسبت به زنان مسلمان آزادترند و مردان مسلمان با پیروی کردن از قوانین اسلامی باعث آزار روحی همسران خود می‌شوند.

لازم به یادآوری است که مسیحیت در ایران دینی جدید نیست. مسیحیت ۵۰۰ سال قبل از اسلام به ایران آمد و تا قبل از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ شمار زیادی مسیحی در ایران زندگی می‌کردند. ولی انقلاب آنها را وادار به ترک سرزمین خود کرد. بنابراین، آنچه که امروز حایز اهمیت است رشد سریع و قابل لمس “جنبش کلیساهای خانگی” است، تا حدی که امروز بعد از “جنبش سبز” به بزرگترین چالش جدی نسبت به ایدئولوژی رسمی نظام جمهوری اسلامی تبدیل شده است.

در اینجا این سوال مطرح می‌شود که چرا مردم کشوری مسلمان با یک دولت اسلامگرا به طور روز افزون رو به مسیحیت می‌آورند؛ آیا این تنها به خاطر محتوای برنامه‌های شبکه‌های ماهواره‌ای، و آنچه مقام‌های جمهوری اسلامی تهاجم فرهنگی می‌نامند، است یا دلیل‌های اصولی دیگری هم به محبوبیت مسیحیت در ایران طی ۳۰ سال اخیر کمک کرده‌اند؟

بدون شک رسانه‌های جمعی نقش مهمی دارند. هر برنامه تلویزیونی حاوی پیام‌ها و اخباری هست که از طریق آن نظر و برداشت مخاطبین خود را نسبت به یک حادثه، شخص یا ایدئولوژی سیاسی-مذهبی شکل می‌دهد. به همین دلیل از رسانه‌های جمعی به عنوان ابزار سیاسی استفاده می‌شود تا بتوان طرز فکر بینندگان را نسبت به یک سری از مسائل تغییر داد. در همین راستا، استفان دی گروت، پژوهشگر وابسته به موسسه «در باز خاورمیانه» (Open Door Middle East) بر نقش کلیدی رسانه‌های جمعی در تبلیغ و ترویج مسیحیت در ایران تاکید می‌کند: “با وجود فشارهای دولتی، حرکت کلیساهای خانگی در ایران رشد چشمگیری داشته است. این پدیده نتیجه یک معجزه یا رویا نیست، بلکه به خاطر نقش کلیدی رسانه‌ها و به خصوص تلویزیون‌های ماهواره‌ای در تشویق مردم ایران به گرایش به مسیحیت است.”

با این حال، رسانه تنها عامل موثر در ترغیب ایرانیان به مسیحیت نمی‌تواند باشد. ایرانیانی که دسترسی به ماهواره دارند شبکه‌هایی را تماشا می‌کنند که برنامه‌هایشان با نظرات و یا واقعیت‌های زندگی آنها مطابقت دارد. بر عکس تلویزیون‌های سیاسی، شبکه‌های تجاری مثل فارسی۱ به دنبال افزایش تعداد بینندگان خود هستند و به همین علت برنامه‌هایی را به روی آنتن می‌برند که باب میل مخاطبین باشد. اکثر مردم ایران امروز علاقه‌ای به برنامه‌های اسلامی ندارند و فقط تعداد محدودی وقت خود را صرف تماشای سریال‌های تلوزیون دولتی می‌کنند. بنابراین، این یک امر عادی است که تلویزیونی تجاری مثل فارسی۱ برنامه‌های غیر اسلامی پخش کند تا تعداد بینندگان و در نتیجه درآمد خود را افزایش دهد.

به این ترتیب می‌توان نتیجه‌گیری کرد که سیاست‌های غلط دولت ایران نقش بیشتری در افزایش روز افزون مسیحیت در ایران داشته‌اند تا شبکه‌ای ماهواره‌ای. یکی از هدف‌های اصلی انقلاب اسلامی تاسیس اولین کشور مدرن اسلامی در ایران بود. آیت الله خمینی بر این باور بود که رعایت قوانین اسلامی توسط عموم مردم و دولتمردان می‌تواند ایران را به یک کشور مرفه و مستقل تبدیل کند.

با این حال ۳۲ سال از انقلاب ایران گذشته و هیچ کدام از پیش‌بینی‌های خمینی به واقعیت تبدیل نشده است. برعکس، ارزش‌های انقلاب متزلزل شده و فساد، فقر، رکود اقتصادی، وانزوای بین‌المللی تنها دستاوردهای انقلاب اسلامی در چشم نسل بعد از انقلاب است. در سه دهه گذشته، اسلام بر جوانان ایرانی در مدسه‌ها و دانشکده‌ها تحمیل شده و نظام جمهوری اسلامی آنها را از آزادی‌های اجتماعی و سیاسی خود به نام و در دفاع از “اسلام ناب” محروم ساخته است. در نتیجه با گذشت زمان، حکومت اسلامی ایران با سو استفاده سیاسی از اسلام باعث بی‌اعتباری این دین در نزد جوانان ایرانی شده است. با این حساب، این چنین می‌توان برداشت کرد که جمهوری اسلامی در زمینه اجتماعی، همانند سیاست بین الملل و اقتصاد، شکست خورده است.