وضعیت رسانه های ایران

رسانه یکی از مهم ترین ستون هایی است که کشورها در اجرای سیاست های خود برآن تکیه دارند، جهان در اواخر قرن گذشته و آغاز قرن کنونی شاهد تحولات سیاسی بزرگی بود که حکومت ها را مجبور کرد به منظور دستیابی به اهداف خود و برای پیش برد ایدئولوژی خود به رسانه های گوناگون متوسل شوند. بر همین اساس، استراتژی برخی دولت ها نشأت گرفته از ایجاد طرح هایی است که رسانه ها نقش مهم و قابل توجهی در آن ایفا می کنند، زیرا رسانه ها نقش تعیین کننده ای در شکل گیری دانش دارند. با این حال خطرات آن در مکانیسم به کار گیری دانش برای خدمت به یک سلطه و برقراری ارتباط با این دانش است که از طریق تأثیر گذاری و وسوسه جهت «قالب ریزی» افکار مخاطبان و «برنامه نویسی» رفتار آن ها است.

در زیر به تحلیلی از استراتژی رسانه ای سیاسی ایران می پردازیم.

کسی که رسانه های ایران را دنبال کرده باشد می بیند که رژیم ایران از استراتژی تبلیغاتی حساب شده ای برای انتقال پیام خود در عرصه های داخلی و خارجی استفاده می کند، که ویژگی آن در بکارگیری و استفاده از زبان و انتخاب واژه ها و عبارت های معینی است که به این استراتژی کمک می کند. همان گونه که در ابتدا توضیح دادیم رسانه ها نقش بسیار مهم و قابل توجهی در سیاست های کشورها و استراتژی آن ها ایفا می کنند. هنگامی که این سلطه دارای یک کاراکتر ایدئولوژیک باشد، به دنبال ارتقای آن چه در عرصه داخلی و چه در عرصه خارجی، تلاش خواهد کرد.

این روش در جهان با رژیم های کمونیستی شناخته شد، زیرا در این رژیم ها منافع شخصی با جنبه های ایدئولویکی احاطه می شوند، و این امر در سیاست های خارجی ان ها نمایان شد، همان طور که عناصر تبلیغات داخلی نوعی «فرآیند آشتی جویانه» به وجود آورد که ابعاد ایدئولوژیک و جنبه های ملی را جمع آوری کرد. و سپس به «بازاریابی» این ایدئولوژی و تبلیغ آن پرداخت به طوری که تمرکز آن بر تفکر مبتنی بر قدرت بود، با این حال این امر به صورت آنی اتفاق نمی افتد، بلکه نیازمند نقشه ای است که برای یک دوره زمانی ادامه یابد به طوری که تکرار آن باعث دستیابی به هدف مورد نظر باشد. بنابراین، هنگام صحبت کردن در مورد تبلیغات، تکرار پیام های هدف دار و شدت دادن به آن ها بسیار مهم خواهد بود. با تکرار پایه های منطق تبلیغاتی، پیام حتی اگر گمراه کننده باشد قانع کننده خواهد شد.

بنابراین، تبلیغات ابزاری برای ترغیب سیاسی و ایدئولوژیکی است، که خطرات آن در تحریف زبان گویای رسانه ای و تحمیل کردن یک ایده معین بر مخاطب، تحت پوشش اخبار، منعکس می شود. به این طریق رسانه ها از مؤسسه ای خبری، که به شکل گیری افکار عمومی کمک می کنند، به مؤسسه ای تبلیغاتی تبدیل می شوند. رسانه های سیاسی- و در پشت آن سخنرانی های سیاسی- در این جا به عنوان ابزاری تأثیر گذار در این تبلیغات خواهد بود که به نوبه خود برای این ایدئولوژی بازار یابی می کند و پیام های مورد نظر خود را تحویل می دهد.

شخصیت ایرانی … موروثی و تمرینی

دیدگاه شخصیت ایرانی درباره منطقه و جهان از میراث تاریخی و فرهنگی و همچنین مذهبی آن شکل می گیرد. سنگ بناهای موجود در این شخصیت در هنگام مطرح کردن آن به تناوب دیده می شوند، بلکه خود سنگ بنا به شکل و محتوایی ارائه می شود که گاهی اوقات بسته به چارچوب زمانی و مکانی ممکن است با هم مغایرت داشته باشند. به عنوان مثال سخن از تمدن فارسی گفته می شود و هدف از آن نشانه گرفتن منطقه، و به طور خاص کشورهای خلیج، است، و به عنوان «تمدن غالب» و تأثیر گذار توصیف می شود، همان گونه که در اظهارات محمود احمدی نژاد رئیس جمهور سابق ایران نمایان شد. در حالی که در ابتکار محمد خاتمی رئیس جمهور پیشین تحت عنوان «گفتگوی تمدن ها» ، تمدن فارسی به عنوان یکی از تمدن هایی مطرح شد که در کنار دو تمدن رومی و فرعونی، ضامن تحقق آن گفتگو خواهد بود.

در واقع کسانی که موضوع ایران را دنبال می کنند، می بینند که شخصیت ایرانی، با وجود اختلاف در دیدگاههای فکری و تمایلات سیاسی، اما وجه مشترک زیادی دارند. مسئله پیشینه تاریخی و تأثیر گذاری و نفوذ ایران در منطقه، در این شخصیت ریشه دارد، تفاوت تنها در انتقال این موضوع به عرصه عملی و کیفیت ابزارهای موجود برای اجرای آن است.

این امر بر رسانه ها و سخنرانی های سیاسی در ایران تأثیر داشت، در حالی که حکومت پهلوی (۱۹۲۵ – ۱۹۷۹) با ایلات متحده آمریکا و به دنبال آن با اسرائیل، روابط دیپلماتیک قوی داشت، اما با سقوط حکومت پهلوی و پیدایش نظام «جمهوری اسلامی» این امر به طور کامل تغییر یافت. به طوری که این روابط از حالتی کاملاً صمیمانه به تقابل و رویارویی تغییر یافت، و به صورت کاملاً واضحی در رسانه ها و سخنرانی های سیاسی منعکس شد، و در همین راستا در توصیف ایالات متحده و جهت گیری های آن نسبت به ایران، عبارت هایی از قبیل «شیطان بزرگ» به کار برده شد.

همان طور که ایدئولوژی در تحلیل گفتمان سیاسی تأثیر خود را داشت، نفوذ ایدئولوژی جریان مذهبی حاکم در ایران نیز بر گفتمان سیاسی و رسانه ها مشاهده می شود. از این رو، جهت گیری دینی که بر مذهب شیعه دوازده امامی مبتنی است، نیز ایدئولوژی خود را به گفتمان سیاسی اضافه کرد، بدین ترتیب به کار گیری زبان که ریشه گرفته از «مجموعه» میراث فرهنگی و تاریخی تا ایدئولوژی دینی بود در استراتژی رسانه ای راه یافت.

به نمونه هایی از استراتژی رسانه ای ایران و به کار گیری زبان در آن، از طریق موضوعات زیر می پردازیم:

اولاً، در عرصه داخلی: جریان های دینی، لیبرال و چپگرا در پیروزی انقلاب سال ۱۹۷۹ بر علیه شاه شرکت داشتند. اما از آن جا که جریان مذهبی به رهبری آیت الله خمینی، جریان قوی تری بود، خواهان حرکت به جلو برای دستیابی به سلطه از طریق تحمیل ایدئولوژی خود بر نظام جدید و از میان برداشتن جریانات دیگر و ایدئولوژی آن ها بود. در این جا استفاده از اصطلاح «اسلامی» در جنبه های مختلف ظاهر شد که به منظور استحکام ایدئولوژیی بود که این جریان بر آن تکیه داشت. بنابراین شروع به تبلیغ انقلاب به عنوان یک «انقلاب اسلامی» کرد. آیت الله خمینی در این باره می گوید: «انقلاب ما برای اسلام بود نه برای ناسیونالیسم و دموکراسی ، و شهدای ما جان خود را فدای اسلام کردند نه برای چیزی دیگر».

کسی که به انتخاب نام «جمهوری اسلامی ایران» برای نظام، به عنوان جایگزینی برای شاه دقت کند متوجه می شود که افزودن صفت «اسلامی» به قالب نظام جمهوری، نشأت گرفته از تلاش جریان دینی برای جلوگیری از بالا آمدن جریان های لیبرال و چپگرا و مخفی کردن این جریان ها می باشد.و از زمانی که نظام جایگزین اعلام شد اصطلاح «اسلامی» شروع به گسترش کرد تا پس از بنیان گذاری نظام «جمهوری اسلامی» در قانون اساسی، همه مؤسسات و نهاد ها را در بر گرفت. پس از آنکه پارلمان ایران به نام «مجلس ملی» خوانده می شد، به «مجلس شورای اسلامی» شناخته شد. این امر تا جایی رسید که جنبه های فرهنگی را نیز لمس کرد، به طوری که پس از قوت گرفتن جریان دینی و محکم کردن چنگال خود بر نهادهای دولتی، به رویارویی با پایگاههای دو جریان لیبرال و چپگرا در دانشگاهها پرداخت. بر این اساس که آنچه در دانشگاههای ایرانی اتفاق می افتد «غرب زدگی» است، که به معنای تمایل به افکار و ایده های غرب است و در نهایت بر ضد «جمهوری اسلامی» است، بنابراین با به کار گیری انقلاب بر ضد شاه ، از واژه «انقلاب» در دانشگاهها نیز استفاده شد. پس از آن که خمینی لازم دید که باید در همه دانشگاه های ایرانی انقلاب اسلامی وجود داشته باشد و استادانی که تمایلات شرقی (تفکر چپگرا) و یا تمایلات غربی (تفکر لیبرال) دارند فیلترینگ شوند، و دانشگاه محیط سالمی برای آموزش علوم اسلامی باشد، از این رو نظام جدید نوعی «انقلاب فرهنگی» به راه انداخت. سپس، و بعد از آشفتگی های به وجود آمده همراه اعلام نتایج دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، که احمدی نژاد مجدداً در آن انتخاب شد، آیت الله علی خامنه ای دستور باز نگری مجدد برنامه های آموزشی در دانشکده های علوم انسانی را داد و درخواست کرد که این برنامه ها با گرایش های اسلامی هماهنگ باشند؛ چیزی که به اصطلاح به «انقلاب سوم فرهنگی» شناخته شد.

اهمیت رسانه و نقش آن نیز در پیوند مستقیم رادیو و تلوزیون با صلاحیت های رهبری، تجلی یافت، به طوری که ماده ۱۱۰ درباره وظایف رهبری و صلاحیت های او تخصیص یافت و از صلاحیت های او تعیین، برکناری یا پذیرفتن استعفای رئیس سازمان صدا و سیما می باشد. علاوه بر این چندین رسانه وابسته به نظام پدید آمدند، علاوه بر «خبرگزاری ایرنا»، تعدادی روزنامه – مانند «روزنامه جمهوری اسلامی» – و خبرگزاری ها و پایگاههای الکترونیکی دیگری پدید آمدند که همگی آن ها زبان گویای نظام و نهاد های آن به شمار می روند.

از جمله نمونه هایی که وسایل ارتباطی وابسته به نظام ایران آن را رواج داده و همچنان رواج می دهند، واژه «منافقین» و «مفسد فی الارض» هستند. از وقتی که خمینی «سازمان مجاهدین خلق» را با واژه «منافقین» نامید، و آن ها را متهم کرد که ادعای مسلمانی دارند اما در حقیقت بر ضد اسلام فعالیت می کنند، مسؤلان نظام شروع به تکرار این واژه و به کار گیری آن در رسانه های ارتباطی کردند. این امر باعث شد که اعضای این سازمان به عنوان «مفسد فی الارض» تصفیه شوند و از عرصه سیاسی کنار زده شوند. استفاده از این واژه ادامه یافت تا جایی که امروز تنها به مجاهدین خلق محدود نمی شود، بلکه از آن ها فراتر رفته و به کسانی که از دل نظام بیرون آمده بودند و پست های مهمی در آن داشتند رسید. پس از حوادثی که در پی انتخاب مجدد احمدی نژاد برای دوره دوم ریاست جمهوری به وقوع پیوست، موجی از اعتراضات به رهبری دو نامزد دیگر انتخابات، یعنی میر حسین موسوی – که در دهه هشتاد نخست وزیر بود – و مهدی کروبی – که ریاست دوره ششم پارلمان را به عهده داشت – آغاز شد که به نتایج انتخابات معترض بودند. مقامات امنیتی با سرکوب اعتراضات به آن ها پاسخ دادند، و این اتفاقات به «فتنه» نامگذاری شد، و موسوی و کروبی به «سران فتنه» شناخته شدند، در نتیجه مشروعیت اعتراضات از بین رفت و این اعتراضات تحت عنوان «توطئه برای سرنگونی نظام» توصیف شد. بدین ترتیب واژه «منافقین» بازگشت و هم زمان واژه هایی مانند «فتنه ۸۸»، یعنی فتنه ای که در سال ۱۳۸۸ هجری شمسی (۲۰۰۹)، پس از انتخاب مجدد احمدی نژاد رخ داد، به کار گرفته شد و همه کسانی که در آن اعتراضات شرکت کرده بودند به نام «فتنه گران» شناخته شدند و از دایره نظام خارج شدند.

همچنین، می توان به واژه هایی که دارای بعد دینی هستند نیز اشاره کرد، مانند «جهاد»، که وزارت کشاورزی به «وزارت جهاد کشاورزی» تغییر نام داد، و نام وزارت عمران، به «وزارت جهاد سازندگی» تغییر یافت. علاوه بر این واژه «اقتصاد مقاومتی» یکی از واژه های مهم در استراتژی رسانه ای ایران تبدیل شد. پس از آن که در نتیجه برنامه هسته ای ایران و پرونده حقوق بشر، و برنامه های موشکی و غیره، تحریم ها ، یکی پس از دیگری، بر رژیم ایران اعمال شدند، نظام واژه «اقتصاد مقاومتی» را مطرح کرد که توصیف کننده ابزار قدرتمندی در مقابله و رویارویی با تحریم ها بود، و عباس قائد رحمت، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی درباره آن گفت: «راهی است برای خارج شدن از تحریم های ظالمانه».

ثانیاً: در عرصه منطقه ای: گرایش های فرقه ای و ناسیونالیسم رژیم تهران در زمینه استراتژی رسانه ای منطقه ای به شکل واضح تری نمایان می شود. برای قرائت گفتمان سیاسی و به کار گیری واژه ها و زبان در این محور، باید در ابتدا مطالعه ای درباره چشم انداز ایران در منطقه داشت که بر گرفته از عبارت «ایران قدرت بزرگ منطقه ای» می باشد. این همان چیزی است که باعث می شود همواره ایده امنیت اجتماعی مطرح شود که باید در گرو کشورهای مشرف به خلیج باشد.

اظهارات زیادی، چه در زمینه نظامی و چه در زمینه سیاسی وجود دارد که اشاره می کند: ایران «بزرگ ترین قدرت در منطقه خلیج» است، از این رو ایران باید در هر گونه ترتیبات امنیتی در منطقه مشارکت داشته باشد، بلکه حتی رهبری آن را به عهده بگیرد. این دیدگاه از برتری جویی و بازگرداندن امپراتوری فارسی، تهی نیست. همان گونه که در اظهارات یحیی رحیم صفوی، مشاور امور نظامی رهبری و فرمانده سابق سپاه پاسداران می بینیم، در تأکید این امر گفته بود: «نفوذ ایران از عراق و سوریه فراتر رفت تا مرزهای ایران به دریای مدیترانه برسد و این سومین باری است که به آن می رسیم».

در بررسی برخی نمونه ها از به کار گیری زبان، آنچه پیش از هر چیز جلب توجه می کند، اصرار داشتن به استفاده از نام «خلیج فارس» به جای خلیج عربی است که به دلایلی در نزد شخصیت ایرانی بسیار مهم می باشد. این امر تنها به این واژه محدود نمی شود، بلکه در چارچوب نگرش به کل منطقه خلیج است. به طوری که احمدی نژاد رئیس جمهور سابق ایران طی سفر خود به سواحل جنوبی ایران، اظهار داشت: «کاملاً طبیعی است که تمدن غالب – منظور او تمدن ایرانی است- حتی بر نامگذاری مکان نیز تأثیر گذار باشد، و این تأثیر گذاری تنها به مرزهای منطقه ای محدود نمی شود، بلکه حتی تا شبه قاره هند رسیده است». این امر باعث می شود که رسانه های ایران با هر گونه تلاشی، که آن را به منظور تحریف نام خلیج می داند، مقابله کنند، تا جایی که باعث شد تهران همکاری با شرکت های هواپیمایی که از نامی غیر از «خلیج فارس» استفاده می کنند جلوگیری کند. همان گونه که حبیب الله سیاری، فرمانده نیروهای دریایی وابسته به ارتش نظامی گفت: «خلیج فارس همواره و تا ابد باقی خواهد ماند»، و همان طور که حجت الاسلام محمود علوی، وزیر اطلاعات، نیز بر آن تأکید داشت و گفت: «خلیج فارس برای همگان است و تا ابد فارسی باقی خواهد ماند. و پاسخ ملت ما در برابر متجاوزان قاطع خواهد بود». بدین گونه، نام «خلیج فارس»، فراتر از یک نام گذاری ساده شد، بلکه بر حضور و نفوذ ایران در منطقه تأثیر گذاشت.

رسانه های ایران هم در بسیاری از مناسبت ها، در وصف کشورهای خلیج، پیوسته از اصطلاح «اعراب» به جای «عرب ها» استفاده کرد، و این امر به خصوص با افزایش فشارها بر نظام ایران کاملاً قابل ملاحظه است. حتی در پایگاه اینترنتی «دیپلماسی ایرانی» این تیتر آمده بود: «اعراب خلیج فارس از توافق آمریکایی ایرانی استقبال می کنند». مفهوم لفظ «اعراب» از دو نقطه منفی مرتبط با دیدگاه برتری جویانه شخصیت ایرانی (از جمله باز گرداندن تاریخ امپراتوری فارس) شکل می گیرد: اول، در نظر گرفتن مردم این کشورها به عنوان افرادی بادیه نشین و بدون تمدن، و دوم، از آیه قرآنی : « الأعْرَابُ أَشَدُّ کُفْرًا وَنِفَاقًا»، یعنی :« عربهای بادیه نشین کافرتر و منافق تر از دیگرانند».

در عنوان زیر «خبرگزاری مهر»، در خبری تحت عنوان «چین سطح روابط اقتصادی خود را با اعراب خلیج فارس و اسرائیل توسعه می دهد»، این خبرگزاری نام «کشورهای خلیج» را با اصطلاح «عرب های خلیج فارس» جایگزین کرد. خبرگزاری ایرنا در یک تیتر خبری دیگری نوشت: «اتحادیه اروپا خواستار تشکیل ائتلافی با اعراب بر ضد تروریسم شد». ملاحظه می شود که چارچوب زمانی و موقعیتی که در دعوت نکردن از ایران برای شرکت در ائتلاف بین المللی نمایان است، و همچنین نگرانی تهران از نتیجه نهایی این ائتلاف که می تواند بر هم پیمان استراتژیک ایران در منطقه (یعنی رژیم کنونی سوریه) تأثیر گذار باشد، از دلایل این نامگذاری است، چرا که از دیدگاه ایران ، کشورهای خلیج با مشارکت ایران در این ائتلاف مخالفت کردند.

از دیگر واژه ها و اصطلاحاتی که تأکید می کنند نظام ایران و رسانه های وابسته به آن به نگرش منفی خود ادامه می دهند، به کار گیری واژه «شیخ نشین» است و این اصطلاحی است که پیش از استقلال یافتن کشورهای خلیج و به وجود آمدن کشورهایی مستقل که از سوی جامعه بین المللی به رسمیت شناخته می شوند، به کار می رفت. با این حال رسانه های ایرانی با جایگزینی و به کار گیری این اصطلاحات سعی در کم ارزش جلوه دادن این کشورها و نظام های حاکم بر آنها دارد که تهران گاهی اوقات آن ها را «رژیم های ارتجاعی» توصیف می کند. به همین نحو اصطلاحات و واژه های دیگری نیز پدید می آیند مانند «نظام خلیفی» که به خاندان «آل خلیفه»، حاکمان بحرین، نسبت داده می شود و رسانه های تهران ادعا می کنند حاکمان آن نمایندگان مردم نیستند بلکه نماینده خود خاندان خلیفه هستند. این رسانه ها با ادامه به کار گیری واژه ها و استفاده از زبان، سعی دارد تا مشروعیت را از حاکمان بحرین ساقط کند، و به جای استفاده از نام «نیروهای امنیتی و پلیس بحرین»، از نام «افسران امنیتی آل خلیفه» استفاده می کنند. خبرگزاری مهر نیز در اخبار خود عناوین زیر را به کار می برد: «جدید ترین اقدامات رژیم آل خلیفه علیه علماء و رهبران دینی بحرین»، و «نیروهای رژیم بحرین». در این جا ملاحظه می کنیم که از واژه «رژیم» به جای «نظام» استفاده می شود، و این واژه ای است که نظام ایران به هنگام امتناع از به رسمیت شناختن یک نظام یا نهاد، آن را به کار می برد، مانند «رژیم صهیونیستی»، و همچنین «رژیم مبارک». شاید موضع گیری ایران از بحرین و ادامه دخالت های تهران در امور داخلی این کشور، و ادعاهای علی ناطق نوری، مدیر بازرسی دفتر رهبری و رئیس سابق مجلس شورای اسلامی، مبنی بر اینکه بحرین «استان بیست و چهارم» ایران است، نشان دهنده علت پا فشاری رسانه های تهران در به کارگیری این واژه است.

آنچه در بالا ذکر شد، باعث شد که رسانه ها و مقامات مسؤل ایران وجود نیروهای «سپر جزیره» در بحرین را «اشغال» این کشور توصیف کنند. علاء الدین بروجردی، رئیس کمیته امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی، در این باره گفت: «عربستان سعودی «اشغال گر» به شمار می آید و باید هر چه سریعتر خاک بحرین را ترک کند».

در سطح منطقه ای نیز واژه «بیداری اسلامی» نمایان می شود، و از نظر تهران این واژه جایگزینی برای «انقلاب های بهار عربی» است که تهران این انقلاب ها را با انقلاب سال ۱۹۷۹ ایران ربط داد، و آن ها را الهام گرفته از ایدئولوژی خمینی فرض کرد. در این زمینه علی اکبر صالحی وزیر سابق امور خارجه می گوید: «راه امام خمینی الگویی برای بیداری اسلامی است» . این واقعیت ها باعث شد تهران برای گسترش روابط خود با کشورهایی که در آنها انقلاب رخ داد گام بردارد. و پس از آن نظام شروع به برگزاری کنفرانس های زیادی درباره آنچه «بیداری اسلامی» می نامید کرد، و در ایران «مجمع بیداری اسلامی» تأسیس کرد و علی اکبر ولایتی، مشاور امور سیاسی و بین المللی رهبر و رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک وابسته به مجمع تشخیص مصلحت نظام، به عنوان دبیر کل این مجمع تعیین شد. در تمامی کنفرانس های «مجمع بیداری اسلامی»، به تأثیر گذاری انقلاب ایران بر آن «بیداری ها» پرداخته می شود، به طوری که این امر باعث شد نظام برای یکی از کنفرانس ها از نام زیر استفاده کند: «کنفرانس بیداری اسلامی در تئوری اندیشه سیاسی آیت الله خمینی و آیت الله خامنه ای». نقش رسانه های ایران در این جا پخش و انتقال گزیده هایی از مقالات ارائه شده در این کنفرانس و اظهارات همراه آن است که، بنا به توصیف آن ها، به نقش انقلاب خمینی و تأثیر آن بر بیداری اسلامی می پردازد. در «خبرگزاری فارس» این تیتر آمده بود: «شیخ الزغموت (محمد نمر احمد فلسطینی) می گوید: «بیداری اسلامی نتیجه حرکت تاریخی امام خمینی بود». پس از آن به تبلیغات رسانه های ایرانی برای «محور مقاومت» می رسیم که علاوه بر ایران، که مرکز محور شناخته می شود، سوریه و حزب الله و برخی از سازمان های فلسطینی مانند جنبش حماس و جهاد اسلامی را در بر می گیرد. به عنوان مثال، عنوان زیر در پایگاه اینترنتی وابسته به نیروهای بسیج آمده بود: «ایران محور بیداری اسلامی و حرکت مقاومت در جهان است».

از دیگر واژه های به کار رفته در گفتمان سیاسی ایران، واژه «اسلام ناب محمدی»، در مقابل «اسلام آمریکایی»، و همچنین «تشیع انگلیسی» و «تسنن آمریکایی» است. به طوری که یکی از نمایندگان پارلمان ایران گفت: «تشیع انگلیسی و تسنن آمریکایی منجر به تفرقه امت اسلامی می شوند».

پس از آن که عملیات «طوفان قاطع» در یمن بر ضد شورش حوثی ها و نیروهای علی عبد الله صالح رئیس جمهور سابق این کشور آغاز شد، نظام ایران در تلاشی برای نجات حوثی ها شروع به نشانه گیری اسلحه رسانه ای خود به سوی عملیات کرد. در این جا بود که تداوم حوثی ها و تلاش آن ها برای به کنترل در آوردن کامل یمن، و همچنین تصریحات پی در پی ایرانی ها در حمایت از حوثی ها، به افشای میزان سرمایه گذاری ها و دستاوردهای رژیم ایران در گسترش نفوذ خود در منطقه کمک کرد. پس از اظهارات رحیم صفوی مبنی بر: «مرزهای ایران به دریای مدیترانه می رسد»، و هم زمان با اشغال شهر صنعا پایتخت یمن به دست شورشیان حوثی ، تصریحات دیگری از سوی محمد رضا زاکانی، یکی از نمایندگان پارلمان، عنوان شد که گفت: «ایران در حال حاضر کنترل چهار پایتخت عربی را در اختیار دارد». علاوه بر این برخی دیگر از مسؤلان ایرانی ادعا کردند که آنچه در یمن اتفاق می افتد، تنها محصول «انقلاب اسلامی» و گسترش آن است.

عملیات «طوفان قاطع»، به کار گیری جدید واژه ها و زبان در استراتژی رسانه ای تهران را به شیوایی آشکار کرد. مثلاً به جای نام گذاری واژه «ائتلاف عربی» بر روی «طوفان قاطعیت»، رسانه های ایرانی، چارچوب بندی این عملیات را آغاز کردند و آن را به عنوان «حمله عربستان سعودی» به کار بردند و با دادن رنگی مذهبی به آن تلاش کردند ، آن را بر ضد حوثی ها نشان دهند. آن ها تنها به این جا بسنده نکردند، بلکه «حمله عربستان سعودی» به یمن را «اجرای دستور العمل ایالات متحده در منطقه و کمک به منافع رژیم اسرائیل» دانستند. از این رو «شبکه العالم ایران» عبارتی را از آیت الله شاهرودی، یکی از اعضای مجلس خبرگان نقل کرد که می گفت: «جنایات آل سعود باعث تغییر شرایط منطقه می شود». غیر از این شبکه العالم از عنوان دیگری استفاده کرد که در پی حادثه تلاش یک خلبان ایرانی برای به زور فرود آمدن در فرودگاه صنعا و عدم رعایت و پیروی از مقررات بود که عبارت بود از : «تجلیل از خلبان ایرانی که با نیروی هوایی عربستان سعودی مقابله کرد».

به کار گیری زبان و واژه ها در این فضا برای اعمال فشار بیشتر بر علیه ائتلاف عربی بر ضد شورش حوثی ادامه دارد.