حسن روحانی، رئیس جمهور ایران - عکس از اسوشیتدپرس

حسن روحانی، رئیس جمهور ایران – عکس از اسوشیتدپرس

پس از پیروزی انقلاب اسلامی دو جریان به خاطرات نویسی در بین ایرانیان دامن زد. جریان نخست به ایرانیانی تعلق داشت که در پی انقلاب از ایران خارج شده بودند و در فضای جدید به خاطره نویسی پناه آوردند. اجرای “پروژه تاریخ شفاهی ایران” دانشگاه هاروارد هم به این جریان دامن زد.

اجرای این پروژه از سال ۱۳۶۰ آغاز شد و ۱۴ سال طول کشید و طی آن در مجموع با ۱۳۴ نفر از بازیگران سیاسی و دولتمردان زمان پهلوی مصاحبه شد و برپایه توافق انجام شده برخی از این مصاحبه ها تاکنون به صورت کتاب انتشار یافته است. این پروژه شیوه جدیدی از خاطره نویسی را که با مذاق ایرانیان بیشتر سازگار بود، رواج داد و موجب رونق این شیوه در ثبت و ضبط خاطرات شد.

جریان دوم به نهادهای رسمی و حکومتی جمهوری اسلامی ایران و بعضی دولتمردان آن تعلق دارد که در پی تاریخ نویسی برای انقلاب اسلامی برآمدند و این نهادها در ادامه با نوعی کپی برداری از پروژه تاریخ شفاهی تلاش کردند از طریق مصاحبه با بازیگران دوران انقلاب به این هدف خود دست یابند، و از این رو است که از سالهای دهه ۷۰ به این سو، شاهد انتشار پی درد پی کتابهای خاطرات بدین گونه بوده ایم.

انتشار فزاینده کتابهای خاطرات در داخل و خارج ایران از زبان افرادی که در شکل گیری، تغییر و تحولات سیاسی و اجتماعی کشور نقش داشته اند قطعا اقدام مبارکی است اما باید توجه داشت که همه گویندگان این خاطرات با نگاهی پسینی به بازگویی خاطرات خود از گذشته پرداخته و غبار زمان ذهن آنان را جهت داده است، و دیگر اینکه اینگونه خاطرات را نباید همسنگ با خاطراتی دانست که به طور روزانه و در زمان وقوع (همانند خاطرات عَلَم در زمان رژیم پهلوی یا خاطرات هاشمی رفسنجانی در جمهوری اسلامی) به رشته تحریر درآمده و بعدها انتشار یافته است.

فاصله گیری از گذشته و نگاه پسینی به رخدادها در بازگویی خاطرات موجبات برجسته کردن بعضی وقایع و فراموشی بعضی دیگر را فراهم می آورد، و بعضا قالبی یکسویه و جانبدارانه به خاطرات می دهد اما اگر خوانش این خاطراتها در مجموع پیگیری و در ارتباط با کتب تاریخی هر مقطع مورد توجه و تأمل قرار گیرد آنگاه می توان آنها را همانند کتب کمک درسی برای بازشناسی هر چه بهتر فضای رخدادهای تاریخی معاصر دانست، و به ویژه می توان از آنها برای شناخت روابط درونی و خرد جامعه بهره برد.

کتاب “خاطرات دکتر حسن روحانی” – انقلاب اسلامی ( ۱۳۵۷ – ۱۳۴۱ ) جلد اول، که در سال ۱۳۸۷ توسط مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام منتشر شد، از نوع “تاریخ شفاهی” با نگاهی پسینی و طبعا جانبدارانه است اما از لابلای سطور این خاطرات می توان به تصویری از فضای جامعه ایران از دهه سی به اینطرف تا زمان انقلاب اسلامی در سال ۵۷ دست یافت، و به ویژه به شناخت بهتر شرایط و محیطی که روحانی در آن پرورش و آموزش و تربیت یافته، و حال دست تقدیر او را در مسند ریاست جمهوری ایران نشانده است، رسید.

با خواندن این خاطرات در می یابیم که پایگاه اجتماعی روحانی، همانند بسیاری از روحانیون که پس از انقلاب به مقامات حکومتی رسیده اند، پایگاهی روستایی بوده است و وی به خانواده ای پیشه ور و ساده زیست تعلق داشته است به گونه ای که پس از ورود به دبستان برای تأمین هزینه تحصیلش ناچار بوده است تابستان ها کار کند.

روحانی با شاگرد اولی دوران دبستان را پشت سر می گذارد ( فصل اول؛ دوران دبستان و کودکی)، و در سن ۱۲ سالگی تصمیم می گیرد وارد حوزه علمیه سمنان شود و به تحصیل علوم دینی بپردازد. تصویری که در این فصل ارائه می شود به خوبی خواننده را با فضای مذهبی آن دوران سمنان و رقابتی که بین علمای شهر برای ریاست دینی و ارتباط با مقامات حکومتی وجود داشته است، و همچنین شیوه آموزشی علوم دینی، آشنا می کند (فصل دوم؛ آغاز طلبگی (حوزه علمیه سمنان)).

روحانی پس از یک سال تحصیل در حوزه علمیه سمنان تصمیم می گیرد برای ادامه تحصیل به قم برود. وی در مدرسه علوی زیر نظر آیت الله گلپایگانی سکنی می گزیند و تحصیلش را در قالب برنامه ریزی نوین آموزشی که توسط آیت الله بهشتی برای این مدرسه طراحی شده بود، ادامه می دهد. توضیحاتی که وی از فضای مدرسه و حوزه علمیه قم و این برنامه جدید آموزشی و چالش هایی که پیرامون آن در حوزه قم بوجود آمده بود، می دهد بسیار جالب توجه است.

در همین دوران است که حوزه علمیه قم و در رأس آن مراجع تقلید و به طور برجسته آیت الله خمینی وارد درگیری سیاسی با دولت عَلَم بر سر موضوع سوگند به کتابهای آسمانی به جای قرآن در مصوبه دولت برای انجمن های ایالتی و ولایتی می شوند و روحانی هم که طلبه ای نوجوان بوده است متاثر از این جریان شده و به گونه ای وارد عالم سیاست می شود.

روحانی مقام شاگرد اولی خود را در دوره آموزش دینی حفظ می کند اما با اوج گیری رویارویی سیاسی مراجع با شاه بر سر انقلاب سفید و قیام ۱۵ خرداد در اعتراض به بازداشت و زندانی کردن آیت الله خمینی به همراه اختلاف دیدگاهی که بین آیت الله بهشتی و آیت الله گلپایگانی بر سر ادامه برنامه ریزی نوین آموزشی پیش می آید، اجرای این برنامه آموزشی پس از دوسال متوقف می شود و وی با ترک مدرسه علوی برای ادامه تحصیل ناچار از پیگیری شیوه سنتی آموزشی در حوزه علمیه قم می شود (فصل سوم؛ ورود به مدرسه آیت الله گلپایگانی).

فصل چهارم خاطرات با عنوان “آغاز نهضت اسلامی”، فصل پنجم با عنوان “حضرت امام در راس نهضت اسلامی”، فصل ششم با عنوان “مبارزه با استعمار خارجی”، فصل هفتم با عنوان “تبعید امام به ترکیه”، و فصل هشتم با عنوان “تبعید امام خمینی به نجف اشرف” به بازگویی خاطرات روحانی از روند تحولات سیاسی و نقشی که آیت الله خمینی در این عرصه داشته است، اختصاص دارد، خاطراتی که از نگاه مثبت و حمایتگرانه وی از این تحولات و رهبری آن توسط آیت الله خمینی و نیز نقشی که خود در پیشبرد این نهضت داشته است حکایت می کند.

در لابلای این خاطرات، روحانی به شرح چگونگی ادامه تحصیل خود در حوزه علمیه قم، و همچنین ادامه تحصیل دوره دبیرستان و اخذ دیپلم ادبی پس از سه سال و شرکت در امتحان ورودی برای دانشگاه و قبولی در رشته حقوق قضائی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران می پردازد، و اینکه در شهریور ماه سال ۱۳۴۸ و در آستانه ورود به دانشگاه ازدواج می کند و دوره تازه ای از زندگی اش آغاز می شود.

شرح زندگی متأهلی در تهران و مشکلات آن، همراه با تحصیل در دانشگاه، روحانی را با فضائی کاملا متفاوت از زندگی اش در سرخه و سمنان و قم آشنا می کند، و با رفتن به خدمت سربازی پس از اخذ لیسانس در فروردین سال ۱۳۵۲ تجربه تازه ای برای او رقم می خورد. او از چگونگی مقاومتش برای حفظ ریش خود در این دوره سخن می گوید و اینکه در دوره سربازی ازهر فرصتی برای سخنرانی و تبلیغ و سفر به شهرهای دیگر استفاده می کرده، و با مانع چندانی برای انجام این کار مواجه نبوده است.

محل خدمت سربازی روحانی شهر نیشابور بوده است. با موافقت امام مسجد جامع این شهر از روزهای اول ماه رمضان این اعلامیه در سطح شهر منتشر می شود: “از شب نوزدهم تا شب آخر ماه مبارک رمضان، جناب سروان فریدونی در مسجد جامع سخنرانی می کند…”.

برای مردم خیلی عجیب بود که چطور یک افسر می خواهد در مسجد سخنرانی کند! به همین دلیل شب اول سخنرانی که به مسجد رفتم، با انبوه کثیری از جمعیت روبرو شدم که شاید بیشتر برای دیدن من آمده بودند. جالب اینکه بسیاری از مقامات ادارای و حتی نظامی و انتظامی هم به مسجد آمده بودند. البته در آن شب ها من با لباس شخصی (کت و شلوار) در مسجد سخنرانی می کردم و هر شب نیز جمعیت بیشتر می شد. برای مردم بسیار جالب بود که یک نفر نظامی سخنرانی مذهبی می کند و به آیات قرآن مجید و احادیث استناد می کند و در شب های احیاء روضه می خواند.

بعضی از رؤسای ادارات که در جلسات سخنرانی شرکت کرده بودند، با شگفتی به من می گفتند: جناب سروان، شما خیلی خوب سخنرانی می کنید و اطلاعات دینی شما خیلی زیاد است. آنها نیز مانند بقیه مردم نمی دانستند من روحانی و معمم هستم. البته آقای موسوی(امام جماعت مسجد جامع) من را به خیلی ها معرفی کرده بود، ضمن اینکه روحانیون شهر و جوانان انقلابی من را می شناختند. ( ص ۳۳۵ )

با خواندن این خاطرات در می یابیم که روحانی از جمله معدود روحانیونی همچون خاتمی است که خدمت سربازی را تجربه کرده و با فضای نظامی قبل از انقلاب آشنایی یافته، و قطعا این تجربه به او در شناخت بهتر جامعه کمک کرده است. روحانی پس از سربازی یکسره وارد عرصه تبلیغ و سخنرانی می شود و با اوج گیری انقلاب اسلامی ایفای این نقش برجسته تر شده و تقریبا به چهره ای سرشناس تبدیل می شود که البته موجب می شود ساواک هراز گاهی برای او دردسر بسازد. سخنرانی روحانی در مجلس ترحیم و بزرگداشت رحلت مصطفی خمینی درآبانماه ۱۳۵۶ یکی از فرازهای زندگی وی در این دوره است.

فصل نهم خاطرات با عنوان “اوج گیری و پیروزی انقلاب اسلامی”، فصل دهم با عنوان “هجرت امام خمینی به پاریس”، و فصل یازدهم با عنوان “تثبیت انقلاب” پایان بخش جلد اول خاطرات روحانی است که برای علاقمندان به تاریخ این دوره می تواند مفید باشد. باید امیدوار بود که مابقی این خاطرات، که به خاطرات روحانی در سال های پس از انقلاب اختصاص دارد و مسئولیت هایی که وی در مقامات مختلف در این سالها داشته است، به زودی انتشار یابد تا به تصویری کامل از این روحانی و چهره بازیگر سیاسی، که امروز در مسند مهم ریاست جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته، و قرار است در این مقام مهم ایفای نقش نماید، دست یابیم.

کتاب جلد اول “خاطرات دکتر حسن روحانی” که با پیوست ها در ۸۳۰ صفحه توسط مرکز تحقیقات استراتژیک، نخستین بار در سال ۱۳۸۷ انتشار یافته و تاکنون به چاپ سوم رسیده است، یکی از بهترین منابع برای شناخت شخصیت روحانی و مسیری است وی که در سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران طی کرده است. روحانی که اکنون در ۶۵ سالگی به مقام بلندی، که برپایه خاطره اش در خواب یکی از اساتیدش در حوزه علمیه بدان نوید داده شده بود، دست یافته و انبانی از تجربیات تلخ و شیرین را با خود حمل می کند، سکاندار اداره کشوری شده با مشکلات عمیق داخلی و خارجی و باید دید در این دوره از حیات و زندگی خود چه می کند و چه کارنامه و خاطراتی از خود برجای می گذارد.