تهران: فراز صفایی

محمد جوانی چهل ساله بهنظر میرسد. با پیراهن جین کنار خیابان روی یک صندلی پلاستیکی نشسته و بستهای پول در دستش دارد؛ این علامت کسانی است که در چهارراه استانبول دلار خرید و فروش میکنند؛ این روزها همهشان ترسیدهاند؛ از روشن نبودن قیمت ارز و از پلیس.

به او میگویم دلار چند است؟ میگوید پیدا نمیشود. اصرار میکنم به بهانهی اینکه نیاز دارم. میگوید ۷۴۰۰. وقتی اعتراض میکنم میگوید همین هم یک ساعت بعد با قیمت بالاتر گیرت میآید.

اینجا هیچ خبری از وعدههای دولت نیست؛ همه به دلار جهانگیری میخندند. دلار به دو برابر قیمت دولتی هم فروش میرود.

«از چند روز قبل از اعلام خروج آمریکا بازار ملتهب است و آرام و قرار ندارد؛ اما از وقتی که ترامب گفته آمریکا از برجام بیرون میرود آتش به جان بازار افتاده است».

اینها را بیژن میگوید؛ طلا فروشی در خیابان کریمخان؛ یکی از مراکز اصلی خرید و فروش طلا در ایران. قیمت طلا حتی گاهی در کسری از ساعت جابجا میشود. میگویم که گران شدن طلا به نفع شماست. میگوید اتفاقا به ضرر من فروشنده است چون من هم باید پولهایم را در بانک نگه میدارم و بار بعدی که باید طلا تهیه کنم با پولی که دارم مقدار کمتری طلا میتوانم بخرم: ارزش پول من مدام پایین میآید.

ارزش پول ایران در طی تنها یک هفته ۲۵ درصد پایین آمده و در عرض پنج ماه گذشته حدود ۱۰۰ درصد. در دسامبر گذشته هر دلار آمریکا در برابر ۳۶ هزار ریال فروخته میشد و حالا در برابر بیش از ۷۰ هزار ریال.

مسئولان ارشد دولت اما باز اصرار دارند که هیچ اتفاقی در بازار نیافتاده است. چه کسی میگوید که دلار گران شده است؟ این را جهانگیری معاون اول رئیس جمهور گفته و همه چیز را حاشا کرده تاکید نموده که دلار همان ۴۲۰۰ تومان است و بقیهی نرخها شایعه است.

شایعه اما برای مردم کوچه و بازار ملموستر بوده. این را میشود در قیمت کالاها دید.

در خیابانی که اسم جمهوری اسلامی را بر پیشانی دارد از یک مغازهی موبایل فروشی قیمت یک مدل از موبایل سامسونگ را میپرسم. قیمت میدهد ۱۳.۸ میلیون ریال. با تعجب میگویم چرا اینقدر گران؟ و او میگوید دو هفتهی قبل همین را من ۷.۳ میلیون ریال هم فروختم. افزایشی معادل ۹۰ درصد. این تقریبا وضع همهی مغازههای آن راسته است که لوازم الکترونیک میفروشند. بعضیفروشندهها هستند که وقتی از آنها قیمت را میپرسم تماسی میگیرند و بعد جواب من را میدهند. دلیل را که میپرسم میگویند قیمتها لحظهای بالا میروند.

رئیس بانک مرکزی که ارزش پول ملی ایران درطی ریاست او نصف شده به روشنی گفته که خروج آمریکا از برجام هیچ تاثیری بر اقتصاد ایران نمیگذارد. بازار اما چیز دیگری میگوید. بازار آنقدر آشفته است که در برخی ساعتها فروشندهها فروش را متوقف میکنند.

استاد اقتصاد یکی از دانشگاههای دولتی میگوید که دولت ایران برای جلوگیری از انفجار بازار مقادیری دلار به بازار تزریق کرده است؛ با این وجود اما بازار ملتهب مانده است. وی میگوید تازه این اول کار است. تا دو هفتهی دیگر برخی از تحریمها عملیاتی میشوند و تا شش ماه دیگر هم کامل میشوند؛ بنابراین ضربهی اصلی شاید هنوز وارد نشده است.

«خریدوفروش اسکناس یا اسناد مبتنیبر دلار از سوی دولت ایران؛ خریدوفروش طلا و سایر فلزهای گرانبها، خرید، تامین یا انتقال فلزاتی نظیر گرافیت؛ فلزات خام یا نیمهخام مانند آلومینیوم و آهن، زغالسنگ و نرمافزارهای مورد استفاده از سوی صنایع ایران؛ افتتاح حساب ریالی در خارج از مرزهای ایران و مبادله ریالی با ارقام قابلتوجه؛ تامین مالی خارجی و خرید اوراق منتشرشده از سوی دولت ایران؛ خودروسازی ایران؛ خریدوفروش و تامین قطعات هواپیما؛ فرش و مواد خوراکی تولیدشده در ایران»

اینها تنها بخشی از تحریمهایی است که قرار است در دورهای سه ماهه عملیاتی شوند تا ایران با سختترین تحریمهای تاریخ روبرو باشد؛ چیزی که دونالد ترامب در شب اعلام خروج از برجام هم به وضوح گفته بود.

علیرغم آنکه مسئولان دولتی مدام بر این طبل میکوبند که تصمیم ترامب هیچ تاثیری بر اقتصاد ایران ندارد اما این، فقط نظر نهادهای رسمی است. کارشناسان بسیاری هشدار دادهاند که اقتصاد ایران چه بسا توان مقاومت در برابر این همه فشار را نداشته باشد. حرف روشنتر را اما مردم کوچهوبازار میزنند؛ مردم کوچهوبازار از آینده ترسیدهاند و این هراس را بهوضوح میشود در حرفهایی که دربارهی قیمت کالاها میزنند دید.

از پنجشنبه صبح هم دردی دیگر بر دردهای همین مردم اضافه شده است تا مردم علاوه بر شبح تحریمها، شبح جنگ را هم بالای سر خود احساس کنند. سپاه پاسداران در اقدامی عجیب ۲۰ راکت را به سمت اسرائیل شلیک کرد تا به قول برخی رسانهها بارقههای اولین درگیری مستقیم بین ایران و اسرائیل شکل گیرد. بیژن، طلافروش خیابان کریمخان میگوید: جنگ نه! خدا کند جنگی اتفاق نیافتد؛ اگر جنگی اتفاق بیافتد کمر همهی ما خواهد شکست.