مسعود بارزانی - عکس از خبرگزاری فرانسه

مسعود بارزانی – عکس از خبرگزاری فرانسه

اگر عده ای را به مسیر اشتباهی بکشانید چه گزینه ای برایتان باقی خواهد ماند؟ پاسخ منطقی این است که باید مسیر رفته را بازگردید. این مساله ای است که مسعود بارزانی رییس اقلیم کردستان عراق باید درباره صحبتهای خود درباره برگزاری رفراندومی برای استقلال کردهای عراقی انجام دهد. تا زمانی که وی این کار را انجام ندهد و در این فرآیند سرعت عمل نداشته باشد، به عنوان یک رهبر سیاسی جدی اعتباری نخواهد داشت.

چرا بارزانی به عنوان یک سیاستمدار کارکشته این بار تصمیم گرفته ایده خود را تنها به منظور مشاهده واکنشها مطرح کند؟ افراد بدبین ادعا می کنند که هدف وی منحرف کردن اذهان عمومی از تسخیر کرکوک بوده است. یک ضرب المثل فارسی می گوید که “به تب بگیر که به مرگ راضی شود”. از این رو بارزانی عراقی ها را دعوت به پذیرش مسئله از دست دادن کرکوک می کند که شدت آن در مقایسه با تجزیه کشور به یک منطقه خودمختار کرد کمتر است.

در حالی که به نظر نمی رسد بارزانی در قبال فرصت طلبی هایی که گاه و بیگاه صورت می گیرد مصون باشد، (کدام سیاستمداری در قبال این شرایط مصونیت دارد،) تردید دارم که تا این حد از خود انعطاف نشان دهد. عراق با یک بحران وجودی رو به رو شده است که بر تمام جوامع عراقی و نه صرفا عرب ها، تأثیرگذار است.

توضیح دیگری که کمتر بدبینانه به نظر می رسد این است که بارزانی امیدوار است که شکست انتخاباتی حزب خود را با ظاهر شدن به عنوان قهرمان استقلال پنهان کند. اگرچه این توضیح نیز شاید سوال برانگیز باشد. در سایه میراث ملا مصطفی نام بارزانی مترادف آرمان کردستان شده است. درهر صورت این شکست انتخاباتی که بارزانی و سایر رهبران سنتی کرد به آن دچار شده اند، به دنبال نگرانی رأی دهندگان در قبال فساد و فرصت های از دست رفته توسط احزاب حاکم به وجود آمد نه تمایل شدید آنها برای بدست آوردن استقلال.

در حقیقت استقلال بخشی از هیچ مانیفست انتخاباتی نبوده است و چه قبل و چه در طول ستادهای انتخاباتی محور هیچ بحثی واقع نشده است. اگر بارزانی می خواهد به نگرانی رأی دهندگان خود پاسخ دهد باید برنامه ای برای ریشه کن کردن فساد ارائه کند، عملکرد دولت خود را بهبود بخشد و اصلاحات به تعویق افتاده اقتصادی و سیاسی را اجرایی کند.

در هر شکلی، مطرح کردن رفراندوم موضوع خوبی نیست. این موضوع عامل ایجاد تفرقه میان کردها از جمله حزب خود بارزانی بوده است چرا که بسیاری از فعالان اعتقاد دارند که اکنون زمان خوبی برای مطرح کردن این موضوعات پیچیده و حیاتی نیست.

رهبران احزاب مختلف کرد به صورت آشکار ایده رفراندوم را مورد انتقاد قرار داده اند. اتحادیه میهنی کردستان به عنوان حزب جلال طالبانی تلاش می کند جایگاه رییس جمهوری عراقی را با مطرح کردن “برهم صالح” به عنوان نامزد بازیابد. نمی توان به دنبال پست ریاست جمهوری عراق بود و در عین حال برای تجزیه و فروپاشی کشور طرح ریزی کرد.

یکی از رهبران کرد که خواست نامش فاش نشود، به من گفت: «ما درحال عبور از یک وضعیت زلزله سیاسی هستیم. وقتی بنیادهای یک خانه لرزان است، نمی توانیم تغییر دکوراسیون یک اتاق را به بحث بگذاریم.»

در حقیقت این طرح پیشنهادی می توانست در مقابل طرح از بین بردن کشور، با متحد کردن جناح های رقیب عرب عراقی تأثیر معکوسی ایجاد کند.

حتی اگر هیچ اتفاق انضمامی رخ ندهد، همین تلاش برای تجزیه کشور می تواند روابط عرب- کرد را برای مدتی مسموم کند. شوونیستهای عرب ممکن است ادعا کنند در مورد این که نمی توان به کردها اعتماد کرد حق با آنها بوده است.

ایده رفراندوم همچنین موجب اتحاد دوباره قدرتهای رقیب شده است که همیشه جدایی آنها فضایی را برای مانور کردها فراهم کرده بود. این نکته همچنین قابل توجه است که دست کم این بار ایالات متحده، ترکیه و ایران در نفی تلاش کردها برای تجریه هم صدا و متحد هستند.

مفهوم دولت – ملت برای اولین بار در قرن نوزدهم در اروپا رواج یافت و تا دهه ۱۹۲۰، این مفهوم به عنوان استانداردی برای روابط بین الملل شناخته می شد. از این رو، اقلیتهای قومی و دینی سراسر دنیا که کردها نیز بخشی از آنها هستند، متقاعد شدند که آنها نیز روزی سرانجام ملت – دولت خود را خواهند داشت.

اگرچه تحقق چنین رویایی به معنای بازپس گیری مرزها در قاره هایی چون استرالیا است که بومیان آن از مدتها پیش آرزوی داشتن کشور خود را داشته اند. در سال ۱۹۹۳ یک کنفرانس اتحادیه اروپا که توسط فرانسه در پاریس برگزار شد، گزارش وجود ۱۱۳ اقلیت قومی و یا ملی را در داخل اتحادیه اروپا ارائه کرد. این کنفرانس با توافق بر سر این موضوع به پایان رسید که اعضای اتحادیه اروپا خود را متعهد کرده اقلیتهای متبوع خود را به رسمیت شناخته و به آنها در حفظ و توسعه فرهنگشان کمک کنند. از این رو، بریتانیا ، مردم اهل کورنوال را به عنوان یک اقلیت قانونی اعلام کرد و دانمارک همین لطف را در حق اقلیت فریسی های خود انجام داد.

سازمان ملل اقلیتهای بیشتری را به رسمیت می شناسد. براساس آخرین آمار سازمان ملل بین ۶۰۰ و ۲/۱ میلیون نفر از مردم که این میزان ۱۰ تا ۲۰ درصد جمعیت جهان را تشکیل می دهند، در بیش از ۱۹۰ کشور به عنوان اقلیت زندگی می کنند. اگر دست کم برخی از این اقلیتها کشوری داشته باشد بدان معنا خواهد بود که بیش از ۱۰۰ کشور جدید باید تشکیل شود.

کردها نماینده یکی از این اقلیتهای بزرگ هستند. علاوه براین، اکثریت قابل توجه آنها در مناطق مجاور در هفت کشور ترکیه، ارمنستان، گرجستان، آذربایجان، ایران، عراق و سوریه زندگی می کنند. چهار نوع زبان کردی در این مناطق تکلم می شود که از نظر زبان شناسی به قدری به هم نزدیک هستند که درک آن برای همه کردها آسان است.

در رابطه با دین هم باید گفت که نسخه های مختلف اسلام سنی و شیعه و سلفی و غلات ( افرادی که زیاد غلو می کنند)، همچنین جوامع مرتدی چون یزیدیان میان آنها وجود دارد. نکته جالب این است که در مقایسه با عراق در اروپای غربی به خصوص در آلمان قومیت های کرد بیشتری زندگی می کنند.

یکی از مشکلات کنونی عراق این است که تنها نیمی از شش میلیون قومیت کرد در سه استان خودمختار به سر می برند. حتی در این سه استان سایر اقلیتها چون مسیحیان، لاادریه ها، و فِیلی ها نیز زندگی می کنند.

امیدوارم منظورم را اشتباه متوجه نشده باشید، من با استقلال هیچ اقلیتی مخالف نیستم، چه برسد به کردها در هرکجای دنیا که هستند. اگرچه اعتقاد دارم چنین رویه ای باید با حمایت خالصانه یک گروه اکثریت مرتبط و با ابزار حقوقی، مسالمت آمیز و دموکراتیک دنبال شود. از این رو اولین گام برای استقلال کردهای عراقی تحکیم یک فرهنگ دموکراتیک در عراق است.