ملک سلمان بن عبدالعزیز پادشاه عربستان، و عبدربه منصور هادی رئیس جمهور یمن

ملک سلمان بن عبدالعزیز پادشاه عربستان، و عبدربه منصور هادی رئیس جمهور یمن

ریاض یاسین وزیر خارجه یمن فاش کرد که طرحی برای بازسازی جامع یمن از سوی کشورهای عربی وجود دارد که پس از استقرار مجدد حکومت شرعی در این کشور به اجرا در خواهد آمد. وی توضیح داد که پروژه ای از سوی کشورهای خلیجی در حال بررسی است که برای آغاز طرحی عربی که هم نام ملک سلمان بن عبدالعزیز پادشاه عربستان است و «پروژه سلمان برای توسعه یمن» نام داد.

وزیر خارجه یمن می گوید که نشانه های این پروژه با اقدام ملک سلمان در تقدیم ۲۷۴ ملیون دلار کمک های انسان دوستانه به مردم یمن پدیدار شد.

سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است: پروژه خامنه ای کجاست؟ پروژه صلح آمیز او برای بازسازی منطقه کجاست؟ پاسخ از پیش مشخص است. «پروژه سلمان» در یمن، پروژه سازندگی و بازسازی است. و این کار برای عربستان سعودی کار تازه ای نیست، زیرا از زمان تأسیس آن توسط ملک عبدالعزیز، رحمه الله، و تا زمان ملک سلمان، کشور عربستان پروژه ای است برای وحدت، بازسازی و ثبات. عربستان این کار را برای بسیاری از کشورهای نیازمند عربی انجام داد و در کنار آنها ایستاد و به ثبات سیاسی و مالی مناطق ویران پیرامون خود کمک کرد.

در حالی که پروژه واقعی ایران، از زمان آیت الله خمینی، و تا زمان رهبر کنونی آن، پروژه ای است برای تجزیه و نابودی کشورهای عربی و همچنین ایجاد نزاع های مذهبی است. تمام این ها برای این است که ایران بتواند نفوذ خود را در منطقه گسترش دهد و انقلاب خود را که باعث تضعیف مفهموم دولت می شود به دیگران صادر کند. پروژه ایران برای بی ثباتی و اولویت دادن منطق گروه ها بر منطق تشکیل دولت مؤسسات است. ایران این کار را انجام داده و می دهد. و کشورهای عربی را نابود می کند، آنهم نه تنها در یمن، بلکه در لبنان نیز این کار را کرد. و در آنجا تنها به باز سازی حومه جنوبی اقدام کرد آنهم بنا به دلایل امنیتی و اطلاعاتی و مذهبی، و از ترس این که مبادا پیروان حسن نصر الله نماینده ایران در لبنان را از دست بدهد.

اما در عراق، یمن و غزه، ایران بجز نسخه های خرابی و ویرانی چیز دیگری ارائه نداد. به طوری که گروهها و احزاب را برای اهداف سیاسی خود به طور موقتی به کار می گیرد. ایران حتی به کسانی که برای کمک به اهدافش درگیر جنگ شدند کمکی نکرد؛ چه حزب الله در لبنان و یا حماس در غزه. به طوری که حتی یک گلوله به سوی اسرائیل شلیک نکرد. ایرانی ها در مورد یمن نیز تنها با ناسزا گویی و تهدیدات بی ارزش به یاری حوثی ها رفتند.

در مورد عراق نیز می بینیم که چگونه ایران توانست عراق را به کشوری آشفته تبدیل کند و با ایجاد فتنه مذهبی آن را به بمبی در آستانه انفجاری بزرگ تر از آنچه در حال حاضر می بینیم تبدیل کند. در مورد سوریه هم می بینیم که ایران چگونه با دادن پول و اسلحه به اسد و پشتیبانی از شبه نظامیان مسلح شیعه در کشتار مردم سوریه سهیم است. در حالی که ایران هیچ چیز قابل ذکری برای ایجاد صلح و ثبات و حفاظت از قدرت دولت ها ارائه نداده است. هدف اصلی دخالت نظامی ایران از طریق نمایندگان خود در سوریه، حمایت از طرح ایران در منطقه است و در صورتی که اسد سرنگون شود، ضربه مهلکی به طرح خمینی در منطقه به ایران وارد خواهد شد!

برای همین است که تفاوت بین «پروژه سلمان» و پروژه ایران و خامنه ای کاملاً روشن است. پروژه پادشاه عربستان طرحی است برای ساختار کشور و ایجاد ثبت و امنیت. در حالی که پروژه رهبر ایران، طرح فتنه و بی ثباتی است.